گاهی اوقات شدیداً دوست دارم با همه درگیر شوم، مثل یه عوضی رفتار کنم و در حقیقت، هرچیزی که خارج از اصول اخلاقی من باشه را نابود کنم.
اما از آنجا که بیخیال بودن را خوب یاد گرفتهام، زمانی که وارد این حالت شخصی خودم میشوم، با کلمه <بیخیالش> خودم را کنترل میکنم که طرف مقابل را به <فنا> ندهم، اینکه شخصیت خودم به فنا بورد چندان برای من مهم نیست، اما به فنا دادن شخصیت دیگران را نمیپذیرم.
"خب امروز هم یکی دیگه از اون روزهای نه چندان جالب زندگی من که بین به فنا ندادن و فنا دادن سپری میشه و من همچنان ماندهام که چگونه بهتر به فنا ندهم."