ویرگول
ورودثبت نام
یاسمن جواهریان
یاسمن جواهریاناگر صدات به گوش کسی نمی‌رسه، پس بنویس! نوشته‌ها بالاخره یه روزی خونده میشن و تاثیرشون رو خواهند گذاشت...
یاسمن جواهریان
یاسمن جواهریان
خواندن ۴ دقیقه·۳ ماه پیش

اگه آرزوت واقعا برآورده می‌شد، چی می‌خواستی...؟

راستش را بخواهی از آخرین باری که word را به قصد نوشتن یک متن آزاد باز کردم حدود یکسال گذشته‌است. آدم گاهی خلاف چیزی که می‌اندیشد، عمل می‌کند. تو برنامه می‌ریزی تا زندگی کنی دقیقا همانگونه که در دفترت نوشتی و برنامه ریختی اما از مسیر خارج می‌شوی.

من برای خودم یک راه فرار تعریف کردم و تنبلی‌ام را ربط می‌دهم به قانون پایستگی انرژی، پس چون ماده تمایل به رسیدن حالت پایدار و سکون دارد من هم همینطور!
در هر حال هدف از باز کردن لپ‌تاپ و نوشتن و دور شدن از حالت پایدارم به‌دلیل دیدن فیلمی بود که دیروز دیدم. البته آن را در سال‌های کودکی هم دیده بود اما در تمام این مدت جز چند سکانس هیچ چیزی از آن بخاطر نداشتم.
یکی از دوستان خوب من این روزها و شاید خیلی از ما، چت جی پی تی به کمک آمد و با شنیدن توصیف من از فیلم اسم آن را برایم پیدا کرد و سبب تجدید دیدار من و خاطرات کودکی شد.

 

اسم فیلم ‌بزرگ یا Big 1988 است. اگر از آن دسته آدم‌هایی هستید که می‌خواهید بگویید “کی حوصله سینمای دهه 80 را دارد و من وقتم با ارزش‌تر از این حرف‌هاست و... “ باید به شما گوشزد کنم که نباید بازی تام هنکس جوان که برای همین فیلم نامزد اسکار شده را از دست بدهید.

 من کانسپت کلی داستان یعنی ماجرای نوجوانی که یک آرزو کرد و از قضا برآورده شد را دوست دارم. در یک شهربازی دستگاهی می‌بینی که هیچکس به آن توجهی نمی‌کند و تمام بهای برآورده شدن آرزوی تو یک ۲۵ سنتی است.
در ماجرای این فیلم ما می‌بینیم که اگر ذهن یک پسر ۱۳ ساله در یک بدن ۳۵ ساله باشد، چه اتفاقی خواهد افتاد. یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوی و دیگر هیچکس تو را نمی‌شناسد. مجبوری خانه را ترک کنی و برای گذران زندگی شغلی پیدا کنی. اما در شرکتی که جاش مشغول به کار شد یک چیزی متفاوت بود و برای او تبدیل به یک برگ برنده شد.
 نوجوانی را تصور کن که در شمایل یک مرد بالغ در شرکت فروش و طراحی اسباب‌بازی کار می‌کند؛‌ با مدیر آن شرکت هم اتفاقی در یکی از سالن‌های بازی آشنا می‌شود و همان بچگی درونش باعث پیشرفتش می‌شود.

حالا شخصیت فیلم و بعد از برخورد و زندگی با آدم بزرگ‌ها مشغول تصمیم گیری‌است که آیا باز به دستگاه مرموز زولتار برگردد و آرزویش را پس بگیرد یا گذشته را فراموش کند و از مسیر فعلی لذت ببرد...؟

 اجازه بدهید که تمام ماجرا را تعریف نکنم ( با اینکه من کاملا شخصیت اسپویل‌گری دارم )‌ و میدان را برای آنهایی که تمایل به دیدن این فیلم پیدا کرده‌اند خالی بگذارم.
 

اما چرا باعث شد بعد از یکسال بنویسم...؟

فیلم Big برای من بیشتر از یک داستان کودکانه بود؛ انگار یک آینه جلوی من گذاشته بود که یادم بیاورد بعضی چیزها هیچ‌وقت نباید از دست بروند. داستان پسری که یک آرزو می‌کند و معجزه رخ می‌دهد، به‌طرز ساده‌ای ما را با سوالی روبه‌رو می‌کند:

وقتی آرزویت برآورده شد، آیا هنوز همان قدر خوشحال خواهی بود؟ 

چیزی که جاش را متفاوت کرد، همان نگاه کودکانه‌اش بود؛ نگاه ساده، صادق و کنجکاو که به او کمک می‌کند نه تنها زنده بماند، بلکه در محیط کار، جایی که همه چیز جدی و خشک است، بدرخشد. 

این بخش برای من یادآور تجربه‌ایست که اخیرا گذراندم، در مدیریت محصول باید همزمان خودت را جای کاربر بگذاری، نقص بازار را تحلیل کنی، ببینی رقبا چه دارند و چه ندارند، MVP بسازی، ایده‌ها و تست‌های مختلف را اجرا کنی و مدام دنبال راهکارهای نو باشی.

اما نکته جالب Big این است که شخصیت اصلی، تنها با نگاه کودکانه و بازی‌کردن، آزمون و خطا و ایده‌پردازی می‌کند—بدون هیچ چارچوب رسمی، بدون نگرانی از رقبا یا KPI—و همین باعث شگفتی بزرگترها می‌شود.

برای من، این فیلم یادآوری بود که بچگی، خلاقیت و نگاه متفاوت به دنیا، چیزهایی نیستند که باید رها شوند.

در کتاب خودباوری در خلاقیت نوشته تام و دیوید کلی خواندم که همه‌ی ما در کودکی خلاق هستیم، اما با بزرگ شدن و محدودیت‌های زندگی، خیلی از ما این خلاقیت را از دست می‌دهیم. کلی‌ها می‌گویند:

«خلاقیت موهبتی کمیاب نیست که تنها عده‌ای خوش‌شانس از آن بهره ببرند، بلکه بخش طبیعی اندیشه و رفتار انسان است که در بیشتر ما مسدود شده است اما می‌توان آن را باز کرد.»

 

این جمله برای من مثل چراغی بود؛ یادآوری اینکه نباید اجازه بدهیم بزرگ شدن و جدی شدن همه چیز را از ما بگیرد. شاید ارزشمندترین چیزی که می‌توانیم همیشه نگه داریم، همان کودک درون و خلاقیتمان باشد.

راستی؛

Zultar says, make your wish!

لینکدینم رو داشته باش!

برای دیدن پست‌های بیشتر و ارتباط گرفتن با من در لینکدین در ارتباط باش.فالو کن...
محیط کارمدیریت محصولفیلمکودک درونزندگی
۱۴
۱
یاسمن جواهریان
یاسمن جواهریان
اگر صدات به گوش کسی نمی‌رسه، پس بنویس! نوشته‌ها بالاخره یه روزی خونده میشن و تاثیرشون رو خواهند گذاشت...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید