یکی از جدا نشدنی ترین قسمت ها از معلم کلاس اول بودن ( عمدتا دختر بچه ها )، دیدن دلتنگی دانش آموزان برای مادران شان است. بچه هایی احساسی که باید آن ها روی پاهایت بنشانی در آغوشت بگیری و دلداری شان بدهی و به این امید دلگرم شان کنی که : وقتی ظهر به خانه بروی مامانت رو می بینی! وقتی دیدیش حتما کلی بغلش کن! » و به آن ها یادآوری کنی که :« اشکالی ندارد که آدم دلش برای مادرش تنگ بشود! بالاخره آدم گاهی دلتنگ می شود!»
گاهی وقتی که از این طریق میخواهم بچه ها را آرام کنم، شوخی کوچکی هم چاشنی دلداری دادن می کنم و میگویم: می دونی چیه، من هم دلم برای مامانم تنگ شده! حالا من چیکار کنم؟ منم بشینم با هم گریه کنیم؟»
معمولا بچه ها از این حرف خنده ی شان می گیرد و کم کم قیافه ی اخمو شان باز می شود. احتمالا به این فکر می کنند که مگر خانم معلم هم دلتنگ مادرش می شود؟ مگه خانم معلم، آدمْ بزرگ نیست؟
راستش این است که وقتی این شوخی بی مزه را می کنم، عجیب احساس دلتنگی سراغم می آید. اما یک دلتنگی خاص با ترس از دست دادن. چیزی که من از آن میترسم، از دست دادن مادرم است آن هم وقتی که هنوز نتوانسته ام روزهای قشنگی را برایش رقم بزنم.
وقتی فکر می کنم که ممکن است مادرم زمانی از کنارم برود که هنوز آن سفری که در ذهنم بوده را، با هم تجربه نکرده ایم، یا وقتی برود که هنوز نتوانسته باشم با تمام توان برای تولدش یا روز مادر سورپرایزش کنم و هدیه ای که دلم میخواست را برایشم بخرم یا در ماشین نداشته ام سوارش کنم و با هم اطراف شهر دور بزنیم، دلم عجیب می گیرد. خوشحال کردن مادرم، آن هم همان شکلی که رویایش را دارم، یکی از بزرگ ترین خواسته های من است که میخواهم خدا به قلب مادرم نگاه کند و شرایطش را برایم فراهم کند.
علاوه بر همه ی اینها یک چیز دیگر هم ناراحتم می کند و آن هم این که گاهی به این فکر می کنم که بعدها، در نبود مادرم، آیا کسی هست که مثل یک معلم که درد هایمان را با او در میان می گذاریم، ناز من را بکشد و بتوانم دلتنگی ام را برایش بازگو کنم؟ در وضعیت ناراحتی، داشتن یک همدل، مسکن خوبی است و دلتنگی درد بدی است؛ دردی که ناگریز چه بخواهیم و چه نخواهیم عاقبت سهم مان می شود. حقیقت این است که این جهان جز غم چیزی در نهایت ندارد.
امیدوارم در این دنیای فانی، خدا کمک کند و بتوانیم تا کنار همدیگر هستیم، روزهایی را کنار هم تجربه کنیم که حداقل حسرت، نمک بر زخم دلتنگی مان نریزد تا ببینیم برای بعد از این دنیا، خدا چه برنامه ای برای مان چیده است.
این روز ها شما دلتنگ چه چیز هستید؟ از دست دادن چه چیز شما را می ترساند؟ بنویسید تا شاید آرام تر شوید. :)