یاسمن صفوی
یاسمن صفوی
خواندن ۲ دقیقه·۴ سال پیش

درجایی که باید باشد،نیست!

گیتارم را برداشتم کتابم را در پیش رویم قرار دادم و شروع به نواختن اهنگ جدید کردم.

یکی یکی کلمه به کلمه نت به نت مینواختم و لذت می بردم

اهنگش عجیب زیبا و دلنشین بود مینواختم و مینواختم

تا اینکه به کلمه ای رسیدم، ناخوداگاه قدرت دستانم را بعد از دیدن آن کلمه از دست دادم و انگشتانم را از روی سیم ها برداشتم

کلمه ای سحرانگیز بود به جرئت میتوانم بگویم جادویم کرده بود.بار دیگر نگاهش کردم و در ذهنم زمزمه اش کردم...عشق....

گوشه ای نشستم و دقایقی به آن کلمه فکر کردم. تا به حال این کلمه را بسیار شنیده بودم و با چشمانم دیده بودمش در کتاب ها، فیلم ها، اهنگ ها، اما هرگز توجهم را تا این حد جلب نکرده بود.

گیتارم را دوباره به دست گرفتم تا آن قطعه را بنوازم از ابتدا شروع کردم اما دوباره وقتی به کلمه ی عشق رسیدم، نتوانستم ادامه دهم.

راستش را بخواهی اصلا نمیتوانستم با آن کلمه ارتباط بگیرم.

ثانیه ای بیشتر طول نکشید که آن کلمه ی سحر انگیز مرا درون خود برد، به فکر رفتم. عشق چیست که در همه جا پیدا می شود.در اهنگ ها، در کتاب ها در افسانه ها در فیلم ها و سریال ها اما درست جایی که باید باشد نیست، در زندگی واقعی. درست است عشق در زندگی واقعی نیست.

آدم های بسیاری را دیده ام که میگویند عشق وجود دارد اما اگر وجود دارد پس چرا در انتهای قلب همه ی ما یک خانه ی تاریکی وجود دارد که هربار به آن رجوع می کنیم قلبمان به درد می آید؟

در کتابی خواندم عشق قدرت بسیار بالایی دارد معجزه ها می کند، پس اگر عشق معجزه می کند پس چرا نمی تواند آن کنج تاریک و دردناک قلبمان را ترمیم کند؟

چرا بعضی وقت ها این عشق، ویرانگر و نامرد می شود و حالمان را بدتر میکند و خانه ی تاریک قلبمان را تاریک تر و عمیق تر می کند؟

می دانی عشق وقتی به سراغ کسی بیاید تنها عشق باقی نمی ماند، با خودش دلتنگی می آورد، وابستگی، ترس از دست دادن،ترس از خیانت،دروغ و .... .

در زندگی عشق زیبا نیست. حداقل به زیبایی داستان ها و شعر ها نیست.

نظر شما چیست؟:)

فریبندهناپایدارعشق
نویسنده نیستم و تنها برای کسب تجربه ای جدید، به پیشنهاد یکی از دوستان خوبم، به این جمع آمده ام:) خوشحال میشوم مرا در این راه،راهنمایی کنید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید