پارسا زندی
پارسا زندی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

نگاهی بر یکی از ترسناک ترین فیلم ۲۰۲۲|Black Phone

ماسک،تلفن و اتاقي خاكستري.تركيبي كه مثلث مرگ را كامل مي سازد.

طبق معمول بيكار براي خودم مي چرخيدم و در از هدر دادن تابستان خودم مثل هر سال لذت مي بردم كه به ذهنم رسيد فيلمي تماشا كنم.فيليمو را باز كردم و براي بار چندم اسم"تلفن سياه"را ديدم.هر بار كه صفحه اصلي فيليمو را بالا و پايين مي كردم،پوستر اين فيلم و مرد نقابدار روي آن نظرم را جلب مي كرد و هر بار به يك بهانه اي از ديدن اين فيلم سر باز مي زدم تا به امروز كه بالاخره دل را به دريا زدم و پاي تصوير اسکات دریکسون نشستم.

هشدار!اگر قصد ديدن اين فيلم را داريد،براي تجربه بهتر حس ترس،فيلم زبان اصلي را با هدفون تماشا كنيد!

فيلم با صحنه اي كاملا معمول از يك شهر كوچك در آمريكا آغاز مي شود.فيلم برداري دستور پخت كاملا آمريكايي دارد و از نحوه قاب بندي مي توان اين را به طور كامل حس كرد.
شخصيت اصلي داستان پسري 16يا17ساله به نام"فيني"است.انتخاب نويسنده براي شخصيت اين نوجوان، پسري توسري خور و به قول معروف باج بده است.(چيزي كه اكثرا در فيلم هايي كه به يك نوعي يك سرشان به دبيرستان مي رسد،بيشتر ميبينيم!عده اي قلدر كه يك ضعيف گير مي آورند و به قولي لاتي اش را پر مي كنند و باج مي گيرند!)
داستان فيلم درباره قاتل زنجيره اي است كه با طرفندي خاص-(كه اغلب در تمامي فيلم ها و بعضا در كيس هاي جنايي ميبينيم كه گويا براي خاص نشان دادن قاتل است)-نوجوانان را مي ربايد و هيچ نوجواني از دستش زنده و سالم بيرون نمي آيد.

اما فيني فرق دارد و قرار است معادلات را بر هم بزند.
فيلم به مقدار زيادي مرا ياد فيلم"اتاق-ساخته سال 2015"مي اندازد به گونه اي كه برخي سكانس ها با كپي برداري دقيقي از صحنه هاي آن فيلم ضبط شده بودند!
جذاب شدن داستان در جايي اتفاق مي افتد كه ترس اين قتل ها با اتفاقات ماوراءالطبيعه در مي آميزد كه برخلاف افلب فيلم هاي ژانر وحشت،قرار است كه به خير شخصيت اصلي داستان يعني"فيني"تمام شود!
فيلم،فيلمي است كه قابليت بالابردن آدرنالين خون شما را دارد و به نظرم بعد از تماشاي آن بايد به كند و كاو درباره فلسفه پشت آن پرداخت.فيلم حس را به طور كامل به مخاطب القا مي كند.حس همان حس اتاق هاي فرار است كه در عين ترس و هيجان،مغز بايد درست كار كند.
همانطور كه بالاتر گفتم ماوراءالطبيعه چاشني داستان است كه خواهر فيني بار آن را به دوش مي كشد.خواهر داراي توانايي ارثيِ ديدن روياي صادقه است.
پدر فيني و خواهرش،مردي هميشه مست است كه به خاطره تجربه و خاطره هاي بدي كه از مادر فيني به خاطر اين ويژگي ماوراءالطبيعه اي كه داشت،دارد،اجازه باوركردن حقيقتِ روياي صادقه را به دخترش نمي دهد.
بيشتر از اين توضيحي نمي دهم تا خودتان فيلم را ببينيد و بعد متوجه حرف هايم كه در ادامه ميزنم خواهيد شد.

