قبل از هر کلامی، میخواهم از اینکه وقت بینهایت ارزشمندت را برای خواندن این نوشتار درباره کتاب تکامل زن صرف میکنی تشکر کنم. شاید تو هم به این درک رسیده باشی که من و تو حلقهای از زنجیره خیر و صلاح یکدیگر هستیم. به این معنا که که تأثیر نوشتن من و خواندن و درک تو، همه بخشی از یک هدف بزرگتر است. و والاترین هدف خلقت، عشقورزی است. من با نوشتن آنچه درک کردهام عشق میدهم و تو عشق میگیری و این عشق را به دیگری میدهی و این زنجیره همینطور ادامه مییابد و در نهایت این عشق به من باز میگردد. و عشق، شفای روح ماست. پس حقیقتاً شکر وجودت!
«عشقدهنده عشقگیرنده است.»
از اینجا برایت بگویم که به رسم وفاداری به متن اصلی، ترجمه کتاب تکامل زن شامل توضیحات اضافی نیست. اما باید بدانی که محتوای کتاب تکامل زن و جان کلامش، پیامهای عاشقانه فراوانی در بر دارد که نیازمند نکتهسنجی و عمقنگری است. یعنی باید با هر ورقی که میزنی و میخوانی، به آنچه خواندی با جانت فکر کنی.
کتاب تکامل زن حاوی این پیغام است که در مرحله بغرنجی از زندگیت که هستی و با هر سختی و تاریکی که دست و پنجه نرم میکنی، مطمئن باش این «سرنوشت واقعی» تو نیست! اگر از آنچه که هستی، آنچه که کردی و آنچه که داری راضی نیستی، یقین بدار که این «خودِ واقعی» تو نیست. چون خالق تو را برای تجربه شکوه و شکوهمندی خلق کرده است!
پس اگر هنوز تجربههای اوج نداری، هنوز به حقیقت خویشتن دست نیافتهای! مبادا افسرده و پژمرده و ناامید باشی! خالقِ عاشق، منتظر است.
انسان محصولی در دستِ تکامل است و همواره در حال تغییر.
با تمام اشتباهات، خطاها، ضعفها و نقایصی که ماهیتِ انسان بودن است، از حقیرترین قصهها به سوی شکوهمندترین قصههایی که هر انسانی لایق زیستن آن است، در حرکتی! هیچ وضعیتی همیشگی نیست!
میدانی! حقیقت ماجرا این است که ما با هر اشتباهی که مرتکب میشویم و با هر رنجی که پس از هر اشتباه متحمل میشویم، چیزی یاد میگیریم و پختهتر میشویم. و این همان تغییر تدریجی و رشد است، یعنی همان تکامل! و ما برای تکامل اینجاییم! از جهل به آگاهی رسیدن، از تاریکی به نور رسیدن، از کمترینها به بیشترینها رسیدن.
در کتاب تکامل زن میخوانی که حوا اشتباه کرد، سیلی پس از اشتباهش را خورد و از بهشت رانده شد و بعد؟ او پس از رانده شدن، مقتدرانه ادامه داد. خودش را در سرزنش، احساس گناه و بیارزشی غرق نکرد. او زندانبان خود نشد. خودش را فراموش نکرد. حوا شجاعانه ادامه داد. او به طرح الهی زندگی خود اعتماد کرد. به سرنوشت الهی که برایش مقدر شده بود ایمان داشت.
پس تو هم سرت را بالا بگیر و با تمام آنچه تجربه کردی، قدرتمندانه دردهایت را پله کن و اوج بگیر. فراموش نکن که تو اشتباهات و نقایصت نیستی. تو اینجایی تا از هر ناپختگی درس بگیری، آگاهانهتر پیش بروی و پله پله صعود کنی.
باید باور کنی که اینجایی تا هر بار بیشتر از قبل یاد بگیری و پختهتر شوی. باید باور کنی که تو برای بزرگتر شدن اینجایی! برای تکامل! تکامل یک زن شکوهمند!
از خطاهایی که کردی، از عیب و ایرادهایی که در خودت دیدی شرمنده نباش! خودت را با تمام آنچه هستی شجاعانه بپذیر و از گذشتهای که بر تو گذشت برای متحول کردن و دوباره ساختن خود و زندگیات استفاده کن نه برای تخریب جسم و روح و روانت.
تو هم مانند حوا مجبور نیستی آینده خودت را با گذشتهات تعریف کنی!
دروغهایی که منِ انتقادگر و ترسهایت به تو گفتهاند را باور نکن! بلند شو! خودت را تکانی بده! ترسهایت را پشت سر بگذار و دوباره زن بودنت را با شجاعت، جسارت، قدرت و اصالت زندگی کن.
خداوند منتظر دیدن نسخه واقعی توست نه نسخه تقبلی پر از ترس و جهل و خودفراموشی!