زهرا هموله
زهرا هموله
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

یاکریم یا هیشکی...!

بالای تراس همسایه کناری، یک جفت یا کریم لانه کرده اند.

همان همسایه ی پا اسبی محترم.

دور نیست که پرنده های مهمانشان هم شبیه خودشان شوند.

آفتاب زده، نزده بیدار می شوند.

لانه شان مشخص نیست ولی از ساخت و ساز سرصبح‌شان معلوم است منزل نیمه کاره است.

صداها این گونه شرح واقعه می‌کنند که یا کریمی روی تخم خوابیده.

از این‌که اصلن حرکت نمی‌کند و صدایش از یک نقطه به گوش می‌رسد می‌توان فهمید.

انگار با اعتراض چیزی طلب می‌کند.

یاکریم دوم صدایش دورتر است.

تقریبن بیرون از فضای نورگیر تا ارتفاع ۵ طبقه.

صدای پروازهای کوتاهی می‌آید.

یاکریمِ لمیده یکسره لیست خرید می‌دهد و دیگری پاسخی مختصر و بعد صدای سنگ و تکه های سبک شاخه های درختان که به کف نورگیر می‌خورند.

گاهی تیرش خطا می‌رود و سنگ‌ها روی سقف تراس همسایه می افتد و صدای آزاردهنده ای می‌دهد.

یاکریمِ لش کرده اعتراض می‌کند.

از تغییر تُن صدایش میتوان به راحتی متوجه شد.

احتمالن در دلش ناسزا می گوید یا مثلن می‌گوید چشماتو باز کن، مگه کوری کریم؟

یا با اعتراض می‌گوید: با خودت نگفتی اون سنگ بی صاحاب یکم اینورتر میومد پایین و می‌خورد تو سر من یا تخمام چی کار می‌کردی؟ مثه آدم بیا بذار کنار دستم و برو.

شبیه پدر و مادر ایرانی، با عتاب و خطاب اظهار نگرانی می‌کند؛ مثل وقتی که کودکشان زمین می‌خورد، با اضطراب او را بلند می‌کنند و بعد یکی در گوشش می‌خوابانند و محکم بغلش می‌کنند که پدرسوخته با خودت نگفتی یه بلایی سرت میاد؟

خلاصه اینکه دقیقن چه چیزی در این عربده‌های سرصبحشان ردو بدل می‌شود را بعد از فراگیری دقیق زبان حیوانی عرض خواهم کرد.

حقیقتن به زندگی این دوتا یاکریم هر روز صبح غبطه می‌خورم و گاهی رشک می‌ورزم.

همین قدر که در گوشه‌ای دور از هیاهو و چشم بقیه زندگی می‌کنند.

هنوز تخمشان جوجه نشده، خانه دار می‌شوند و هر لحظه حرفی برای گفتن دارند.

حالا فرقی ندارد مصالح منزلشان را از ساختمان روبرو که از ویلا به برج در حال تغییر است کش می‌روند و حرف زدنشان هم شبیه دعواست.

همین که همدیگه را دارند و تنها نیستند جای حسادت را باز می‌گذارد، خیلی هم باز می‌گذارد.


✍? #زهرا_هموله

#zahra_hamouleh

insta : zahra.h226

tlgrm: zhanevis67

جهان به اعتبار واژه زنده است.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید