:(و واقعا جای خالیه یه خواهرو توی زندگیم احساس میکنم:"(
اندکی از خصوصیاتم:
مهربونم
خییییییییییییییییییلی دل نازکم (میدونم خیلی بده اما دنیا باعث شد اینجوری شم)
برای هیچ کدوم از رفیقام چیزی کم نزاشتم فقط تو شادی پیشم بودن و وقتایی که نزدیک تولدشون بود
صمیمی ترین دوستم رفت با دشمنامون و من نمیدونم چرا رفت فقط به یکی گفت که بهم بگه من خیلی بهش
محبت کردم اعصابش خورد میشه:(
از طرف خانواده هم که نگم....
عمم کاری کرد که دشمن با دشمن نمیکنه....
رفت الکی به بابام یه چیزی گفت:(
بابامم.............
خلاصه اینکه عین این سالا و روزارو که رفتار بابام عوض شده و دوستم رفته و عشقی که دیگه ندارمشو گریه کردم
و الان میخوام تمومش کنم دردامو
و به یه دوست نیازمندم:)