«اجازه فرار به هیچکس ندهید»: درز اسناد محرمانه، حقیقت را درباره شبکه عظیم کمپهای بازداشت چین افشا میکند
نوشته: اما گراهامهریسون و جولیت گارساید (منبع: گاردین - نوامبر ۲۰۱۹)
ترجمه: زهرا شمس
در اسنادی که اخیراً از درون حزب کمونیست چین درز کرده است، فعالیتهای داخلی زنجیره عظیمی از کمپهای بازداشت دولت چین که برای زندانیکردن دستکم یک میلیون نفر از اقلیت مسلمان این کشور مورد استفاده قرار میگیرند، افشا شده است. به نظر میرسد پرونده موسوم به «تلگرامهای چین» که مجموعهای از اوراق محرمانه دولت چین است، اولین نگاه رسمی به درون ساختار، زندگی روزمره و چارچوب ایدئولوژیک پشت این مراکز را ممکن میکند؛ مراکزی که در ایالت سینکیانگ در شمال غرب چین واقع شده و محکومیت بینالمللی را برانگیختهاند.
صحّت این اسناد که توسط «کنسرسیوم بینالمللی خبرنگاران محقق» (ICIJ) به دست آمده و در اختیار گاردین، بیبیسی و پانزده رسانه دیگر گذاشته شده، از سوی کارشناسان مستقل بررسی و تایید شده است. دولت چین میگوید این اسناد «ساختگی» هستند. اما محتوای این اسناد با شواهد روزافزونی که در دست داریم منطبق است؛ شواهدی که نشان میدهند این کشور در حال گرداندن کمپهای بازداشت سرّی و اجباری است و از این کمپها برای «تحول آموزشی» ایدئولوژیک استفاده میشود.
پس از انتشار گزارشهای پراکندهای در رابطه با بازداشتهای فلّهای و بدون محاکمه، مقامات پکن ابتدا وجود چنین مراکزی - که زندانیان آنها اغلب اویغور یا عضو دیگر اقلیتهای قومیتی هستند - را از اساس انکار کردند. اما پس از انتشار عکسهای ماهوارهای و شهادت تعداد بسیار زیادی از زندانیان سابق این کمپها و اقوام آنها، نادیده گرفتن موضوع دیگر ممکن نبود و حزب کمونیست چین پافشاری کرد که از این کمپها برای «آموزش حرفهای» داوطلبانه استفاده میشود.
این مجموعه اسناد، تاییدی آشکار و برآمده از دل بوروکراسی چین است و روشن میکند که این کمپها از همان ابتدا بهَعنوان مراکز بازداشت و مغزشویی در نظر گرفته شده بودند؛ لذا لازم بوده در مقیاس عظیمی ساخته و پر از زندانیانی شوند که تحت چندین لایه حفاظت امنیتی قرار میگیرند.
یکی از محتویات این پرونده، دستور یا «تلگرام»ی در سال ۲۰۱۷ است که به تفصیل شرح میدهد کمپهای سینکیانگ چگونه باید ساخته و اداره شوند.
این سند به امضای «ژو هایلون» - یکی از مقامات امنیتی ارشد کشور و معاون حزب کمونیست در سینکیانگ – رسیده است و در این سند دقیقاً تشریح میشود که این مراکز طراحی شدهاند تا زندانیان را تحت یک دوره مغزشویی اجباری قرار بدهند. این سند میگوید:
** کمپها باید مطابق با سیستم سختگیرانه کنترل کامل جسمی و روانی اداره شوند؛ با چندین لایه قفل بر در خوابگاهها، راهروها، طبقات و ساختمانها. دور هر ساختمان باید فنس کشیده شود و دور کل محوطه دیوار ساخته شود. یک پاسگاه پلیس اختصاصی باید جلوی در ورودی کمپ مستقر باشد، و تمام اینها باید تحت نظارت ماموران امنیتی که در برجهای دیدهبانی مستقرند قرار بگیرد.
** زندانیها را میتوان بدون محدودیت زمانی در کمپ نگاه داشت – اما باید حداقل یک سال را در کمپ گذرانده باشند تا برای «تکمیل دوره» یا آزادی در نظر گرفته شوند.
** کمپها باید بر اساس یک نظام امتیاز-محور اداره شوند. زندانیها بابت «تحول ایدئولوژیک»، «رعایت انضباط» و «مطالعه و تمرین» امتیاز کسب میکنند.
** زندانیان حتی بعد از تکمیل «تحول آموزشی» هم آزاد نمیشوند. آنها را به لایه بعدی کمپ منتقل میکنند و آنجا با بازداشت سه تا ششماهه برای «تمرین مهارتهای کار» مواجه میشوند.
** تماس تلفنی هفتگی و یک تماس ویدیویی ماهانه با بستگان، تنها ارتباط زندانیها با جهان بیرون است و همین تماسها را هم میتوان بهعنوان تنبیه تعلیق کرد.
** «پیشگیری از فرار» مهمترین اولویت است. این دستور مقرر میکند که باید در کمپها نظارت ویدیویی ۲۴ ساعته و «بدون هیچ نقطه کور» جاسازی شود، به نحوی که نظارت بر هر لحظه از روز زندانیها ممکن باشد. کنترل همهجانبه زندگی زندانیها چنان وسیع و فراگیر است که باید به هریک از آنها یک جای مشخص اختصاص داده شود، نهتنها در خوابگاهها و کلاسها، بلکه حتی در صف ناهار.
افرادی که توانستهاند از این کمپهای شکنجه، تجاوز و آزار جان بهدر ببرند تا کنون چندین روایت ارائه کردهاند. «ژو هایلون» آشکارا نگران پیامدهای این بدرفتاری است و در دستور خود به پرسنل این کمپها امر کرده است «جلوی مرگهای غیرطبیعی را بگیرند».
بسیاری از این جزئیات، با روایتهای ارائهشده از سوی زندانیهای سابق کمپها انطباق دارد. اما این اسناد، نکات جدید و قابلتوجه دیگری را هم فاش میکنند – از جمله مدت بازداشت حداقل ۱۲ ماهه، و دولایه بودن کمپها. به نظر میرسد اولین لایه این کمپها بر ایدئولوژی و مهارتهای زبان ماندارین تمرکز دارد؛ کسانی که اجازه ترک کمپ را پیدا میکنند، در لایه بعد با یک دوره سه تا شش ماهه برای «آموزش مهارتهای کار» در یک بازداشتگاه دیگر مواجه میشوند. تا کنون چندین گزارش معتبر درباره کار اجباری در سینکیانگ - بهَعنوان بخشی از نظام اداره کمپها توسط دولت - منتشر شده است. برخی از زندانیان بعد از «تکمیل» سیستمهای بازآموزی، ممکن است در کمپهای لایه دوم مجبور به بیگاری شوند.
در این دستور همچنین آمده است که زندانیان سابق باید کماکان تحت نظر باقی بمانند، حتی بعد از آزادی؛ و به مامورین امنیتی و قضائی محلی گفته میشود که «این دانشجویان تا یک سال نباید به هیچ وجه از رصد خارج شوند».
مقامات چین، اداره این مراکز بازداشت را انکار کرده و میگویند این «مراکز آموزش و تمرین حرفهای» بخشی از برخورد متمرکز این کشور با افراطگرایی و تروریسم است.
در سال ۲۰۰۹، در جریان شورشهایی که در پایتخت منطقه سینکیانگ یعنی شهر اورومچی درگرفت، حدود ۲۰۰ نفر که اغلب از اقلیت چینیهای «هان» (Han) بودند، جان خود را از دست دادند. پس از آن، در یکسری حملات تروریستی در شهرهای سرتاسر سینکیانگ و خارج از آن، دهها نفر دیگر کشته و صدها نفر مجروح شدند. اویغورها همراه با گروههای مسلح افراطی در خارج از کشور هم جنگیدهاند، از جمله داعش در عراق.
این سند روشن میکند که همزمان با افزایش کمپهای بازداشت، مقامات چین نگران افشای سطح گسترده برنامه زندانسازی خود بودند، حتی افرادی درون سلسلهمراتب عالی کشور.
این سند خواستار «رازداری مطلق و سختگیرانه» شده است، و علاوه بر ممنوعیت ضبط ویدیو و دوربین که چندان غیرمنتظره نیست، پرسنل کمپها دستور دارند که دادههای مهم را یکجا جمع نکنند، تا بدینشکل حتی افراد داخل سیستم هم نتوانند ابعاد کل ماجرا را بفهمند. این دستور ذکر میکند که «مقررات کاریِ مراکز آموزش مهارتهای حرفهای، قوی و بهشدت حساس است. تقویت آگاهی پرسنل درخصوص مخفیانهبودن کار، انضباط جدی سیاسی و رعایت اصول رازداری، ضروری است».
علاوه بر دستور مربوط به کمپها، این پرونده شامل چهار «بولتن» دیگر است که شناخت نادری از مقیاس این سرکوب و دامِ دیجیتالی که قدرت این نظام سرکوب را تامین میکند، به دست میدهند. این بولتنها برای خبررسانی به مقامات کشور و راهنمایی آنها برای استفاده از «برنامه یکپارچه عملیات مشترک» (IJOP) که قلب سیستم نظارتی کشور است، فرستاده شدهاند. در این بولتنها آمده است که فقط ظرف یک هفته در ژوئن ۲۰۱۷، سیستم بیش از ۲۴،۰۰۰ «فرد مشکوک» را در چهار منطقه جنوبی سینکیانگ شناسایی کرده و تحت نظر قرار داده است. دو سوم این افراد بازداشت شدند، بیش از ۱۵،۶۰۰ نفر به کمپهای بازآموزی فرستاده شدند و ۷۰۶ نفر هم به زندان. ۲۰۹۶ نفر دیگر تحت نظر قرار گرفتند و در مورد ۵۵۰۸ نفر هم ذکر شده که «موقتاً امکان بازداشتشان وجود ندارد» – که یعنی در آینده رهسپار کمپ خواهند شد.
