خانم “مارتا ماتیلدا هارپر” متولد ۱۸۵۷ در کانادا را میتوان یکی از کارآفرین بزرگ معاصر دانست. او بدون داشتن تحصیلاتی قابل توجه، توسط پدرش برای فعالیت به عنوان پیشخدمت نزد اقوام خود در انتاریو کانادا فرستاده شد. نقل است آخرین کارفرمای او که پزشک بود فرمول یک تونیک مناسب برای ترمیم مو را برای استفاده خود، به او آموخت. این فرمول طی سالیان توسط مارتا تغییر و بهبود داده شد. برخلاف محصولات مشابه در بازار که بیشتر به موها آسیب می رساندند ظاهرا فرمول تونیک خانم هارپر در ترمیم موهای آسیب دیده اثر قابل توجهی داشت.
پس از بیست و پنج سال فعالیت در شغل پیشخدمتی و بعد از مهاجرت به ایالات متحده، با پس انداز حاصل از این ایام او توانست تا علاوه بر تولید تمام وقت محصول خود، یک فروشگاه برای ارائه خدمات مرتبط به مشتریان تاسیس کند.
سالن خدمات موی مارتا در راچستر نیویورک به ترویج نحوه مراقبت مناسب از پوست و ارائه محصولات مرتبط پرداخت. این نوع خدمات و محصولات مرتبط آنقدر با استقبال مشتریان مواجه شد که یک فروشگاه نمی توانست به تنهایی پاسخگوی سیل مشتریان متقاضی باشد. لازم بود تا کسب و کار توسعه پیدا کند.
تصمیمی که خانم هارپر در این مقطع از عمر کسب و کار خود اتخاذ کرد، در سال های بعد اثرات قابل توجهی بر مدل توسعه کسب و کارها گذاشت. ایشان تصمیم گرفت به جای آنکه خودش اقدام به تاسیس فروشگاهی جدید نماید دست به اقدام دیگری بزند. او ۱۰۰ نفر از زنان عمدتا پیش خدمت و کارگران کارخانه ها را برای توسعه کار به صورت نماینده به کار گماشت و ضمن ارائه آموزش خدمات و محصولات با پشتیبانی از ایشان کمک نمود تا هرکدام بتوانند کسب و کار موفق خود را تحت پوشش “نام نیکی” و “شهرتی” که او به دست آورده بود، راه اندازی نمایند. کسب و کار مارتا در اوج خود به تعداد ۵۰۰ شعبه در ایالات متحده افزایش یافت.
این شاید اولین نامی باشد که با شنیدن کلمه فرنچایز به ذهن می رسد. دلیل موضوع این است که اگرچه مک دانلدز اولین فرنچایز مدرن نبوده اما به طور قطعی آنچه این کسب و کار رقم زد، نقطه عطفی در تاریخ توسعه کسب و کار به شکل کلی و فرنچایزینگ به شکل خاص می باشد. در سال ۱۹۵۴ “ریموند کراک” که یک فروشنده حرفه ای اما دوره گرد بود، توانست برادران مک دانلدز را نسب به مشارکت و توسعه کسب و کارشان که یک همبرگر فروشی موفق بود با استفاده از فرنچایزینگ جلب کند.
راهی که او آغاز کرد، در کنار دورنمای ذهنی و تلاش بی وقفه ای که صرف توسعه این کسب و کار شد در سال ۱۹۶۳ به تاسیس ۵۰۰ شعبه مک دونالد ایالات متحده منجر گردید. امروزه این کسب و کار مطرح دارای تعداد تقریبی ۳۶۰۰۰ شعبه در بیش از ۱۰۰ کشور جهان است که بیش از ۸۰ درصد آنها با استفاده از مدل فرنچایز تاسیس شده اند.
آنچه در داستان خانم هارپر نقل شد، به صورت تقریبی تعریف نسبتا کاملی از آنچه فرنچایز می نامیم به دست می دهد. اینکه کسب و کاری راه اندازی کنیم، آن را به موفقیت برسانیم و این قابلیت را در خودمان و کسب و کارمان ایجاد کنیم که بتوانیم با اشتراک گذاری داشته هایمان با منابع سایر افراد به گسترش کسب و کارمان اقدام کنیم. این تعریفی ساده از و کلی از فرنچایزینگ است.
میتوان این شرایط را به چند گروه تقسیم بندی کرد :
اصل تاخیر”
آنچه در آینده هرچند نزدیک به عنوان دانش، مهارت، تجربه و … به آن نیاز داریم در گرو اقدام امروزمان است. اگر می خواهیم در آینده صنعت فرنچایزینگ ایران چه به عنوان یک فرنچایزر، یا سرمایه گذار و یا مشاور و مدرس و منتقد و … جایگاهی داشته باشیم، می بایست امروز شروع کنیم. روند پرشتاب تحولات آینده را بیش از پیش قابل تصور و نزدیک نموده است.
لازم نیست عالی باشیم تا شروع کنیم، اما لازم است شروع کنیم تا عالی شویم!
برای خواندن و دیدن کامل این مقاله میتوانید به سایت ویزیدار مراجعه نمایید.