از قبل انتخابم را کرده بودم. رویا و دنیایم شده بود کارآفرینی و تحول اجتماعی?. از قبل خبر داشتم که المپیادی در همین راستا به تازگی تاسیس شده. تکاد یا المپیاد دانش آموزی تفکر و کارآفرینی. ارائه المپیادها شروع شد. طی چند زنگ مسئول هر المپیاد به داخل کلاس آمد و در حد 20 دقیقه المپیاد خود را معرفی کرد. با اینکه هدفم معلوم بود اما به حرفهای بقیه هم گوش میدادم. تا شاید اگر مورد دیگری هم توجهم را جلب کرد مسیرم را تغییر دادم. اقتصاد و ریاضی دومورد دیگر بودند که مرا مجذوب خود کردند. طی بحثهای طولانی با والدین و مشاور و... سرانجام به امید سهمیه و پیچاندن کنکور، آزمون آزمایشی المپیاد ریاضی را دادم. حتی آن موقع هم به این فکر میکردم که سهمیه کنکور را میگیرم و به مسائل مورد علاقهام میپردازم. آزمونهای آزمایشی را قبول شدم و چند هفتهای در کلاسهای مدرسه شرکت کردم. به خودم که آمدم متوجه شدم نه این کاریست که دلم میخواهد انجام بدهم و نه به نتیجهاش امیدوارم?. سختیهای این مسیر همگی فقط و فقط بهانه بودند. من دلم جای دیگری بود?. اما جملاتی مثل پسرم المپیادیست مدام در سرم میچرخیدند و اجازه نمیدادند به حرف دلم گوش کنم. سرانجام یک ویس 20 دقیقهای با بغض به مشاورم دادم و با پدرمادرم صحبت کردم. حمایتشان واقعا خوشحالم کرد و مسیر من در المپیاد به پایان رسید. اما نه هر المپیادی!
بعد از همهی آن اتفاقات، چندوقتی از خیر تمامی المپیادها گذشتم و به درس مدرسه پرداختم. تا اینکه یک ماه قبل از برگزاری مرحله اول المپیادها، به اصرار دبیر درس پژوهشی، پدرمادرم را راضی کردم و در المپیاد کارآفرینی ثبت نام کردم. خیلی سریع منابع را پیدا کردم و با برنامه شروع کردم به خواندن. رویاهای زیادی از سرم میگذشت. دوام نیاوردن و موفق نشدن در المپیاد ریاضی از طرفی انگیزه برای تلاش بیشتر برای اثبات خودم و علائقم میداد و در سمت دیگر از موفق نشدن در این المپیاد و دوباره شکست خوردن بیشتر نگرانم میکرد. به هر حال بعد از یک ماه تلاش مستمر، آزمون را دادم. از نتیجهام مطمئن نبودم و نوبت آزمونهای مدرسه بود. پس تا وقتی که نتایج آمدند، سرگرم مدرسه و کنکور بودم.
اسامی چند نفر از دوستانم را در کانالهای اطلاع رسانی مدرسهام به عنوان قبولی المپیادهای مختلف دیدم. تقریبا همهی کسانی که از هدفشان برای المپیاد خبر داشتم قبول شده بودند. اما اسامی قبولیهای المپیاد کارآفرینی هنوز منتشر نشده بود. نگران بودم و مدام سایت را چک میکردم. بالاخره که نتایج آمدند، خودم را کنترل کردم که جیغ و داد راه نیندازم. اولین مرحله را با موفقیت به پایان رسانده بودم و با حس سربلندی خبر قبولیم را به مشاور و خانوادهام دادم. اما در پس خوشحالی تمام آن لحظهها نگران ادامه مسیر بودم. از روز بعد بسیار جدی شروع به مطالعه و تمرین کردم. دست مشاورم درد نکند❤. خیلی از کلاسهای مدرسه را هم برای مطالعه جدیتر و بیشتر پیچاندم. بهتر بگویم، معافیت گرفتم. فرار کردن از کلاسهای حوصله سربر مدرسه و مطالعه مطالبی که عاشقشان هستی آن هم درکنار دوستانی که طرز تفکر مشابهی با تو دارند تمام آن روزها با وجود استرس امتحان را بسیار برایم لذت بخش کردند. حتی اگر آزمون را بد میدادم و قبول نمیشدم، همین تجربه ارزشش را داشت که وقتم را صرفش کنم و مطمئنا چیزی با ارزشتر از زمان نیست. یکی دو هفته مانده به روز آزمون، از طرف سمپاد کلاسهای آنلاینی برای المپیادهای مختلف برگزار شد. در آنجا که شرکت کردم هم مطالب بسیاری یادگرفتم و هم با رقبا (=رفقا) آشنا شدم. همانجا هم کلی خاطره رقم خورد. از تمرین مذاکره و پیدا کردن شریک(که خودش داستانهایی دارد?) تا آشنا شدن با بقیه در گروهی که تشکیل شده بود.
آزمون ما ظهر برگزار میشد. خیلی نگران بودم. آن روز از صبح با دوستانم مدرسه بودیم که همانجا منابع را مرور کنیم و با هم از مدرسه به سمت حوزه برویم. چه روز عجیبی بود!
دو ساعت مانده به آزمون فهمیدم که یکی از منابع را فراموش کردهام که بخوانم. اما خداروشکر سریع تمامش کردم.
چه رفتارهای خجالتآوری که از من و دوستم وقتی سوار اسنپ بودیم سرنزدیم! فقط به خودمان میخندیدیم و راننده اسنپ هم که فهمیده بود المپیادی هستیم مدام بهمان تیکه میانداخت?.
زود به حوزه رسیدیم. داشتیم برای بار هزارم خلاصههایمان را مرور میکردیم که یکی از شرکتکنندهها پیشمان آمد و پرسید:((بچهها چی دارین میخونین؟ مگه جزوه یا منبعی هم داشتیم؟)) همانجا بود که به خودمان امیدوار شدیم.
من و دوستم، موقع شروع آزمون هر کاری که میکردیم نمیتوانستیم جایمان را پیدا کنیم. بالاخره با 5 دقیقه تاخیر مستقر شدیم و آزمون را با استرس بیشتر از قبل شروع کردیم.
در قسمت سوالات تشریحی پاسخ سوال دو و سه را در پاسخبرگ جا به جا وارد کردم. کاملا شوکه شده بودم. این موضوع که بالای برگه زده بودند "حتما پاسخ هر سوال در قسمت مربوط به خود وارد شود وگرنه تصحیح نمیشود" بیشتر نگرانم میکرد. خلاصه هرجای پاسخبرگ علامت زدم و نوشتم که جان هر که دوست دارید دقت کنید که پاسخ سوال 2 و 3 جا به جا وارد شده و لطفا تصحیح کنید??.
آزمون که تمام شد، همهی دوستانم رفته بودند. من مانده بودم و چند نفر دیگر که نمیشناختمشان. نمیتوانستیم اسنپ بگیریم یا پیاده بریم. توفان شده بود و هیچ راهی نداشتیم. سرانجام به پیشنهاد یکی از آنها به اسم آقا محمد، با هم مسیر مترو را در پیش گرفتیم. فکر میکنم آن موقع دوسالی از آخرین باری که سوار مترو شده بودم گذشته بود.
به خانه هم که رسیدم، مشاورم زنگ زد و کلی صحبت کردیم. بعد از اتمام آزمون هم نگران نتیجه بودم، هم ناراحت و بدون هدف. مدتی بود که همه جوره برای هدفی میجنگیدم و بعد از آزمون تا وقتی که نتایج میآمد باید در خلاء به سر میبردم. احساس پوچی میکردم و برگشت به روند عادی مدرسه سخت بود اما راه دیگری هم نداشتم?.
اکثر دوستان جدیدم که در همان کلاس آنلاین با آنها آشنا شده بودم قبول شدند. من هم همچنین. اما از رفقای هم مدرسهایم و کسانی که با هم درس میخواندیم فقط یک نفر قبول شده بود. هم ناراحت دوستم بودم و هم از خوشحالی بال درآورده بودم. به هر کسی که میشناختم پیام دادم که قبول شدم. الان که فکرش را میکنم چرا باید اینکار را میکردم واقعا?اثرات ذوق زیاد بود. خلاصه که تقریبا به آرزویم رسیده بودم. حس عالیای داشت.