یکی از بولتنها اشاره میکند که ۹/۱ میلیون نفر از کاربرانی که در سینکیانگ از یک اپلیکیشن اشتراک فایل استفاده میکردهاند، تحت نظر بودهاند. بیش از ۴۰،۰۰۰ نفر از این کاربران، مشکوک قلمداد شده یا بهصورت بالقوه «خطرناک» شناسایی شدهاند.
سند دیگر این پرونده، صورتجلسه یک دادگاه به زبان اویغوری است که طبقهبندیشده محسوب نمیشود اما انتشار آن بهشدت غیرمعمول است، خصوصاً در منطقهای مانند سینکیانگ که بهخاطر سطح رازداری بالا ، اسناد دادگاهها بهندرت در دسترس عموم قرار میگیرد.
این اسناد در کنار یکدیگر، شناختی از ساختار و عملکرد یک کارزار حکومتی همهجانبه به دست میدهند که منجر به بزرگترین بازداشت دستهجمعی یک اقلیت قومیتی-مذهبی از جنگ جهانی دوم به بعد شده است. کارزاری که اقلیت اویغور و دیگر گروههای قومیتی - اغلب مسلمان- را هدف میگیرد.
مقامات چین خانوادهها را از هم جدا کردهاند، زبان و فرهنگ اویغوری را با سرکوب هدف گرفتهاند، اماکن فرهنگی و تاریخی را نابود کردهاند و حتی معتدلترین ابراز هویت مسلمانان را هم تحمل نمیکنند؛ در این کارزار گسترده، همهچیز بهصورت ذرهبینی مدیریت میشود، از طول ریش گرفته تا نامگذاری نوزادان. منتقدان میگویند به نظر میرسد این کارزار قصد دارد میراث، جامعه و هویت فرهنگی و مذهبی اویغورها را نابود و ناپدید کند.
آدرین زنز - یکی از محققین برجسته در حوزه کمپهای بازداشت سینکیانگ و کارشناس ارشد مطالعات چین در مرکز قربانیان کمونیسم - میگوید: مقصود ]از ایجاد شبکه کمپها[ تلاش برای مغزشویی و تغییر کل یک جمعیت، با قراردادن آنها در این سیستم اختصاصی است». زنز که این اسناد را بررسی کرده، آنها را «تاییدیهای بسیار مهم» از ماهیت این سیستم توصیف میکند. او میافزاید که حکومت چین «درباره این واقعیت که این افراد داوطلبانه آنجا نیستند و مجبور به حضور در این کمپها شدهاند، صادق نبوده است».
دستور مربوط به نحوه اداره کمپها، و بولتنهای امنیتی، جزو اسناد «سرّی» (secret) طبقهبندی میشوند که سطح میانی در طبقهبندی سهگانه اسناد محرمانه در چین است. متخصصان، زبان و قالببندی و محتوای این اسناد را تایید کردهاند. جیمز مالونون - متخصص تصدیق اسناد دولت چین و مدیر یکپارچهسازی اطلاعات در SOS International – میگوید: «اسناد محرمانه دولت چین، ساختار بسیار ویژه و مشخصی دارند. و این اسناد، ۱۰۰درصد مطابق با قالب تمام اسناد طبقهبندیشدهای هستند که تا به حال دیدهام. طبق تخصص حرفهای من، این اسناد معتبر و اصیلند». او میافزاید که نشانهگذاری این اسناد بهعنوان « ji mi » یا سرّی، بدین معناست که پای چیزی بیش از رازداری روتین و معمول حکومت در میان بوده و «این اسناد، بهشدت طبقهبندیشده هستند».
سفارت چین در لندن در بیانیهای اعلام کرد: «اسناد به اصطلاح درزیافته، مطلقاً ساختگی و جعلی هستند... چنین اسناد یا دستورهایی برای اصطلاحاً کمپهای بازداشت، وجود ندارد... این مراکز آموزش و تمرین حرفهای برای پیشگیری از تروریسم ایجاد شدهاند». در این بیانیه همچنین آمده است که محصلین این مراکز میتوانند به طور منظم به خانههای خود بروند»، از جمله برای مراقبت از بچههایشان، و «آزادی مذهبی در سینکیانگ کاملاً محترم است». متن کامل بیانیه را میتوانید اینجا پیدا کنید.