من متولد یک روز از ماه دوم سال که قرار شد 18 سال صبر کنم و به خدمت سربازی برم.
با من همراه شوید تا بدانید 25 سال گذشت ولی سرباز نشدم.
من در سال 88 پدر خود را از دست دادم و مجبور شدم برای خرج خودم اقدام به کار کنم از طرفی شاید واقعا نیاز به پول نداشتم چون خدا رو شاکرم که 3 برادربزرگ و 2 خواهر بزرگ تر و 2برادر کوچک داشتم ولی من رو تربیت کردن که فردی بزرگ و مایعه آبرو خاندان و خانواده شوم که خدا رو شکر باعث شد من سال 89 به تهران سفر کنم و دوره تعمیر تخصصی لب تاپ ،فتوکپی و منتاژ کار رایانه را مدرک بگیرم و قاب کنم چون کوکی بیش نبودم تمامی دوره ها رو در یک ماه گذراندم اون روز ها برای خدمت زمان داشتم شاید دو یا سه سال زمان داشتم که باعث شد یک مغازه باز کنم و به فکر کسب درآمد از فن خودم باشم. که مثل تمامی تازه وارد ها متوجه شدم هچی از کار نمی دونم طی سه ماه مغازه رو جمع کردم و به کار دوست داشتنی خودم یعنی خیابان گردی و ... ادامه دادم ولی دوری نگذشت که متوجه شدم دلم برای کار و درآمد حتی روزی 1000 تومن آدم ها رو میتونه شاد تر نشون بده به خودم اومدم و متوجه شدم باید مغازه ای که سه ماه صبر نداشتم نگهداری می کردم که باعث شد تجربه ای به دست بیارم و درس خوبی بگیرم باید در سخترین شرایط صبر به خرج دادن تا موفق شوی ولی حیف که دیر شده بود گذشت شد اول مهر ماه و من عاشق الکترنیک بودم سخت افزار سیستم لب تاپ و هرچی که به سخت افزار ربط داشته باشه همین باعث شد با یک گیم نت آشنا بشم {البطه اشنایی برمی گشت به قبل فوت پدرم اخه من زیاد از رایانه و کلا هرچی به رایانه ربط داشته باشه علاقه نشان می دادم برای همین هیچ جا مثل گیم نت سیستم نمی تونستم از نزدیک ببینم برای همین هر روز اونجا بودم و هرروز با پدرم سر این کار مشکل داشتیم البطه بعد ها متوجه شدم پدرم سر این کار خیلی از من دل خور نشده و نبوده (حالا آرزو دارم یک بار هم که شده من رو جای که رسیدم ببینه) بعد فوت پدرم مدت کوتایی تا قبل سفر تهران همون گیم نت مشغول کار شدم.}
برگردیم سر اول جای که بیست عدد سیستم رو یک جا تحویل گروفتم و ویندوز زدم و متوجه شدم کسب در آمد خوبی است که خدمات برسانم به گیم نت ها و صد البته یکی از امتیازات من در خدمات رسانی و حضور در محل بود در امامه میگم چند باری و چند جای از روی آشنایی و نمونه کار رفتیم ویندوز تعویض کریدم و ما رو به عنوان تعمیر کار سیستم های گیم نت شناختن این باعث شده بود تمام بچه های شهر من رو یه متخصص و تعمیرکار حرفه ای به هم نشون بدن بگذشت تا حدود 6 ماه یه روز که خونه بودم بهم تماس گرفتن و گفتن من فعلانی هستم و صاحب کار آقای فلانی شنیدم شما در کار تعمیرات حرفه ای هستین میتونم بیام و حضور حرف بزنینم
از اینجا شروع شد.
+بله بفرمایید
-کجا می تونم شما ررو ببینم
+آدرس دادم خیابان رسالت
سلام من تماس گرفتم شماره شما رو از آقای فلانی گرفتم و سوال می خواستم بپرسم شما حاظر به شراکت با گراش رایانه هستن
من که نمی دونستم چه خبره صبر کردم و به من گفتن بیایید با ماشین می رویم سمت آقای محسنی بیشتر در مورد کار با شما حرف میزنیم گذشت اوجا به من گفتم که اقای عالیزاده قرار است به رود به خدمت و ما نیاز مند کسی هستیم که بتواند مغازه رو اداره کنند بنده هم رو راست رفتم سر اصل مطاب و گفتم من هم سربازی نرفتم ولی قسط رفتن سربازی رو هم ندارم و ... و به من گفتن باشه خبر ات می دیم
گذشت چند روز بعد گفتن بیا دوباره به گراش رایانه من هم رفتم رفتیم گفتن باشه یک مدت در اینجا مشغول باشید تا انشالله کسی بیایید و من مکغازه رو برای فروش بگذارم من هم چون جای برای پاتوق و تجربه نداشتم قبول کردم روز های اول هچی حتی یک ماه اول پول اجاره مغازه رو هم نداشتم بارها و بار ها قسط جمع آوری کردن و من هی مانع می شدم تا یک روز خودم پیشنهاد خرید مغازه رو دادم (خدا رو اینجا دیدم)
ولی با کدام پول از کمیته امداد امام خمینی با من تماس گرفتن و گفتن بیا کمیته رفتم یه سیتم رو برسی کردم و از من پرسیدن شما مگر زیر پوشش کمیته امداد نیستسن گفتم بله گفت بایید تا وامی برای راندازی کسب کار به شما بدم اونجا پرسیدم اگه مغازه دار باشم باز هم وام به من میدید با تعجب پرسیدن مغازه شما کجاست آدرس دادم
از فرداش چند تا مشتری جدید اومدن که انگار مسول کمیته برای من می فرستاد .
رفتیم دونبال وام گفتن خدمت رفتی گفتم نه (سنم به خدمت نمی رسید) گفت نمی تونی از روی برادر ات وام برداری و ... که با اسم برادرم وامی برداشتم و دادم به اقای محسنی برای خرید مغازه
ما شروع شدیم
حالا من بودم قسط وام
من بودم اجاره مغازه
من بودم آب و برق
خیلی سخت بود ولی گذشت
تا سال 92 که هچی به هچی نه درآمدی نه توان مالی خوب ولی یه چیزی به من می گفت باید تحمل کنم چون هر روز بهتر از دیروز
حالا تمامی فامیل من رو مجبور می کردن پرونده رو بفرستم برای خدمت بله درست متوجه شدید 18 سال داشتم و خدمت مشخص نبود و... .
ما هم با چند تا سال و پرس جو و تجربه دوستان به این نتیه رسیدم که نباید برای خدمت اقدامی انجام بدیم تا 8 سال بگذرد و اقدام به خرید کنیم از طرفی هم قرار بود بعد هشت سال با مبلغ 10 میلیون شاید بیشتر شاید هم کمتر بخریم گذشت رسیدیم به سال 97 که باز از کمیته امداد با من تماس گرفتن و گفتن بیا کار واجب داریم رفتم و یک فرم به من نشون دادن و گفتن بیا قانون اومده برای کسانی که خدمت نرفتن می توانند با 70 درصد تخفیف خود را معاف کنند ما هم با خوش های تمام رفتیم مدارک رو تامین کنیم که متوجه شدیم باید حتما 8 سال تمام شده باشد تا بتوان معاف شد هچی با دست خالی برگشتیم و باز منتظر موندیم یک سالی گذشت قانون معافیت 8 سال از سیستم قوانین حذف شد بله یعنی انگار قرار نیست معاف بشیم ولی باز به خودم گفتم صبر می کنم شاید دوباره قانون اومد
از اینجا برای من تلخ میشه چون حالا
نمایندگی دو تا شرکت بزرگ اینترنت دارم هر شرکت نزدیک 200 کاربر اشتراک که ماهیانه باید شارژ یا خرید سرویس انجام بدم
یه مغازه با تعداد زیادی مشتری که روزانه برای پرینت ، تعمیرات ،فیش بیمه،سخت افزار،تعمیر ماینر و... چیزها دیگر رفت و آمد می کنند رو باید کنار بگزارم به پرونده رو ارسال کنم برای خدمت سربازی چرا ؟ چون یه نامه به کلانتری شهر های کشور ارسال شده و در خواست شده که تمامی کارگر های که بدون کارت معافیت یا پایان خدمت در حال کار هستن رو دست گیر و به خدمت سربازی و تشکیل پرونده در دادگستری گشور معرفی کنند.
بله من یک کارگر که برای برادرم که خود کار نمی کند یعنی توان روحی یا جیسمی ندارد که بشود کار کند در حال کار هستم و تا سال آینده باید خود را برای خدمت آماده کنم. من 25 سال دارم و خدمت نرفتم ولی باید تمامی چیز های رو که به دست آوردم در این 7 سال از دست بدهم به به خدمت سربازی برم
ولی ای کاش شما که قانون گذاری می کنید شرایط ما راه هم بفهمید.