سجاد حاجیان
سجاد حاجیان
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

مناجات| شعر

من خودم می‌رویم و خود خانه می‌گیرم به خاک
امتحانم هم نکن، هر بار مردودم بکن

من ز رگ‌های تنم هم باده بیرون می‌زند
خواه با هر شیوه‌ای محبوس و محدودم بکن

از همان می‌ها که می‌گویی بنوشی آتش است
از همان می‌ها مرا جام مِی‌اندودم بکن

آمدم دنیا که تنها مشق آزادی کنم
خواه جنت بخش یا در دوزخت دودم بکن

خانه می‌سازم ولی از خون نمی‌سازم پی‌اش
امتحانم کن مرا یک بار معبودم بکن

من به جای آسمانت تیر بر نان می‌زنم
چند روزی بیشتر این بار نمرودم بکن

خالی‌ام کن یک سحر از بودنت معبود من
لطف کمتر کن معاف از بخشش و سودم بکن

من نمی‌خواهم حیات دیگری را بعد مرگ
یا کریم و یا سخی با مرگ نابودم بکن ...

۴.۴.۱۴۰۲
اصفهان.

سجادحاجيان

مناجاتدوزخحرف دلنسیه ممنوعخدای ایشان
به شعر علاقه دارم، فعلا همین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید