چقدر سرده هوا بی تو
چرا خورشید خانوم خوابه!؟
از اون روزی که تو رفتی
چِشام کارونِ پُر آبه
چه ساده عاشقِت بودم
چه راحت رد شدی از من
چقدر سخته به جایِ تو
خیالِت رو بغل کردن
به من گفتی "عروسک جون" !
نفهمیدم که بازیچه َ م
منِ عاشق با چِشمِ کور
تو رَم مثلِ خودم دیدَم
واسه عاشق فراموشی؟
نمی شه؛ از محالاته
آخه فرمانروایِ دل
تویِ شطرنجِ عشق ماته
دارم دِق می کنم بی تو
بدونِ تو نمی تونم
واسه َ م اینجا تهِ خَطَّه
تو این دنیا نمی مونم
یه لیوان آب وُ چند تا قرص
وَ این شعرِ سراسر دَرد
که می شه آخرین دستخط
واسه عاشق کُشِ نامَرد...