از سیب میترسی؟
آمدهای اینجا که فکر میکنی صندلیهایش با تو زیادی صمیمی نیستند؟
به عقب برگرد
در آن باغ قدم بزن و بار دیگر درخت سیب را ببین
آن سیب را میتوانست هر کس دیگری بچیند
و هر کس دیگر شاید باعث میشد که تو حالا روی این صندلی نشسته باشی
یا شاید شهاب سنگهایی که روی هر کدامشان انسانی سوار بود و زمین را به ویرانی میکشاند
این وصلهی ناکوکی که به تو نشان دادهاند
بخشی از خود پارچه است
صدای فالش بیتمرینی نیست
که خود آواز است
تو اگر از درخت بیفتی لابلای برگها محو خواهی شد
و اگر تو را هم در ظرف سوپی بریزند چیزی از لذیذ بودنش کم نمیکنی
تو آنقدر همگنی که غبار میشوی
در باد میپیچی و مانند ابتدایت هیچ میشوی
راستی به این فکر کردهای که چرا افتادن برگ رزی بیمعناست و زمین خوردن تو درسی به همراه دارد؟
یا خون آهو به اهمیت خون تو نیست؟
راستی فکر کردهای که این تودهی سیمانی با خانهی کلاغ فرقی ندارد و تو میتوانی در زبالهها گربه باشی
و حتی مثل آنها از خطر زیر گرفته شدن و سنگ خوردن فرار کنی و برای اینکه چرخهی زیست را به هم نزنی دستی به تو غذای گرم بیمنت ندهد؟
و مانند بوقهای بیمعنا و ناموزونی که نبودنش خیابان را دلگیر میکند بیمعنایی؟
تو اتفاق سادهای هستی که میتوانست مانند برگ یخزدهای هر گاه روی دامن برفها بیفتد
مثل قِل خوردن یک توتی که اتفاقی افتاد اما نه در دستمال بزرگ توتچینها
مثل مورچهای هستی که اتفاقی لابلای نانهای خشک سرو شد و طعم نان را عوض نکرد
مثل پاورچین رفتن کودکانهای برای کشف لطافت پروانهای هستی که درکی از دویدنت هم ندارد
تو توالی یک زنجیری که با هر حرکتی حلقهای میزاید و معلوم نیست که انتهایش درون کدام چاه یا درون کدام آسمان خواهد افتاد
که اگر حلقهای تک افتاده بودی
میتوانستی ماهی شوی
میتوانستی در وقت ضرورت بال در بیاوری و آسمان را سیر کنی
میتوانستی بمیری و زنده شوی
یا لذت سکس را با جنس متفاوتی بچشی
تو اندیشه بودنی
بدون آنکه وجود داشته باشد
تو الواری هستی که حتی اگر میز شرابخانه هم باشی باز هم اولواری
حتی اگر منبر هم شوی
حتی اگر زنگ کلیسا هم شوی
و حتی اگر از سفال پرنده برون آورند
و در شکم ماهیها نفس بکشند
و حتی اگر ره صد ساله را یک شبه بپیمایند
چیزی از الوار بودن تو نخواهد کاست
از سیب میترسی؟
یا سیب را عاشقانگی میدانی؟
که اگر دل حوا میشکست رنج بشر بیشتر از غصهی هبوط میشد؟
و راستی که در ورای عشق تلاش مذبوحانهای برای فرار از وحشت اختگی است
۱۰.۳.۰۳
اصفهان. من