قبلا از تجربه لذت بخش مرکز کارآفرینی نوشتم، از دو سالی که عاشقش بودم و یاد گرفتم. از خداحافظی و جدایی گفتم.
پایان قصه مرکز کارآفرینی، شروع داستان من با مرکز رشد شریف بود. بدون فاصله و سریع شروع شد. قبل از استعفا از کارآفرینی با دوستانم صحبت کرده بودم برای معرفی موقعیت شغلی و رزومهام رو جاهای مختلفی فرستاده بودم و چند جایی هم دعوت به مصاحبه شدم. مرکز رشد رو یکی از دوستان قدیمیام معرفی کرد. سید قدیم مرکز کارآفرینی و آقای مهندس حسینی، مدیر شتابدهنده شریف، این روزها. سید رو از قدیم میشناختم؛ در طول چند سال کار دانشجویی در مرکز، نه چندان عمیق و صمیمی اما مداوم و طولانی. از تفاوت مرکز رشد با کارآفرینی گفت، از نگاه خوب مدیریتش و امکان رشد و پیشرفت، از شبکه بزرگتری که برام میسازه و بهم فرصت یادگیری میده. اول مردد بودم، دل زدگیم رو از فضای دانشگاه درک کرد و بهم حق داد اما خواست یه فرصت بدم. با دکتر... مدیر مرکز رشد جلسه گذاشتم. جلسه اول رو با شک و حتی گارد بسته رفتم. اما جلوم یه عضو هیئت علمی شریف رو دیدم که شبیه هیچ کدوم هیئت علمیهایی قبلی که دیده بودم نبود! از اهمیت تغییر گفت، از ناکافی بودن سیستم کارمندی قدیم برای فضای امروز، قدر تلاش رو میدونست، پر از ایده و انگیزه بود. از همه مهمتر شیرازی بود? (به خاطر ازدواج با یه مرد خونگرم شیرازی و رفت و آمد زیادم به شیراز عمیقا حس مثبت و خوبی نسبت به هر شیرازی یا هرکس که حتی از شیراز رد شده باشه دارم). جدای از اهمیت موضوع شیرازی بودن انگیزه و علاقه ایشون به کارش شدیدا منو مایل کرد که مرکز رشد رو بپذیرم. با چند نفر از دوستانم که با محیط مرکز رشد آشنایی داشتند صحبت کردم . سعی کردم در مورد فضا و جو مرکز رشد اطلاعات بدست بیارم. نهایتا قرار شد 3 ماه به خودم فرصت تجربه این کار رو بدم و براش تلاش کنم. روز اول کارم دکتر دلایل خوب زیادی برای اطمینان از درستی کارم بهم داد. شرح شغلی کار رو به طور کامل برام فرستاد و بهم اطمینان داد این فعالیتها در 6 ماه آینده کامل واگذار میشه و نباید عجله کنم و اول سعی کنم با محیط خو بگیرم و ارتباط برقرار کنم. در یه حرکت دیگه برنامه کاری 5 هفته آینده رو برام مشخص کرد تا از سردرگمیهای شروع کار دربیام. امروز 3 روزه که اینجا کارم رو شروع کردم. با نگرانیهای معمولی قبول یه مسئولیت جدید تو یه محیط جدید، امیدوارم و متکی به تلاشم. دوست دارم اینجا هم چیزهای زیادی یاد بگیرم و موثر باشم. امیدوارم ارتباط سازندهای با همکارام برقرار کنم و برای هم مشوق تلاش و رشد باشیم. میدونم محیط کار ایدهال حاصل تلاش تک تک اعضای تیم. من تعهدم رو تلاش کامل برای انجام مسئولیتهای خودم و دادن انرژی به همکارانم میدونم و پای این میایستم.
اگر عمری بود 30 روز دیگه از تجربه ماه اولم مینویسم، از چالشها و شیرینیهای کار