حدودا یک ماه تابستان به صورت حضوری و آنلاین بهترین روزهای زندگیم را درکنار دوستان جدید و در راستای اهدافم گذراندم. تجربه کردن و یاد گرفتن مطالبی که همیشه خواستارشان بودم، آشنا شدن با اساتید برجسته و پیدا کردن دوستان توانمند و مستعد، تفریح و خاطره ساختن، همه و همه به قدری برایم ارزشمند بودند که خروجی المپیاد را برای خودم مدال و رتبه نمیدانم. همین تجربیات ارزشمند برجستهترین و بهترین نتیجه المپیاد برای من بودند. مواردی که همیشه دلتنگشان خواهم بود?.
ما یادگرفتیم، خوش گذراندیم و به معنای واقعی زندگی را کمی تجربه کردیم.
۱. المپیاد چیه?؟ به سری مسابقات علمی که هر ساله از طرف باشگاه دانش پژوهان برگزار میشه و خیلی از دانش آموزان توی رشته های مختلفش شرکت میکنن. اکثر المپیادها مثل همین المپیاد کارآفرینی سه مرحله ای هستن. یعنی بعد از سه مرحله مطالعه و آزمون نفرات برتر مدال طلا، نقره یا برنز میگیرن?.
۲. المپیاد کارآفرینی چیه?؟ المپیاد کارآفرینی به موضوعاتی مثل مدیریت، کارآفرینی، کمی اقتصاد، خلاقیت و کارتیمی میپردازه که اگه به این موضوعات علاقه داشته باشین میدونین که این المپیاد میتونه یکی از جذاب ترین المپیادها براتون باشه?.
۳. چه خوبی ها♥️ و بدی هایی? داره؟ المپیاد کارآفرینی کلا چهار ساله که داره برگزار میشه. به همین دلیل جزو المپیادهای نوپاست?. این هم خوبه هم بد. از اونجایی که آزمون های نهایی به دوره دوم متوسطه اضافه شدن شرکت توی المپیادهای اصلی و یا وقت گیر و سخت خیلی ریسکیه. اما این المپیاد با توجه به منابع کم و شیوه ی سوالاتش هم وقت خیلی کمتری نسبت به بقیه المپیاد ها میگیره (یعنی به درستون هیج لطمه ای نمیزنه?)، هم اینکه هر کسی با هر رشته و بک گراند درسی ای میتونه توش شرکت کنه و از اونجایی که رقابت هنوز توش خیلی سنگین نیست احتمال مدال آوردن بیشتری داره. اما فعلا از عضویت بنیاد یا سهمیه کنکور توی این المپیاد خبری نیست مثل همه ی المپیادهای نوپا و فرعی دیگه.
۴. عضویت بنیاد و سهمیه نداره پس به چه دردی میخوره?؟ کسایی که توی این المپیاد شرکت میکنن یه هدف و مسیر فراتر از کنکور رو دیدن و برای خودشون متصور شدن?. یادگرفتن مطالب این المپیاد توی زندگیمون میتونه به شدت کمک کننده باشه، آشنا شدن با دانش پژوهان دیگه و استاید کاربلد و خفن از بزرگترین دستاوردهاشه. به شدت توی رزرومه بدرد میخوره و حتی برای مهاجرت هم میتونه کمک کننده باشه✈️. تازه کم کم تا یکی دوسال آینده عضویت بنیاد ملی نخبگان و بعدش سهمیه کنکور هم اضافه میشه. با توجه به اینکه هر کسی بهتره فضای المپیادی رو تجربه کنه درحالیکه نباید به درسش صدمه ای وارد شه این المپیاد جزو بهترین گزینه هاست?.
۴. من چرا اینارو میگم?؟ همونطور که گفتم این المپیاد نوپاعه. یعنی نه هنوز مطالب آموزشی و استاد خوب براش پیدا میشه، نه اینکه اطلاعات زیادی در موردش هست. حتی توی اینترنت هم خیلی اطلاعات اشتباهی یا کمی در موردش وجود داره که احتمالا کمکی نمیکنه. هدف من اینه که بتونم به بچه های این المپیاد یا کسایی که میخوان بیشتر در موردش بدونن کمک کنم?. پس رفیق من اگه دوست داشتی بیشتر در مورد این المپیاد جذاب بدونی بهم پیام بده. sepanta.sh1386@gmail.com
منتظرتما?،ممنونم ازت♥️