پرهام غدیری‌پور
پرهام غدیری‌پور
خواندن ۸ دقیقه·۱ سال پیش

خبربافان و خبرخران: نادان هم خودتی آقای بیهقی!

ابوالفضل بیهقی در کتاب تاریخ مشهورش به خبربافان و خبرخران گفته نادان. ما که هیچ خوشمان نیامد.

دری که همیشه روی همین پاشنه می‌چرخد

چه در گذشته که اخبار و وقایع دهان‌به‌دهان پخش می‌شده و کتاب‌خوان کم بوده، چه حالا در دورهٔ اینترنت که باز کتاب‌خوان کم است و تازه هوش مصنوعی و دیپ‌فیک هم آمده و واویلا شده، همیشه دکانِ یک عده‌ای ساختن و برساختن حرف‌های عامه‌پسند بوده تا با چو انداختن آنچه به مذاق مردم خوش می‌آید، آب‌ونانی برای خودشان دست‌وپا کنند. هرچه هم که حال و روز جامعه و روحیهٔ مردم آشفته‌تر باشد، آب برای ماهیگیریِ بیشتر گل‌آلودتر است.

هزار سال پیش ابوالفضل بیهقی در جایی از کتاب تاریخِ خواندنی‌اش، دراین‌باره یکی‌دو صفحه «خطبه» گفته یا به‌قول امروزی‌ها توی پرانتز حرف‌هایی زده است. خدابیامرز خیلی برایش مهم بوده آیندگان بدانند که خیلی حساسیت داشته آنچه می‌گوید درست باشد و خواسته تا می‌شود واقعیت را گفته باشد.

نویسندهٔ توانا و تاریخ‌نگار خوش‌نام در این قسمت، مطابق باورهای زمان خودش به‌اختصار شرح می‌دهد که ذهن انسان با چه سازوکاری آنچه را که می‌شنود یا می‌خواند، راستی‌آزمایی می‌کند یا به‌قول خودش «حق را از باطل جدا می‌کند». همچنین اینکه چرا آدمیزاد این‌قدر به دانستن رخدادهای گذشته علاقه‌مند است و دلش می‌خواهد از آینده باخبر شود.

بعد شروع می‌کند یک حرف‌هایی می‌زند که پیداست از کسانی که خبرباف و خبرپراکن هستند هیچ خوشش نمی‌آید. از حالا خبر نداشته که این کارها شغل شریف است؛ مردم از این راه نان حلال درمی‌آورند. ریز و درشت مردم چنان کسب‌وکارِ خبربافی و خبرفروشی راه می‌اندازند که از دلال‌ها هم بیشتر درآمد دارند. حالا درآمدش به‌کنار، کله‌گنده‌ها پول می‌ریزند توی این کارها که جامعه را توی مشت خودشان بگیرند. نمونه‌اش جای دوری نخواهیم برویم... یعنی اگر نخواهیم گفته باشیم چون... همین توئیتر که ایلان ماسک خرید... مثلاً!

آقای بیهقی البته این را هم گفته که بالاخره شنونده هم خودش باید عاقل باشد. اما می‌گوید بیشتر مردم به‌‌جای عاقل‌بودن و به دنبال سخن راست و درست بودن، چاخان‌دوست و خالی‌بندپسند هستند. صدالبته معلوم است که تا خبرخر نباشد، خبرفروش نخواهد بود.

اکنون حرف‌های او را برایتان نقل می‌کنم. ولی مانند چند نمونه‌ای که پیش‌تر نوشته‌ام، وسط آن توضیح‌هایی می‌آورم و چیزهایی می‌گویم تا شما هم حرف بیهقی را آن‌طوری که من دیده‌ام، امروزی ببینید.

متن داخل پرانتز ابوالفضل بیهقی دربارهٔ راست و دروغ بودن اخبار

چنان دان که مردم را به دل مردم خوانند.

«مردم» یعنی آدم. یعنی آدمی که دل نداشته باشد آدم نیست. ولی در اینجا منظور از «دل» مرکز احساسات نیست؛ معنی‌اش عقل هم نیست. قدما دل را مرکز کشور تن می‌دانستند.

و دل از بشنودن و دیدن قوی و ضعیف گردد...

دل ما از همین چیزهایی که می‌بینیم و می‌شنویم، قوی و ضعیف می‌شود.

که تا بد و نیک نبیند و نشنود، شادی و غم نداند اندرین جهان.

دل با بد و خوبی که می‌بیند و می‌شنود، شاد و غمگین می‌شود.

پس بباید دانست که چشم و گوش دیدبانان و جاسوسان دل‌اند که رسانند به دل آن که ببینند و بشنوند؛...

خوب توجه کنید که چشم و گوش خبربیارِ دل هستند و چیزهایی را که می‌بینند و می‌شنوند تحویل دل می‌دهند.

و وی را آن به کار آید که ایشان بدو رسانند.

دل با آن چیزهایی کار می‌کند که چشم و گوش به خوردش می‌دهند.

و دل آنچه از ایشان یافت، بر خرد که حاکم عدل است عرضه کند تا حق از باطل جدا شود؛ و آنچه به کار آید بردارد و آنچه نیاید دراندازد.

دل برای اینکه بفهمد چیزهایی که چشم و گوش برایش آورده‌اند راست هست یا نه، آن‌‌ها را پیش عقل می‌برد و از او می‌پرسد. هرکدام را بگوید به‌دردبخور است برمی‌دارد؛ هرکدام را بگوید نیست ول می‌کند.

و از این جهت است حرص مردم تا آنچه از وی غایب است و ندانسته است و نشنوده است، بداند و بشنود از احوال و اخبار روزگار؛ چه آنچه گذشته است و چه آنچه نیامده است.

همین است که سروته مردم را بزنی، دنبال دیدن و شنیدن اخبار هستند و می‌خواهند بدانند در آینده چه می‌شود. البته منظور بیهقی از اخبار، تاریخ گذشته است. ولی حالا کسی به تاریخ کاری ندارد؛ همه دنبال قیمت امروز دلار هستند.

و گذشته را به رنج توان یافت؛ به گشتنِ گِرد جهان و رنج بر خویشتن نهادن و احوال و اخبار بازجستن و یا کتب معتمد را مطالعه‌کردن و اخبار درست را از آن معلوم خویش گردانیدن.

تاریخ را اگر زحمت بکشید و یک چرخی در مملکت بزنید و چهار تا کتاب درست‌وحسابی بخوانید، یاد می‌گیرید. البته کمی هم باید عقلتان را به کار بیندازید تا هر چیزی را که به اسم تاریخ به خوردتان دادند باور نکنید.

و آنچه نیامده است، راه‌بسته مانده است؛ که غیب محض است...

برای دانستن آینده خودتان را... آسیب ندهید چون هیچ‌کس نمی‌تواند بداند.

که اگر آن مردم بدانَدی، همه نیک یابَدی و هیچ بَد بدو نرسیدی؛...

می‌دانید چرا؟ چون اگر کسی از آینده خبر داشت، هرروز تندتند پول می‌آمد به حسابش و هیچ‌وقت توی پاچه‌اش نمی‌رفت.

لا یعلم الغیب الا الله عزوجل.

علم غیب را فقط خدا می‌داند.

و هرچند چنین است، خردمندان هم در این پیچیده‌اند...

با اینکه معلوم است این‌طوری است، آدم‌عاقل‌ها هم دو بامبی توی سر خودشان می‌زنند.

و می‌جویند و گِردبرگرد آن می‌گردند و اندر آن سخن به‌جِد می‌گویند...

هی زور می‌زنند و زیرورو می‌کنند و قلمبه‌سلمبه می‌گویند.

که چون نیکو در آن نگاه کرده آید، بر نیک یا بد دستوری ایستند.

برای اینکه تا خوب حالی‌شان نشود چی‌به‌چی است، نمی‌فهمند چه غلطی باید بکنند.

و اخبار گذشته را دو قسم گویند که آن را سه‌دیگر نشناسند: یا از کسی بباید شنید و یا از کتابی بباید خواند.

خبر فقط از دو جور جا به آدم می‌رسد: یا کسی می‌گوید می‌شنوید، یا کسی می‌نویسد می‌خوانید؛ همین والسلام.

و شرط آن است که گوینده باید که ثِقه و راستگوی باشد و نیز خرد گواهی دهد که آن خبر درست است و نصرت دهد کلام خدا آن را؛...

اما گوینده نباید خالی‌بند باشد؛ ضمناً آدم خودش باید عاقل باشد که بفهمد حرفش راست هست یا نه. «کلام خدا» چون برای اقلیت‌های مذهبی است در اینجا کاری با آن نداریم.

که گفته‌اند لا تصدقن من الاخبار، ما لا یستقیم فیه الرأی.

هرچه به عقل آدم جور در نیامد، خالی‌بندی است.

و کتاب همچنان است،...

کتاب هم همین است. بیهقی روحش هم از اینترنت خبر نداشت؛ این را خوب توجه بفرمایید.

که هرچه خوانده آید از اخبار که خرد آن را رد نکند، شنونده آن را باور دارد و خردمندان آن را بشنوند و فراستانند.

خلاصه اینکه آدم عاقل حرف نامعقول را باور نمی‌کند. «فراستاند» گمانم منظورش همان لایک و فوروارد و بازتوئیت و اشتراک‌گذاری و این‌ها باشد.

