سلام.
گفته بودم معلمم، البته نه به صورتی که فکرش رو می کنید. سال پیش سر کلاس می رفتم و هنر تدریس می کردم اما امسال فقط مسئول سایت یا به قول خودم، "معاون It" هستم. اما هنوز هم معلمم. معلم بودن فقط سر کلاس رفتن نیست، شما هر جایی که با بچه ها سر و کار داشته باشید باید رفتار معلم گونه داشته باشید. و این به اون معنا نیست که شما باید هی در حال تذکر دادن و یاد دادن چیزی باشید، نه کاملا برعکس شما هر لحظه باید به خودتون تذکر بدین و رفتار هاتون رو کنترل کنید و با بچه ها برخورد خوب داشته باشید تا ازتون یاد بگیرن . باز هم نمیگم که خیلی اینطوریم و خیلی حواسم هست ولی خب تلاش می کنم.
کنار بچه ها بودن، مخصوصا بچه های کوچیک دوره ی ابتدایی انرژی متفاوتی داره و خیلی چیز ها آدم می تونه ازشون یاد بگیره، اینکه چقدر ذهن و فکرشون باز و آزاده، چقدر حس های خوبی دارن و چقد پاک و بی کلک هستن. حتا شیطنت هاشون هم از رو سادگی هست و بامزه.
معلم زرنگ کسیه که از فرصت ها استفاده کنه و داستان هایی که با بچه ها اتفاق می افتن رو به رشته ی تحریر در بیاره ولی خب من خیلی زرنگ نبود ولی جور دیگه می خوام این ناب بودن بچه هارو ثبت کنم . من به همراه معلم ادبیات دوره دوم از بچه ها خواستیم که انشا هایی که می نویسن رو تایپ کنن و هر کدوم رو که خودشون بیشتر دوست داشتن برای من بفرستن تا توی سایت مدرسه قرار بدم.
این کار رو به تازگی شروع کردم و چند تا از داستان هاشون رو توی سایت گذاشتم
http://sabz.salamsch.com/pschool/story
به این آدرس، و امکان نظر گذاشتن و بازخورد دادن هم برای نوشته ها هست.
فکر می کنم ایده ی خوبی بشه و کار خوبی از آب در بیاد، فقط حسرت نقاشی های بچه ها که سال های گذشته همشون رو نمی تونستم جمع کنم و یه جا نگه دارم موند روی دلم. ولی خب کاریش نمی شه کرد نقاشی هاشون خیلی زیاد بود. ولی شما یادتون باشه نقاشی های بچه ها و نوشته هاشون خیلی ناب هست و همونطور که هست زیباست، اگر جوری به دستتون رسید حتما نگهشون دارید.