مهدی یزدانی خرم
مهدی یزدانی خرم
خواندن ۲ دقیقه·۵ سال پیش

رستاخیز


و چه‌گونه یک مرد علیه خود قیام می‌کند؟ از بخت‌یاری ماست که ترجمه‌ای نو و تازه از این شاه‌کارِ تالستوی منتشر شد.

«رستاخیز» را می‌توان آخرین رمانِ بزرگ نویسنده‌ی روس دانست. با طراوت، شوخ‌طبعی و نگاهِ انتقادی مثال‌زدنی‌ای، چنان که باور نمی‌شود در وهله‌ی نخست که تالستوی آن را در هفتاد و یک ساله‌گی نوشته.

رمانی که برای اول بار در سال ۱۸۹۹ درآمد و نشان داد با یک تالستوی متفاوت روبرو هستیم.

سی سال بعدِ انتشار «جنگ و صلح»، بیست و دو سال بعد چاپِ «آناکارنینا» و سیزده سال بعد درآمدنِ «مرگِ ایوان ایلیچ». و البته یازده سال قبل مرگِ غولِ روس در ایستگاهِ راه‌آهن استاپوفو.

«رستاخیز» همان‌جور که از نام‌اش پیداست استعانت دارد به قصه‌ی برآمدنِ مسیح از گور و اثباتِ حقانیت‌اش. داستانی درباره‌ی یک اشراف‌زاده که در جوانی دختری را باردار و رها کرده و حالا بعد سال‌ها وقتی برای هیاتِ منصفه انتخاب می‌شود او را بینِ متهمانِ یک قتل می‌بیند و جان‌اش به لرزه درمی‌آید. دختر یک فاحشه‌ی رسمی شده و مرد خود را «مقصر» می‌داند که او را در املاکِ عمه‌های‌اش وقتی به‌عنوان خدمت‌کار مشغول بوده فریفته و بعد با دادنِ صد روبل خواسته همه چیز را تمام‌شده فرض کند...

رمان بی‌تردید از استادانه‌ترین آثار تالستوی است و شخصیت‌پردازی‌ها و ارتباط آدم‌های طبقه‌ی مختلف با قدرت و هم‌دیگر جوری طراحی شده که یک کلاس درس کامل نویسنده‌گی‌ست. تالستوی که برای این رمان درباره‌ی زنده‌گی فواحش تحقیق کرد و بارها به دیدار زندانیان بند زنان و تبعیدی‌ها رفت دیگر سراغ توصیف‌های مطنطن نمی‌رود. نثری فخیم دارد و البته به شدت قصه‌گو. قهرمان‌اش که تمایلاتِ سوسیالیستی و ضدِطبقه‌ی خود هم داشته و در جوانی بخشی از ارثیه‌اش را هم بین دهقانان تقسیم کرده در معرضِ آزمونی بزرگ قرار می‌گیرد، نجاتِ دیگری... و این‌که آیا فرصتی برای رستگاری و بازگشت به گذشته وجود دارد؟

ا

برخی منتقدان این رمان را رمانِ فقرا و روایتِ آنان دانسته‌اند و مردی که حاضر است برای تطهیر همه چیزش را بدهد. از یاد نبریم که تالستوی در آن سال‌ها نسبت به فئودالیسم بسیار بدبین شده بود و مساله‌ی فقر در شهرهای بزرگ را به شدت پی‌گیری می‌کرد و قطعن رستاخیز مهم‌ترین محصول این دوره است. او عملن از سیاهی و ظلمی که در اعماقِ این طبقه وجود دارد پریشان می‌شود و در پی رستاخیزی‌ست که طی آن بتوان از دایره‌ی پوسیده‌ی قدرت و نجبا و البته روشن‌فکران بیرون آمد.

«رستاخیز» یکی از درخشان‌ترین رمان‌های تاریخ ادبیات روس است و فرصتی پیش آمده که با ترجمه‌ی سروش حبیبی بخوانیم‌اش.

این فرصت را از دست ندهید.


سروش حبیبیتالستویانتشارات نیلوفرمهدی یزدانی خرمکتاب
مهدی یزدانی خرم نویسنده و روزنامه‌نگار
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید