حاشیه نمیرم. با یه شروع بی مقدمه، میرم سر اصل مطلب. آخه قراره در ازای وقت ارزشمندی که میذاری، یه مطلب مفید بخونی که جمله جملش پر از آگاهیه. خب، آماده ای؟ سه دو یک، حرکت!
سالها پیش، توی جزایر کوچیک اما زیبای هاوایی (به معنی سرزمین خدایان)، بومیای جزیره برای حل مشکلاتشون از روشی استفاده میکردن به نام هواپونوپونو. روشی که اگه خوب بهش دقت کنیم میبینیم تمام آموزههای مذاهب مختلف رو در خودش داره. حالا اینکه پیامبرشون کی بوده و این حرفا کی به این بومیا رسیده بماند! ما دنبال یه چیز دیگهایم. دنبال اینکه این هواپونوپونو چیه که انقدر گرد و خاک به پا کرده و اصلاً چجوری از دل ساکنان جزیره دراومده و تلپی افتاده توی دامن ما! پس بریم بیایم.
یه نویسنده ۵۴ ساله آمریکایی که به بودای اینترنت هم شهرت داشته و زندگی خودش رو با قانون جذب از صفر به صد رسونده بوده، هواوپونوپونو رو برای اولین بار توی کتاب رمزآلودش به دنیا معرفی کرد - البته الان که دارم این مطلب رو مینویسم (یعنی آبان ۱۴۰۲)، نویسنده داره آخرین ماه ۶۹ سالگیش رو میگذرونه.
اولش همه فکر کردن نویسنده دیوونست و یه داستان تخیلی به هم بافته اما همین کتاب مرموز، سال ۲۰۰۷ رفت توی لیست پرفروشهای آمازون. دارم از دکتر جو ویتالی حرف میزنم. جو ویتالی، روش هواوپونوپونو رو از استادش، دکتر ایهالیاکالا هیو لن یاد گرفت و جناب استاد هم که خودش یه روانشناس اهل هاوایی بود، این تکنیک رو از استادش، یعنی خانم مُورنا سیمئونا که یک کاهنِ کار درست هاواییایی بود یاد گرفته بود. خانم مورنا هم پاکسازی هواپونوپونو رو از اجدادش سینه به سینه دریافت کرده بود و به صورت هواپونوپونوی مدرن در اختیار مردم غیربومی قرار داد. روح هر دو استاد شاد. با رازی که فاش کردن، هدیه بزرگی به دنیا دادن!
کتاب محدویت صفر جو ویتالی، با پردهبرداری از چهار جمله جنجالی هواپونوپونو، وعدههای بزرگی داد. مگه این چهار جمله چی هستن که تا مدتهای مدیدی نقل مجلس دوستداران قانون جذب و خودیاری شدن؟ اگه بخوام خیلی ساده برات بگم، داستان از این قراره که تکنیک هواپونوپونو، با چهار ذکر پاکسازی جارویی میده دستت تا روح و روانت رو حسابی گردگیری کنی، احساسات منفی که بهت فشار میارن و حالتو بد میکنن رو بریزی بیرون. ذکرهای:
«متأسفم، لطفاً منو ببخش، سپاسگزارم، دوستت دارم.»
داریم از یه پاکسازی جانانه حرف میزنیم! حتماً میپرسی خب که چی؟ با تمیز کردن درونم چی عایدم میشه؟
هواپونوپونو در زبان هاواییایی یعنی درست کردن اشتباه. روش پاکسازی هواوپونوپونو، به زبان تخصصی، ماهیت خود تصحیحگری و به زبان ساده، ماهیت خودشفابخشی داره. این روش، به آدما میگه باید گذشته، خاطرات دردناک و ناخالصیهای درونشون رو پاک کنن؛ باید وجودشون رو از حسهای منفی تمیز کنن تا به تجربههای بهتر برسن.
میتونیم بگیم هواوپونوپونو، یه معجون شفابخشه! میگه پاک کن، پاک کن، پاک کن تا به رهایی برسی! رهایی از چی؟ از احساسات منفی، از انرژی های تاریک! از تمام چیزایی که نگاهت رو مسموم کرده و مانع دریافت آگاهیها، درک سطح بالا و تجربه معجزات شده.
راستی! تکنیک هواپونوپونو یه اسم رمز هم داره، اونم سیپورته: به زبان لاتین، Ceeport. اگه بخوایم خارجکی این کلمه رو بشکافیم اینجوری میشه:
Clean. Erase and Erase to the Port.
اسم رمز سیپورت به زبون خودمونم میشه پاکسازی تا بازگشت به خانه يا همون وضعیت صفر.
برای اینکه از داستان وضعیت صفر و جزئیات دیگه هواپونوپونو هم سر در بیاری، باید کتاب محدودیت صفر رو نوش جانِ چشمات کنی.
اگه میخوای مزه شیرین اصل مطلب محدودیت صفر بره زیر زبونت، اینجا کلیک کن: رمزگشایی کتاب مرموز محدودیت صفر : یکبار برای همیشه
تا یادم نرفته اینم بگم که هواوپونوپونوکارا، سیپورت رو به عنوان نماد پاکسازی هواپونوپونو میشناسن. پس اگه جایی این علامت رو دیدی، بدون که فضا، فضای پاکسازیه.
خانم یا آقا که شما باشی، هواوپونوپونو میفرمان وقتی خونه درونت رو از تار عنکبوت ها و افکار سمی پاک کنی، حسابی سبک میشی و برای اوج گرفتن آماده میشی. با تکرار مداوم جملات پاکسازی هواپونوپونو، بعد از مدتی، مسائل و مشکلاتی که تجربه میکنی رو یجور دیگه میبینی. در واقع، تعبیر و تفسیرت از مسائل یجور دیگه میشه! معنایی که به اتفاقات میدی عوض میشه.
نکته: این مطلب به «تأثیر فکرها و اصلاح الگوهای فکری غلط بر زندگی» مربوط میشه که نظریهها و رویکردهای روانشناختی از جمله رویکرد شناخت درمانی یا Cognitive Therapy ازش صحبت میکنن.
شاید دوست داشته باشی انطباقی هواپونوپونو رو با نظریههای روانشناختی بدونی. اگه اینطوریه، دو مقاله جدیدم رو از دست نده:
شباهت هواپونوپونو و روشهای رواندرمانی
هواپونوپونو و فلسفه اگزیستانسیالیسم
گفتیم وقتی مدل فکر کردنت تغییر میکنه، خروجی متفاوتی هم خواهی داشت. و این خروجی، تغییر احساسات، انرژی و نتایجیه که اتفاق میفته. بذار قضیه رو برات ملموستر کنم.
دیدی وقتی یه فکر اعصاب خردکن توی سرمون لونه میکنه، حالمون چقدر خرابه؟ وای که چه احساسات بدی میاد سراغمون! هر چی اون فکره بیشتر برقصه روی صحنه ذهنمون، فشار بیشتری رو تجربه میکنیم؛ هیجانات منفی مثل ترس، نفرت، خشم، کینه، انتقام جویی، شک و تردید، اضطراب، حسادت، خودخوری، خود کم بینی، احساس گناه و الی آخر مهمونای ناخوندمون میشن. هر چی بیشتر روی افکار و خاطرات ناخوشایند متمرکز بشیم، هیجانات ناخوشایند بیشتری رو هم در وجودمون تجربه میکنیم.
و نتیجه این احساسات منفی چی میشه؟ خطاهای شناختی بیشتر! یعنی نگاهی که به یک عینک سیاه مسلح شده! طبق قانون غیر قابل تخطی جهان هستی، افکار ناخوشایند به احساسات ناخوشایند منجر میشه؛ احساسات ناخوشایند به انرژی ناخوشایند منجر میشه؛ انرژی ناخوشایند هم رفتارهای ناخوشایند ایجاد میکنه و در نهایت، رفتارهای ناخوشایند، تجربیات ناخوشایند رو خلق میکنن. الان ربط همه اینارو به هواپونوپونو متوجه شدی؟
به زبون سادهتر، وقتی ذهنت پر شده از خاطرات دردناک گذشته، بی احترامیها، بی وفاییها، خیانتها، بدخواهیها، کارشکنیها و شکستهایی که از سر گذروندی، مسلماً خشم، تنفر، رنجش، خودکمبینی، تردید به خود، ناامیدی، بیاعتمادی و این دست احساسات حاکم درونت هستن. وقتی حامل چنین احساساتی هستی، انرژی پایینی داری. این احساسات و ارتعاش پایین، در نحوه برخورد و رفتارت در زندگی تأثیر میذاره؛ و میشه اون چیزی که نباید بشه! به قول معروف، مار از پونه بدش میاد، در خونش سبز میشه! یعنی دقیقاً چیزهایی رو تجربه میکنی که اصلاً منتظرشون نیستی و اصلاً ازشون استقبال نمیکنی!
خب هواپونوپونو کجای این ماجراست؟ دقیقاً وسط این ماجراست! شنیدی میگن طرف روانش پاکه؟ کسی که «مدام» هواپونوپونو کار میکنه، همون روان پاکه. در واقع، روح و روانش سبک و سلامت میشه و در برابر ویروسهای ذهنی مقاومت بیشتری داره. منظورم از ویروسها همون فکرای موذی هستن که منتظر فرصتن تا شیپور جنگ رو بزنن و حملهههههههههههههههه! دمار از روزگار روانمون دربیارن. اما وقتی واکسن زده باشیم، حتی اگه حمله هم بکنن، نمیتونن از پا درمون بیارن. برو جلوتر، بهتر متوجه میشی.
حالا با یه شیرجه سنگین، میزنیم به دل هواوپونوپونو جو ویتالی. حرف حساب هواپونوپونو اینه که هر چیزی تجربه میکنی، برات پیغام داره؛ هر مشکلی، یه هشداره! میخواد بگه یه چیزی درونت وجود داره که بالانس نیست! از تعادل خارجه! یه ویژگی که یا افراطه یا تفریط.
فلسفه مسئولیتپذیری و دید مسئولانه هواپونوپونو میگه جهان بیرون و تمام آدما و اتفاقاتی که در طول زندگیمون تجربه میکنیم، انعکاس کیفیت دنیای درون خودمون هستن. جمله سنگین بود؟! دکتر هیو لن حرف جالبی زد:
«دقت کردی هرجا مشکل هست، توام اونجایی؟»
خب یعنی چی؟ یعنی قدمم به اصطلاح سنگینه و هر جا میرم، به میمنت وجودم یه مشکلی پیش میاد؟ یعنی من مشکلسازم؟ نه! منظور دکتر هیو لن از این جمله این بود که منبع اصلی مشکل خودِ تویی!
شاید خوندن این جمله خیلی اذیتت کنه! قابل درکه! گاهی آدم یاد تجربههای خیلی تلخ و دردناکی میفته که روزگارشو سخت و طاقتفرسا کرده بودن. خب وقتی کسی بگه منبع اصلی اون تجربهها هم خودِ تو بودی، آدم دردش میگیره دیگه! حتی دلش میخواد همچین بکوبه توی دهن گوینده اون جمله که جای انگشتاش بمونه روی پوست صورتش! همین قدر خشن!
اما یه انتخاب دیگه هم داری. بعد از اینکه مثل یه خرس تیر خورده نعره زدی و گفتی "نههههههههه، من توی اون تجربهها سهمی نداشتم"، و هوس سیاه و کبود کردن گوینده اون جمله دردناک از سرت پرید، میتونی یه سؤال دیگه هم از خودت بپرسی: "اگه واقعاً اینطوری باشه چی؟ اگه واقعاً منم توی ایجاد اون تجربه یا تجربهها نقش داشته باشم چی؟!" یا "چطور ممکنه من خودم خالق اون تجربهها بوده باشم؟" و اگه مشتاق جواب باشی، حتماً جواب رو از یه طریقی پیدا می کنی. شنیدی که میگن "هر جا شاگرد حاضر باشه، استاد هم از راه میرسه"؟
توضیح تکنیک هواپونوپونو درباره جمله تحریککننده بالا اینه که در تو «چیزی» هست که باعث تجربه مشکل شده. تو درون خودت، ناخالصیهایی داری که نیاز به تمیز شدن دارن و از طریق فشارِ ناشی از مشکلات به تو اعلام حضور میکنن تا تو به داد برسی و یه حرکتی برای اصلاح وضعیت بزنی! و این ساده شده جمله کلیدی محدودیت صفر ه که میگه «هیچ بیرونی نیست. همه چیز در درون توست». بله. دنیای بیرون (مشکلات)، انعکاس درون خودته (فکرات، حسات، باورات، ترسات، ضعفات). به قول شاعر (مولانا):
بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست / از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
عَرضم به حضور اَنورت که قلب فلسفه هواوپونوپونو اینه که مشکل اساساً میاد چون ما به تجربه اون مشکل نیاز داریم؛ میاد تا یه چیزی در مورد خودمون بفهمیم و یه ایرادی رو در خودمون دست کنیم! دنیای بیرون که متشکل از آدمها و رویدادهاست، فقط داره مثل یه آینه، مارو به خودمون نشون میده! وقتی حالمون از دنیای بیرون بده، فقط یه راه برای روبراه کردن اوضاع وجود داره، اونم دروننگری یا همون کند و کاو درونیه. هر مشکل و مسئلهای که در دنیای بیرون ما ظاهر میشه، ریشه در یه مشکل درونی داره. پس وقتی درون خودمون رو شفا بدیم، در واقع داریم دنیای بیرون از خودمون رو هم شفا میدیم! طبیب خود و طبیب جهانیم!
مثلاً، اگه کسی با من رفتاری داشته باشه که پر از خشم و نفرت به منه، به حکم آینه بودن اون آدم، داره خودم رو به خودم نشون میده. خودِ اون آدم نمیدونه که آینهست و برای من پیام آورده اما منی که محدودیت صفر رو خوندم و هواپونوپونو رو یاد گرفتم که میدونم!
پس چیکار میکنم؟ بعد از برخورد مناسب و مؤثر (و البته آگاهانه) با آینه جانم، به فکرا و احساساتی که درون خودم هست یه نگاهی میندازم، به رفتار خودم دقت میکنم و ناخالصی درونم رو پیدا میکنم. و بعد از این معاینه و تشخیص، خودم رو از افکار و احساسات مشکلآفرینم پاک میکنم.
میپرسی چطور بفهمم پاک شدم؟ وقتی نسبت به خاطره رفتار اون آدم به بیتفاوتی رسیدی و دیگه خبری از احساسات بدی که درونت بوده نیست! وقتی ازون ناخالصیهای درونی رها شدی، به طور شگفتانگیزی، شاهد تغییر رفتار در آینه جان هم خواهی بود! مسئله در دنیای بیرون هم تغییر ماهیت میده. یا اون آدم عوض میشه یا اون رفتار دیگه بهت فشار نمیاره. چرا؟؟؟ چون عامل درونی که باعث ایجاد اون رفتار شده بود دیگه وجود نداره! و به نظر من، خوشمزهترین تیکه معجون پاکسازی هواوپونوپونو همینه: مشاهده تغییر در دنیای بیرون. اگه به اینجاش رسیدی که نوووووش جااااااان.
خب خیلی حرف زدم! حالا بذار کل بحث رو توی دو سه تا بند کوتاه برات جمع کنم. این تیکه میخوام یکم فلسفیتر و با ژست اَنتِلِکچوآل حرف بزنم.
خوندن کتاب محدودیت صفر و درک فلسفه هواپونوپونو به ما یاد میده که مشکل از طریق آدما و در قالب اتفاقات جورواجور ظهور میکنه چراکه کل زندگی، مجموعهای در هم تنیدست و هیچ چیزی از چیز دیگه جدا نیست. همه ما انسانها، زنجیره یادگیری هم هستیم. ما در کنار هم، در ارتباط و تعامل با هم و در جریان اتفاقات مختلف زندگیمون، خودمون رو میشناسیم، ضعفهامونو میشناسیم و ایرادهای رفتارمون رو پیدا میکنیم.
یادآوری مهم: اگه به اندازه کافی عاقل باشیم، به جای گیر دادن به بقیه و محکوم کردن اونا، وقتمونو برای برطرف کردن ایرادای خودمون صرف میکنیم.
بنابراین میشه گفت زندگی با تمام چیزهایی که تجربه میکنیم، سفری برای خود اکتشافی و کشف خویشتنه. و هدف نهایی، رهایی از ضعفها و شفای درون برای به دست آوردن نگاهی جدید، تجربه حال خوب و زندگی بهتره. ما در این سفر، به ابزار و وسیلههای فراوانی مجهز هستیم که یکی ازونا تکنیک هواپونوپونو و چهار جمله شفابخش پاکسازیه.
بد نیست در جریان این موضوع باشی که جو ویتالی، عبارت پنجم هواپونوپونو رو هم توی کتاب عبارت پنجم هواوپونوپونو آورده. این کتاب رو هم با همکاری انتشارات ذهن آویز با عشق برات ترجمه کردم. اگه دوستداشتی درک عمیقتری دربارش داشته باشی، نگاهی به مقاله «عبارت پنجم هواوپونوپونو چیست؟» بنداز. حال و هوای خوبی منتظرته❤️
قبل ازینکه به تنها حاکم و مالک هستی بسپارمت، اینم بگم که توی اینستاگرام، محفل کوچیک و باصفایی دارم. خوشحال میشم باهم در ارتباط باشیم:
Instagram.com/Vdakarami
اینم یادت نره نظری، پیشنهادی، انتقادی چیزی داشتی حتماً برام کامنت کنی❤️