فيلم از روي داستاني كوتاه كه درسال2004 نوشته شده،اقتباس شده است.فضاي وهم انگيز داستان،شمارا ميخكوب مي كند تا به اننتهاي فيلم را تماشا كنيد.
ويلن داستان يا همان گاز انبر از پدوفيلي و آزار كودكان رنج مي برد.مقدار زيادي از تاثيرگذاري اين فيلم بر روي مخاطب به خاطر نقاب روي صورت Ethan Hawke است كه منطق و فلسفه كاملي پشتش است و ريشه در بيماري و آسيب هاي خودش دارد.اين را مي توان از گريز كوچكي كه خودش به كودكي اش ميزد،فهميد.طراحي اين ماسك باعث ايجاد حس وهم و ترس در مخاطب و صد البته در قرباني هاي خودش مي شود.احتمالا شما هم از خودتان درباره نحوه هاي زدن ماسك به صورت بازيگر سوال داشته باشيد.كه چرا بعضي وقت ها كامل ماسك را نمي زد يا اينكه هر بار يك ماسك متفاوت مي زد؟
من كه جوابي برايش پيدا نكردم اما اگر شما فهميديد يا فرضيه اي درباره اين موضوع داريد،خوشحال مي شوم نظرتان را بدانم!

همانگونه كه از فيلمهاي ژانر وحشت انتظار داريم،چند جا صحنه هايي داريم كه شوك زيادي وارد مي كند.اين را هم به خاطر داشته باشيد كه اگر تا به الان اين فيلم را نديديد بايد بدانيد كه فيلم حاوي صحنه هاي خشونت آميز است براي همين براي هر سني مناسب نيست.
با اين حال اگر وحشت را دريك كفه ترازو و هيجان را در كفه ديگر قرار بدهيم،كفه هيجان،سنگيني بيشتري دارد.
موضوع قاتل سريالي،موضوعي رئال است و وحشتی که ایجاد می کند قابل قیاس با وحشتی که موجودات ماوراءالطبیعه ایجاد می کنند،نيست.گذشته از اين ها،فيلم ايراداتي دارد كه با منطق جور در نمي آيد.اين ايرادات هر چه به آخر فيلم نزديك مي شويم بيشتر و بيشتر مي شوند طوري كه در آخر پايان داستان را تحت تاثير قرار مي -دهند به گونه اي كه پايان فيلم با اين حجم از مقدمه چيني در ده دقيقه جمع شد!
در سكانس هاي پاياني فيلم به نظرم روي احساسات و اتفاقاتي كه ممكن بود بيافتد،تمركز نشده بود.جاي بيشتري براي برجسته كردن احساسات بين پدر و دو فرزند خود وجود داشت كه مي توانست درام فيلم را لاقل در دقايق پاياني فيلم،لحظاتي بالا ببرد.اگر اينگونه بود به نظرم حس همزادپنداري بيشتري با شخصيت هاي داستانان انجام مي شد با اينكه در همين نسخه اي كه وجود دارد هم همزاد پنداري مي شود اما نه به اندازه اي كه بايد.

سخن پاياني:

در كل فيلم حاضر،فيلمي در تلاش براي نشان دادن افراد بيمار و گوشه اي از خشونت هاي قاتلان سريالي و اشاره اي به بي اهميت بودن والدين به اين جور موضوعات،داشت كه تا حدودي موفق هم بود اما نه به طور كامل به طوري كه در برخي سكانس ها ناتوان مي ماند.به نظرم تجربه اولين بار مشاهده،مي تواند هيجان زيادي به ارمغان بياورد كه براي عشقِ هيجان ها مي تواند مناسب باشد.پيشنهاد ميكنم بعد از مشاهده،حتما نقد و بررسي اين فيلم را از سايت هاي معتبر مطالعه كنيد!



فیلمبررسي فيلمترسناكفيلم ترسناكنقد و بررسي
یه روزی منم و گیبسون کاستوم دهه۶۰ و یه منظره ناب?کانال:https://t.me/tonnel42
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید