زئوس؛ خدای خدایان
زئوس؛ خدای خدایان
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

طنز زندگی چقدر تلخ است؟

شغل مهم است. خانواده مهم است. دوستان مهم‌اند. رفاه زندگی مهم است.

در تمثیلی ناشیانه، شغل و خانواده و دوستان و رفاه مانند برنج و گوشت و دیگر مخلفات غذا هستند. همگی‌شان ضروری و مهم‌اند. اما اگر بهترین برنج و گوشت را داشته باشی و کمی نمک نداشته باشی، غذایت مفت خدا هم نمی‌ارزد.

مفت هم نمی‌ارزد؟! پس ضرب‌المثل «مفت باشه کوفت باشه» چه می‌شود؟ گمان کنم تا زمانی که چند کیسه برنج و چند ده کیلو گوشت نگیری و نظری ندهی، نمی‌فهمی که آیا همچین غذایی واقعن مفت می‌ارزد یا نه!

به هر حال، چیزی که مبرهن است دست کم گرفتن اهمیت نمک است. وجود نمک می‌تواند حیاتی‌تر از وجود گوشت است. اگر برنج شغل باشد، نمک چیزی‌ست که من آن را ذوقِ زندگی می‌نامم.

بسی غم‌انگیز است تماشای محو شدن ذوق زندگی در خلال افزایش سن افراد. آدم‌ها وقتی جوانند پر از شور و شوق‌اند. اما وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، می‌روند سر کار، ازدواج می‌کنند و در اثر این مسئولیت بیشتر، آن شور و شوق جوانی را از دست می‌دهند.

البته اعتقاد دارم با ذوق زندگی کردن یک سبک زندگی و مهارت است و نه چیزی ذاتی. پس به نوعی شور و شوق از دست نمی‌روند بلکه فراموش می‌شوند. در پَس هیاهو و شلوغی زندگی آنها را گم می‌کنیم.

با در نظر گرفتن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی‌ای که با آن درگیریم، امیدوار ماندن کار حضرت فیل است، چه برسد ذوق‌مند ماندن! اما بنظرم ارزشش را دارد که وقت بگذاریم تا ته‌مانده‌ی ذوقی فعلی را حفظ کنیم. وقتی ذوق برود، طنز زندگی هم محو می‌شود. زندگی جدی‌تر از قبل می‌شود و ممکن است جایی زیر سنگینی این جدیت له شویم.

درست است که طنز زندگی تلخ است اما آیا یک طنز تلخ بهتر از یک جدیت تلخ نیست؟

جامعهطنزذوقشور زندگیزندگی
اینجانب زئوس هستم؛ خدای خدایان؛ رفیقِ شفیق اوریلیوس اعظم. پیش می‌آید که مرا یاسین هم خطاب کنند. و البته در مواقع رسمی، باقریان. به‌هرحال عتش‌ام نوشتن است و اینجا هم قبرستان نوشته‌های ناپخته‌ام:)
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید