"من و چشمات"
تو دریایِ زلال و صافِ چشمات
باید دل رو به عمقِ اون چشات زد
باید غرقِ تماشایِ تو بود وُ؛
فقط با بهترین واژه صدات زد
حواسَم جایِ دیگه یی نِمی ره
وقتی چشمِ خُمارِت روبه رومه
منم مست از شرابِ چِشمات
اگه مِی نَزَنَم کارم تمومه...
"یاسر یزدانی"