در زمان بحران کرونا مخصوصا مداومت این موضوع و آسیب هایی که به برخی کسب و کارها زد، شاید مهم ترین و فوری ترین کاری که جریان مردمی و جهادی می توانست انجام دهد همان توزیع بسته های معیشتی بود. اقدامی که در آن زمان توانست از بروز مشکلات بزرگ و آسیب های جدی کشور را نجات دهد. اما ماندن در این مسیر و تداوم آن به عنوان یکی از محوری ترین اقدامات جریان مردمی و جهادی شاید انتخاب درستی نباشد و به مرور جهت حرکت کلی جریان مردمی را به سمت کار خیریه ای نازل نماید.
این موضوع من را بر آن داشت که شاید نگاهی ریشه ای تر به این موضوع کمک دهنده به این مسیر باشد. در جریان کار مردمی و داوطلبانه و در واقعیت وقتی به فکر انجام کار خیرخواهانه می افتیم در بهترین حالت بیشتر تمرکزمان روی انجام کار به درستی است. مثلا اگر قرار است یک بسته معیشتی را به نیازمندی برسانیم این که چه اقلامی را داخل آن بگذاریم. به چه شکل نیازمندان را شناسایی کنیم و حتی این که آن اقلام را به چه شکل به دست مخاطب برسانیم که عزت نفس و آبرویش حفظ شود مسئله ای است که معمولا به آن بیشتر فکر می کنیم و برنامه ریزی داریم.
اما آنچه من می خواهم به آن بپردازم یک گام قبل تر از این است و این که اصلا خدمت درست چیست.
از آنجایی که معمولا فعالیت های مردمی و جهادی در دل بحران ها و بلایا قوت می گیرد و به مرور به شکل یک حرکت مستمر تکرار شونده باقی می ماند فرصت کم تری برای فکر کردن به این موضوع پیش می آید که چه کاری بهتر است. در این بحران ها و اتفاقات به کمک رسانی در موج ها و نیازهای فوری و حیاتی می پردازیم و باتوجه به سبقه فعالیت و توانمندی خود بیشتر به جزئیات و این که آن اقدام را چگونه به درستی انجام دهیم می پردازیم.
سیل و زلزله، کرونا، بحران های کم آبی، سیل جمعیت در اربعین و حتی بحران های خاص مناطق محروم و حاشیه شهرها در برخی زمان ها همگی موضوعات فوری و ویژه ای بود که در برحه های زمانی مختلف با آن مواجه شدیم و جریان مردمی و جهادی برای نقش آفرینی در این مواقع سریع و فوری به میدان آمد و دست به کار شد. در این اتفاقات و فعالیت ها معمولا سریع به سمت کارهای ساده تر، فوری تر، اورژانسی تر رفتیم و در طول فعالیت و با تکرار بحران های مشابه به سمت بهینه تر کردن آن خدمت، پرداختن به جزئیات بیشتر و در نظر گرفتن ملاحظات بیشتر پرداختیم.
خدمت درست در کنار خدمت به درستی موضوعی است که شاید در این زمانه بیشتر باید به آن بپردازیم، مثلا نگاه جامع پیشرفت منطقه ای، خلق مدل و الگوی پیشرفت، اصل مشارکت خود مخاطب در کار و فعالیت و به عبارتی توانمندسازی آن، تعریف اقدام با توجه به تخصص و توانمندی تیم با توجه به محدودیت ها و خلاء های موجود همگی شاید مثال ها و حوزه هایی باشد که در خدمت درست باید به آن بپردازیم. آسیبی که معمولا با استمرار فعالیت خیرخواهانه با آن مواجه می شویم این است که شاید کاری که در یک زمان نیاز فوری بوده است الان از فوریت خارج شده و ادامه دادن آن حتی به درستی همراه با خلاقیت و نوآوری و درنظر گرفتن جزئیات، لزوما کار درستی نباشد. این که کار درست در زمانی که مشکل اصلی کشور بحث اشتغال و کارآفرینی و موضوع اصلی جهش تولید است از زاویه گروه مردمی و کار داوطلبانه چیست. در زمانی که دسترسی ها، ارتباطات در روستاها و مناطق حاشیه نشین بهبود پیدا کرده فعالیت برای ارتقای آموزشی و تحصیلی، حوزه های فرهنگی و... به چه شکل بایستی صورت بگیرد.
الان که در حال نوشتن این نوشتار هستم خیل عظیمی از مردم در حال عزیمت به سمت کربلا هستند و هرکسی سعی می کند در این مسیر به یک شکل موثر باشد، جریان مردمی و جهادی نیز در این بین فعالیت های پشتیبانی این پیاده روی را کمک می کنند. در همین موضوع نیز می توانیم در کنار فکر کردن به این که امسال موکب خود را به چه شکل اداره کنیم و در واقع خدمت خود را به درستی انجام دهیم شاید بد نباشد که به این موضوع هم فکر کنیم که چه خدمتی درست تر می تواند باشد.
در واقع باید تمرین کنیم تا در کنار انجام کارها به درستی به درست بودن کارها هم فکر کنیم و در تصمیم گیری ها، اقدامات و برنامه ریزی های خود این دو را در کنار یک دیگر ببینیم.
پی نوشت: متن فوق رو زمانی نوشتم که داشتم متنی در خصوص مدیریت محصول می خواندم و در آن این جمله را دیدم:
building the right product and building the product right