سلام بزارین خیلی پیچیده اش نکنم و یه راست برم سر اصل مطلب هایکوی کتاب:) فقط امیدوام درست انجامش داده باشم?
شاه خاکستری چشم اندکی وسیع تر از تمام جهان دوستت دارم.
در فراق فرهاد ماه پنهان است تا باران بر تو بوسه زند!
دست آخر میشنوم تبر گل داده است از ترس تنهایی:)
به زندگی قسم به خدای ناشناخته بیش از یک روح است مرا
به زندگی قسم این عکس من است مرگ شاعر در حرکت آهسته
پس از تو دیدم که جانم میرود بر قله های ناامیدی
داستان من مرا مینویسی مینویسمت...
بانوی قصه وقتی که او رفت چایت را من شیرین میکنم.(??)
به گزارش زنان تروا دورتر از شاخه ی نیلوفر هوای عشق بارانی است.
به خیالم در میان کاغذ پاره ها پاییز فصل آخر سال است:)
به نظرم نوشتن يه متن بلند با اسم کتابها هم خیلی میتونه جذاب باشه و قطعاً یه روزی اونم انجام میدم حالا فعلاً یکم سرم شلوغه ولی به محض اینکه سرم خلوت شد مینویسم?
آیا هایکوهای کتابی بر میگردند؟!