یکی از بخشهای اصلی هر کسب و کار، مدیریت (Management) هست و معمولا در فصل آغازین بیزنسهای کوچک، مالک بیزنس (Owner) یا موسس (Founder)، مدیریت بیزنس رو بر عهده داره و پوزیشن مدیر رو به خودش اختصاص میده.
قبلا گفتیم نقش مدیریت شامل ۴ وظیفه هست:
در ۲ مقالهی پیشرو به صورت پیوسته دربارهی اولین و مهمترین وظیفه، برنامهریزی، صحبت میکنیم.
۲ نکتهی مهم در برنامهریزی وجود داره:
الف. برنامهریزی یک فرایند (Process) هست. وقتی به یک کانسپت میگیم فرایند یعنی فعالیتها از روی نظم انجام میشن و به هم پیوسته هستن. مثلا ساخت ساختمون یک فرایند هست؛ اول گودبرداری انجام میشه، بعد آرماتوربندی فونداسیون هست، بعد قالببندی و بتن ریزی و. . هست؛ بنابراین جابجایی یا حذف یا درست انجام ندادن هر کدوم از اینا به طور مستقیم روی نتیجه تاثیر منفی میذاره پس توی Planing هم، طی کردن هر مرحله (Step) و انجام درست هر مرحله خیلی مهمه.
ب. هدف (Goal) با چشمانداز (Vision) متفاوت هست:
قطعا متعجب میشین اگه بدونید هر روز چه تعداد زیادی از افراد، یک بیزنس لانچ میکنن بدون اینکه هدف خاصی توی ذهنشون باشه که بخوان در اخر بهش برسن. اکثر این افراد به جای هدف، یک ویژن دارن که از روی احساسات هست پس مهمه که تفاوت هدف و ویژن رو بدونیم. چشماندازه (Vision) تصویری هست که شما از ایندهی بیزنستون دارین اما هدف (Goal) چیزیه که بیزنس تلاش میکنه بهش برسه. تفاوت اصلی بین این دو کانسپت این هست که هدف قابل اندازه گیریه و میشه براش فاکتور اندازهگیری تعریف کرد اما ویژن قابل اندازهگیری نیست. چشمانداز جهت رو مشخص میکنه در حالی که هدف، اقداماتی رو که برای رسیدن به اون چشم اندازه باید انجام بشه، مشخص میکنه.
فرایند برنامهریزی شامل موارد زیر میشه:
۱. تعیین هدف بلندمدت تجاری ۳-۵ سال (Long-Term Business Goals)
۲. تقسیمش به هدفهای کوتاه مدت (ماهانه - هفتگی - روزانه - ساعتی)
۳. تعیین استراتژی برای رسیدن به هدف
اما در مبحث برنامهریزی بیزنس، سایز بیزنس (Business Size) خیلی مهمه.
جایی که سایز بیزنس بزرگ هست، اون بیزنس دهههاست تاسیس شده و مارک پوزیشن (Market Position) ثابتشو داره و از اونجایی که حالا چه از سر تجربه یا دانش به محصول (Product) و مشتری (Customer) و بازار (Market) اشراف کامل دارن معمولا میتونن رشد ۱۰ سال ایندهشون رو برنامهریزی و پیشبینی کنن اما برای بیزنسهای کوچک به این دلیل که مارکت پوزیشن ثابت ندارن، تحلیل درستی از رفتار مصرفکننده شون و مارکت ندارن و از طرف دیگه چالشهای مارکت (Market Challenge) پویا و داینامیک هستن در خوشبینانهترین حالت بتونن رشد یک سال آینده رو برنامهریزی کنن.
هدف یک اصطلاح هست به این معنی که شما چیزی برای انجام دادن در قدم بعدی دارید و بهش اشراف کامل دارید. بیزنس اگه ماهیت پویا نداشته باشه میمیره و تنها راهی که میشه این پویایی رو حفظ کرد هدفگذاری، آپدیت بودن، بهبود مستمر، یادگیری مستمر استراتژیها و تکنیکهای جدید و استفاده ازشون در بستر برنامهریزی هست چون در غیر این صورت از مارکت حذف میشید، چیزی که در بسیاری از خردهفروشیها میبینیم، مثلا یه روزی شما میرفتی کلوپ و DVD فیلم برای اوقات فراغتت میگرفتی اما حالا این بیزنس از مارکت حذف شده چون نتونست خودشو با تغییر شرایط وفق بده.
بنابراین شما باید با تغییرات همراه باشید و این فقط از طریق هدفگذاری اتفاق میوفته. باید بدونید Market Place داره به کدوم سمت میره، اگاه به اخرین تکنولوژیهایی باشید که میتونید استفاه کنید در بیزنستون، اگاهی به اخرین اپدیت ها، اخرین اخبار و در راستای اون هدفگذاری به رشد بیزنس شما کمک میکنه.