خب خیلی سال ها پیش که انسان ها سرگرمی های کمی داشتن و اینترنت هم وجود نداشت و حتی صنعت چاپ اختراع نشده بود، کشاورزی به اسم شن نانگ داشته داخل جنگل وقت خودشو میگذرونده و دنبال گیاه های دارویی و خوراکی بوده که کاملا اتفاقی خودشو 72 بار مسموم میکنه!
خب، هرکسی جای اون بود میمُرد! ولی وقتی که داشته جون میداده میگه: (خب من 72 بار که مسموم شدم دیگه از این بدتر چی میتونه باشه این که 73 بار مسموم بشم؟ خب فاعک ایت بیا اینم بار 73م.) همون موقع برگ یکی از گیاه های جدیدی که پیدا کرده بود رو میخوره و به صورت معجزه آسایی حالش بهتر میشه و زنده میمونه!
و بعله درست حدس زدین همونطور که از اسم مطلب پیداس اون گیاهی که اقای شن نانگ جوییده و خورده و حالش خوب شده قطعا چایی بوده و اینطوری بوده که چایی کشف شده. البته داستان ها و افسانه های زیادی درباره چایی وجود داره که بعضیاشم میگن چایی قابلیت دفع سموم و یا رفع مسمومیت رو نداره که در اینجا ما هم مثله شن نانگ میگیم (فاعک دِم، چایی خیلی خوبه).
اوایل که چایی کشف شده بود روش مصرفش با روشی که الان ما چایی رو مصرف میکنیم خیلی فرق داشت. اوایل چایی رو به عنوان یه نوع سبزی مصرف میکردن و میخوردن و یا، آسیابش میکردن و با چیز میزای دم دستشون قاطی میکردن و میخوردن.
1500 سال پیش بود که انسان ها با قدرت ماورایی و خفن گرما و رطوبت آشنا شدن و اون موقع بود که فهمیدن عِه چایی هم میشه نوشید! و اونجا بود که چایی از یک گیاه خوردنی به یک گیاه نوشیدنی تبدیل شد و نحوه آماده سازیش به کل تغییر کرد که به شخصه بسیار از این تغییر راضیم.
خب داستانش از این قرار بوده که اول برگ گیاه چایی رو خشک میکردن و بعد تبدیلش میکردن به پودر و بعدم آب داغ بهش اضاف میکردن و در آخر هم (آبراکادابرا) چایی ساخته میشد. (آموزش دم کردن چایی هم دادم بهتون. دیگه چی میخواین؟) خب حالا این آدما یه نوشیدنی خفن ساخته بودن که بهش مو چا میگفتن یا همون ماچا خودمون.
این نوشیدنی خفن مثل بمب داخل چین ترکید و فرهنگ و کتاب و سبک زندگی و همه چی آدمای اونجا رو تحت تاثیر خودش قرار داد. و کلا هرچی شعر و کتاب هست از اون موقع کلا درباره چای بوده! و صد البته که از چایی هم به عنوان نوشیدنی مخصوص امپراطور ها یاد شده. (هِه)
و همون موقع بود که آرتیستای خفن چینی اومدن و گفتن ایول چایی ماچا چه چیز خفنیه و شروع کردن به کشیدن و در آوردن طرح ها خفن روی چایی، مثه همین طرح هایی که همین الان باریستا های خفنمون توی کافه های روی لاته میزنن. (ناموسا خیلی سخته. دمتون گرم باریستاها)
از اونجایی که چایی خیلی چیز خفنی بود تبدیل شد به یکی از سه کالای صادراتی اصلی کشور چین و تونست کنار ابریشم و ظروف چینی سهم بزرگی از بازار صادراتی چین رو به خودش اختصاص بده که همه اینا نشون میده چایی چیز خفنیه!
اولین تاجرا، تاجرا و کشتی های هلندی بودن که این محصول خفن رو به اروپا بردن و اونجا بود که ملکه کاترین از براگانزا (خاندان سلطنتی پرتغال که اون زمان حکومت میکردن) قدرت این محصول خفن یعنی چایی رو فهمید و چایی رو با خاندان سلطنتی بریتانیا آشنا کرد البته خب این اتفاقات زمانی افتاد که کاترین با شاه چارلز دوم در سال 1661 ازدواج کرد.
دقیقا همون موقع ها بود که بریتانیا داشت کشور های تحت مستعمره خودش رو روز به روز افزایش میداد و داشت به قدرت برتر غالب بر بقیه کشور ها تبدیل میشد. دقیقا همون موقع که بریتانیا داشت قوی و قوی تر میشد، جهان علاقه خودشو به چایی این محصول خفن نشون داده بود و در سال 1700 چایی در اروپا 10 برابر بیشتر از قهوه فروش میرفت.
خب این نشون میداد که چایی خیلی محصول پرطرفداری بوده و هست صد البته، ولی جای جالب داستان این جا بود که چایی اون موقع فقط و فقط داخل چین پرورش داده میشد، فقط و فقط داخل خود کشور چین نه جای دیگه!
معاملاتی که سر چایی انجام میشد خیلی سود داشتن و حتی سریع ترین کشتی های باد بانی هم به همین دلیل به وجود اومدن. رقابت شدید و خفنی بین شرکت های تجاری غربی شکل گرفته بود و هر کدوم از این شرکت ها میتونست چایی رو زودتر از اون یکی شرکت وارد کشور کنه سود بیشتری میبرد.
اوایل بریتانیا معامله های خودش و چین رو با سکه های نقره انجام میداد اما با گذشت زمان کم کم فهمید که این معامله هایی که داره انجام میده رو میتونه کم هزینه تر کنه پس چیکار کرد؟ اومد یه میز گرد تشکیل داد و هرچی آدم تو دربار داشت آورد تا بتونن یه چیزیو جایگزین سکه نقره کنن تا بتونن معاملات چایی رو با هزینه کمتری انجام بدن و بعد از کلی فکر کردن به این نتیجه رسیدن که بهترین چیز برای جایگزینی سکه های نقره ماده مخدر تریاکه!
خب باید بگم که چینی ها هم بدشون نیومد و خب قبول کردن و خب در اینجا باید واقعا مغز و فکر دربار بریتانیا رو مورد ستایش قرار داد و پرستید و از این سیاست کثیفشون یاد گرفت! بریتانیا با انجام این کار و وارد کردن این مواد مخدر به کشور چین سلامت جامعه رو هدف گرفته بودن و خود چینی ها کم کم از این داستان مطلع شدن تا اینکه سال 1839 دولت چین به دستور داد که کشتی های بریتانیایی حامل تریاک رو نابود کنه و این شروع اولین جنگ تریاک بین بریتانیا و چین بود.
جنگ بین بریتانیا و چین، قدرت تجارت چین را کاهش داد و همین موقع زمانی بود که بریتانیا هم تصمیم گرفت که دوست داره خودش چایی پرورش بده و بتونه باهاش تجارت کنه و دیگه نیازمند دولت چین نباشه پس چیکار کرد؟ اومد به یه آقایی به اسم رابرت فورتچون که یه گیاه شناس خفن بود ( توی خفنی رابرت یکمی شک دارم) ماموریت داد که چایی رو از چینی ها بدزده!
خب حالا رابرت قرار بود که یه ماموریت غیر ممکن انجام بده پس چیکار کرد؟ تو مرحله اول تغییر قیافه داد و رفت تو دل دشمن و طی یه سفر خطرناک رفت دامنه کوهی که چینی ها چایی رو پرورش میدن و تونست که درخت چایی رو از اونجا بدزده و با خودش برگردونه!
و در آخر
در حال حاضر چایی که خیلی خفنه دومین نوشیدنی پرطرفدار جهانه که هنوز نتونسته اب رو شکست بده و نخواهد هم توانست (چرا شو نمیگم میزارم خودتون فکر کنین). خلاصه که چایی خیلی خفنه و ده ها مدل از این نوشیدنی خفن تو سراسر جهان وجود داره که هرکدوم از اون ها روش های مختلفی برای به عمل آوردن دارن.
منبع : The history of tea