هنگام صحبت از متون رسانهای و شیوۀ استفاده از آنها، بحثی تحت عنوان «سواد رسانه» نیز مطرح میشود. مخصوصاً در این روزها که اخبار و رسانههای اجتماعی مخاطبان را به طور ویژه بمباران میکنند، ممکن است این کلمه بیشتر به گوشتان خورده باشد. سواد رسانه را میتوان اینگونه تعریف کرد:
دانش و مهارتی که موجب میشود هنگام استفاده از متون رسانهای، درک بهتر و خطای کمتری داشته باشیم و از فواید آنها بیشتر بهره ببریم.
منظور از درک بهتر این است که بتوانیم منظور تولیدکنندۀ متن رسانهای را صحیح و آگاهانه متوجه شویم و پیام رسانهای را با بینش انتقادی تجزیه و تحلیل کنیم. بهرۀ بیشتر نیز به این معناست که توانایی استفادۀ کاربردی و عملی از رسانه را داشته باشیم و صرفاً مصرفکنندۀ رسانه نباشیم. همچنین به مرور زمان بتوانیم به یک تولیدکنندۀ پیام رسانهای تبدیل شویم و افکار و عقایدمان را با استفاده از رسانه مطرح کنیم. در این تعریف بر بُعد «مهارت» بودن سواد رسانه تاکید شده است. سواد رسانه یک توانایی اکتسابی است و در نتیجۀ مطالعه، آموزش و تمرین عملی چگونگی مواجهه با متون رسانهای به دست میآید.
ما برای سرگرم شدن، درک جهان پیرامون و داشتن رفتاری معقول به رسانهها نیاز داریم، اما زمانی که این نیاز از حد طبیعی خود فراتر میرود، مخاطب دچار وابستگی به رسانه میشود. در چنین شرایطی رسانه نیز نفوذ بیشتری بر مخاطب خواهد داشت و در صورت فراگیر شدن این پدیده، نقش رسانه در جامعه محوریتر میشود. سواد رسانه به این معناست که بدانیم رسانهها چه نقش و کارکردی در جامعه دارند و با برقراری تعامل آگاهانه با رسانه، دچار وابستگی به آن نشویم.
اولین و مهمترین دلیل این امر، ساده و آسان به نظر رسیدن رسانه است. رسانه به قدری جذاب و سرگرمکننده است که میتواند ساعتها مخاطب را میخکوب کند و در چنین شرایطی، مخاطب اصلاً فکر نمیکند یا حتی نمیپذیرد که به آموزش چنین مهارتی نیاز دارد.
هنگام مواجهه با پیامهای رسانهای، بیشتر سروکار ما با تصاویر است. ممکن است مخاطب چنین تصور کند که دیدن تصاویر و درک آنها نیاز به مهارت و دانش خاصی ندارد و هرکس با هر سطح از سواد و آگاهی میتواند از آنها استفاده کند. در حالی که تصاویر، زبان رسانه هستند و همانطور که برای آموختن یک زبان جدید وقت میگذاریم تا معنای کلمات آن را درک کنیم، لازم است زبان رسانه را نیز بیاموزیم.
اغلب مخاطبان به رسانه به چشم یک سرگرمی زودگذر و بدون نیاز به آموزش خاص نگاه میکنند. غافل از اینکه رسانه تاثیر شگرفی بر تصمیمها، قضاوتها، کنشها و تمایلات ما دارد و این تاثیرگذاری میتواند به صورت نامحسوس و ناخودآگاه رخ دهد. ضرورت آموزش رسانه هنوز به قدر کافی در مدارس درک نشده است که میتواند یکی دیگر از دلایل جدی نگرفتن این مهارت در بین گروههای سنی مختلف باشد.
هنگامی که دربارۀ منبع اخبار و پیامهای رسانهای تحقیق میکنید، تصمیم میگیرید از کدام رسانه استفاده کنید یا نکنید و با نگرش انتقادی به بررسی پیامهای رسانهای میپردازید، مسیر آموختن سواد رسانه را آغاز کردهاید و به تدریج از مخاطب مصرفکننده و منفعل به مخاطب فعال و منتقد تبدیل میشوید.
یکی از مهمترین بخشهای سواد رسانه، طرح پرسشهای کلیدی هنگام مواجهه با پیام رسانهای است. در حال حاضر تعامل شما با رسانه چگونه است؟ آیا از تاثیر رسانه بر خود و جامعه آگاه هستید؟ صرفاً پیامهای رسانه را از هر کانال و شبکهای دنبال میکنید و میپذیرید یا راجع به منابع آنها تحقیق میکنید؟ سواد رسانه بیشتر از اینکه به دنبال ارائۀ پاسخهای قطعی باشد، مجموعهای از پرسشهای مشابه را برای مخاطب طرح میکند و او را به تفکر وامیدارد. در نهایت باید از خود پرسید که آیا رسانههایی که دنبال میکنم، پاسخی قانعکننده و روشن برای سؤالات من دارند؟
برخورداری از سواد رسانه به مخاطبان کمک میکند که متون رسانهای را بهتر پردازش کنند، راهکاری برای تجزیه و تحلیل پیام رسانهای بیابند و تعامل دوطرفه با رسانه برقرار کنند. سواد رسانه شامل زنجیرهای از مهارتهاست که به تدریج توسعه مییابند و به فرد برای کنترل آگاهانۀ برداشتهای خود و تحلیل متون رسانهای با نگرش انتقادی کمک میکنند.
پیشنهاد میکنم این مطلب را هم بخوانید:
منابع:
محمدی فرید، م. (1393). سواد رسانه، قم، سوچا.
Baran S. J. & Davis D. K. (2015). Mass communication theory : foundations ferment and future (Seventh). Cengage Learning.