تفکر طراحی یک رویکرد است که برای حل مسائل پیچیده و نوآوری در زمینههای مختلف استفاده میشود. این رویکرد به ترکیب نیازهای انسانی، فناوری، و استراتژی تجاری تاکید دارد تا راهحلهایی با ارزش برای مشکلات به وجود آید و از فرصتهای بازار به بهترین شکل بهرهمند شوند.
مهمترین ویژگیهای تفکر طراحی عبارتند از:
1. تمرکز بر نیازهای انسانی: در تفکر طراحی، انسان و نیازهایش در مرکز توجه قرار دارد. این نیازها شامل احساسات، تجربیات، واکنشها و خواستههای افراد است. با شناخت عمیق از این نیازها، راهکارهایی ارائه میشود که بهترین تجربه کاربری را برای افراد فراهم میکند.
2. تلفیق فناوری و تجارت: تفکر طراحی سعی دارد فناوری را با استراتژیهای تجاری تطبیق دهد. این به معنای ارائه راهکارهایی است که به وسیله فناوری قابل انجام هستند و همچنین ارزش اقتصادی و بازاری دارند.
3. تمرکز بر راهحلها به جای مشکلات: در تفکر طراحی، تمرکز از حل مشکلات به سوی ایجاد راهحلهای خلاقانه و موثر منتقل میشود. وقتی که در تفکر طراحی از حل مشکلات به تمرکز بر راهحلها پیش میرویم، بیشتر به ایدهپردازی و ارائه راهکارهای جدید و نوآورانه فکر میکنیم. این به ما امکان میدهد که به دید جدیدی به مسائل نگاه کنیم و به جای انجام تغییرات کوچک، بهبودهای گستردهتر و کلانتر را در نظر بگیریم. به این ترتیب، ما با خلاقیت و تفکر ابتکاری، به سمت بهترین و مطلوبترین آینده برای محصول یا خدمت میرویم و تغییرات مثبتی را به وجود میآوریم که به کاربران و مشتریان ارزش افزوده میدهد.
4. استفاده از مهارتهای چندگانه: تفکر طراحی از مهارتهای متنوعی مانند منطق، تخیل، بینش و استدلال استفاده میکند تا به حل مسائل پیچیده بپردازد و راهحلهایی نوآورانه ارائه دهد.
5. توسعه راهکارهای نوآورانه: در تفکر طراحی، از روشهای متنوعی برای توسعه راهکارهای نوآورانه استفاده میشود. این شامل فرآیندها و ابزارهایی مانند مصاحبه با کاربران، ایدهپردازی، پروتوتایپسازی، و تست و بازخورد مداوم است.
به طور خلاصه، تفکر طراحی یک رویکرد سیستماتیک و کاربردی است که با ترکیب نیازهای انسانی، فناوری و استراتژی تجاری، به ایجاد راهکارهای نوآورانه و ارزشمند برای مشکلات و فرصتهای بازار میپردازد.
در فرایند طراحی، میتوانید از سه ابزار مختلف استفاده کنید:
- شخصیتهای فرضی (Personas)
-شخصیتهای افراطی (Extreme Characters)
- استوری بورد (Storyboards)
از دیدگاه تفکر طراحی محور بر انسان، ابزارهای مذکور برای درک عمیقتر نیازها و انتظارات کاربران و ذینفعان محصول یا خدمت استفاده میشوند که در ادامه توضیح میدهیم.
شخصیتهای فرضی (Personas) از دادههای جمعآوری شده برای نمایندگی از کاربران، مشتریان یا سایر ذینفعان ساخته میشوند.این شخصیتها اجازه میدهند تا با نیازها و خواستههای کاربران در ارتباط باشیم و صدای آنها را در همه مراحل طراحی محصول یا خدمت در نظر بگیریم.
شخصیتهای افراطی (Extreme Characters) به عنوان یک روش موثر برای گسترش دیدگاهها فراتر از نیازهای
کاربران معمولی استفاده میشوند. این شخصیتها با ویژگیها و عادات منحصر به فرد خود، به ما کمک میکنند تا مشکلات و نیازهای جدیدی را شناسایی کنیم که ممکن است قبلاً به آنها فکر نکردهایم.
استوری بورد (Storyboards) برای بررسی تعاملات بین افراد و محصولات یا خدمات استفاده میشوند. این نقاشیها میتوانند وضعیت کنونی یا آینده را به تصویر بکشند و به ما امکان میدهند ارتباطات و تجربیات کاربران را به وضوح ببینیم.
استفاده از این ابزارها در تفکر طراحی انسان محور به ما امکان میدهد که اطلاعات بهدست آمده را به فرصتهای نوآورانه تبدیل کرده و به طراحی محصول یا خدمتهایی با ارزش واقعی برای کاربران بپردازیم.
نویسنده : زهرا عرفاتی
منبع: Innovation thorough design - The University of Sydney