و بیشتر مردمِ عامه آن‌اند که باطل ممتنع را دوست‌تر دارند...

اما گفته باشم که مردم بیشتر با چاخان حال می‌کنند.

چون اخبار دیو و پری و غول بیابان و کوه و دریا...

مثل داستان دیو و دلبر و انواع غول‌ها و سلطان‌ها...

که احمقی همگامه سازد،...

نویسندهٔ فرهیخته از اینجا کم‌کم شروع می‌کند گندش را دربیاورد؛ چشم نداشته ببیند در این اوضاع خراب چهار نفر یک لقمه نان حلال دربیاورند. فقط شانس آورده که روح و جسمش دیگر در دسترس نیست. «هنگامه سازد» یعنی معرکه می‌گیرد. یعنی سایت می‌زند، یا مثلاً کانال و پیج درست می‌کند؛ ولی روزنامه و تلویزیون را ما نمی‌گوییم.

و گروهی همچونو گرد آیند...

یک عده احمق مثل خودش فالوورش می‌شوند...

و وی گوید در فلان دریا جزیره‌ای دیدم. و پانصد تن جایی فرود آمدیم در آن جزیره. و نان پختیم و دیگ‌ها نهادیم. چون آتش تیز شد و تَبش بدان زمین رسید، از جای برفت. نگاه کردیم ماهی بود.

نمونهٔ خالی‌بندی را در اینجا بیهقی باید در کارتون سندباد دیده باشد. «آتش تیز شد» یعنی آتش گُر گرفت. «تبِ آتش» یعنی داغیِ آتش. «از جای برفت» یعنی راه افتاد.

و به فلان کوه چنین و چنین چیزها دیدم.

گویا آن‌وقت‌ها چاخان کوهی خیلی زیاد بوده؛ چون نمونه‌ای برایش نگفته است.

و پیرزنی جادو مردی را خر کرد و باز پیرزنی دیگر جادو، گوش او را به روغنی بیندود تا مردم گشت.

«جادو» یعنی جادوگر. «مردم» یعنی آدم. این چاخان را هم باید در کارتون پینوکیو دیده باشد. برای روشن‌ترشدن مطلب چند چاخان امروزی هم ما اضافه می‌کنیم: ارزان شد؛ حالا هرچه می‌خواهد باشد فرقی نمی‌کند. اختلاس منقرض شد. برجام به فرجام رسید. تورم مهار شد. اینترنت آزاد شد.

و آنچه بدین ماند از خرافات که خواب آرد نادانان را؛ چون شب بر ایشان خوانند.

از همین حرف‌ها که به‌جای قرص اینستاگرام خوب است؛ برای پیش از خواب بروبچه‌ها.

و آن کسان که سخنِ راست خواهند تا بارو دارند، ایشان را دانایان شمرند.

فقط آدم‌های عاقل دنبال حرف راست هستند. یعنی آن‌ها که دنبال حرف راست نیستند، عاقل نیستند. شمردید چند بار فحش داد تا اینجا؟!

و سخت اندک است عدد ایشان.

حالا عاقل کجا بود؟ بگرد پیدا کن ببین چند تا هستند.

و ایشان نیکو فراستانند و سخن زشت را بیندازند... .

کسی که عاقل است، فقط با حرف درست کار دارد؛ مزخرف را ول می‌کنند.

توضیح آخر: نادان هم خودتی آقای بیهقی! اَه!

منبع: تاریخ بیهقی، به‌کوشش خلیل خطیب‌رهبر؛ تهران: مهتاب، ۱۳۸۱؛ جلد سوم کتاب، آغاز جلد دهم متن، ص. ۱۰۹۸، زیر عنوان خطبه.

لینکدین و توئیتر نویسنده.

شرح تصویر: عکس دسته‌جمعیِ ابوالفضل بیهقی با منابع خبر.

خبربافان و خبرخران: نادان هم خودتی آقای بیهقی!
خبربافان و خبرخران: نادان هم خودتی آقای بیهقی!
https://vrgl.ir/GBE7v
https://virgool.io/@wa.eppagh/%D8%A8%D8%A8%DB%8C%D9%86%DB%8C%D8%AF-%DA%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%82%DB%8C-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C%D9%85-mdde7afi7kcz
https://vrgl.ir/HdTky
https://virgool.io/@wa.eppagh/list/jsabxxqcte7b
فناوریزبان فارسیرفتار اجتماعیدنیای مجازیطنز
ویراستار و وب‌نویس و کتابدار، علاقه‌مند به: دانش، فناوری، هنر، زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و باستان‌شناسی، طبیعت و محیط زیست. صاحب نظران منت بگذارند و چیزی بفرمایند تا بیاموزم. linkedin.com/in/eppagh
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید