خب بریم سراغ مبحث جذاب کوچینگ در سازمان
زمانی که یک مدیر عامل : چالش های سازمانشو می بینه و میفهمه انگار اجزایی که باید سرجاشون باشن ، نیستن زمانیه که کوچ میتونه وارد سازمان بشه خب چالش های سازمانی باتوجه به تجربه ایی که من تو سازمان ها داشتم بطور کلی به چند بخش تقسیم میشن
۱- افراد درست تو جای درست قرار نگرفتن و روحیه کارکنان بسمت یکنواختی رفته، تو این حالت سازمان به حالت ثبات رسیده و هیچ تلاشی برای تغییر نداره
۲- افرادی که تو سازمان هستن گروه هستن و هدف هاشون باهم تضاد داره و حرف همدیگرو نمیفهمن
۳- بقول معروف میشه گفت آدم هایی که تو سازمان هستن برا همدیگه زیر و رو می کشن و پشت همدیگه صفحه میذارن ( اینکه دیگه نمیشه حرف دیگه ایی زد راجبش ـ مال بلاد کفره ?ـ)
۴- آدم هایی که تو سازمان هستن باهم راجب هدف های سازمانی صحبت نمی کنند
۵- مدیر عامل سیستم سازی که کرده انگار همه وقتشو میگیره و کلا باید تو سازمانش از صفر تا صد حضور داشته باشه تا کار پیش بره...
و خیلی چالش های دیگه که سازمان ها و افرادی که دارن کار می کنن باهاش دارن سر می کنن و خودشونو با این اصطلاح که همه جا آسمان همین رنگه گول می زنن ....
اگه می بینی سازمانی با این چالش ها داره دست و پنجه نرم می کنه حتما این مقاله رو براش بفرست?
حالا احتمالا براتون این سوال پیش میاد تو سازمانی که انقدر چالش هاش عمیق شده و اصن چالشهاش رفته تو عمق فرهنگ سازمانی چطور کوچ می تونه تغییر بوجود بیاره ( مگه چوب جادویی داره ؟!!???⚖️)
حالا بزار بگم چی میشه که تو سازمان ها یا روابط سیستمی مشکل بوجود میاد ؟؟؟
اتفاقی که تو روابط بین فردی مون هم احتمالا تجربه ش کردیم اینکه ما آدم ها یا حرفامونو بهم نمیزنیم یا اصلا کلا اشتباه می زنیم و مفهوم حرف همدیگرو متوجه نمی شیم و کلا باهم به اختلاف می رسیم - یه وقتام قضاوت های خودمونو چاشنی کار می کنیم و دیگه از همدیگه غول بی شاخ و دم تو ذهنمون تشکیل میشه - همه چالشهامون برمی گرده به این که حرف طرف مقابل رو نفهمیدیم و نتونستیم حرفمونو بهش همونجوری که تو ذهن ماست بفهمونیم.
فکر کن اگه این داستان تو سازمان / تو روابطمون حل بشه دنیا چقدر میتونه جای جذابی برای زیستن باشه .
خب بریم سراغ سازمان و نتیجه ایی که میتونه یه سازمان با کوچ سازمانی تو فرآیند بگیره
از اونجایی که چالش هر ساازمان منحصر بفرده و خود سیستم سازمان کاملا هوشمنده نمیشه قاعده ی کلی رو تعریف کرد میشه گفت
بستگی داره که سازمانتون تو کدوم حالت قرار داره و میخواید با کوچینگ چه اهدافی براتون روشن بشه ....
مثلا می خواید سازمانتونو توسعه بدید اما انبارتون جا نداره و با تارگت گذاشتن رو فروش میتونید جنس های انبار رو خالی کنید و مرحله بعد تو تولید میتونید تارگت بزارید ولی تو حالت عادی و بدون شنیدن حرف تیم ها نمیشه به نتیجه گیری واحدی رسید
تو سازمان های برتر دنیا حضور کوچ سازمانی از الزامات کاره یه جورایی تسهیلگر اهداف سازمان میتونه باشه با همه مهارت هایی که داره می تونه از اصطکاک سازمان هدر رفت پول زمان و انرژی جلوگیری کنه .
.
.
اگه کسی رو میشناسی که این مشکلات رو تو سازمانش داره حتما این متن رو براش بفرست و این مطالب سازمانی رو ازدست نده.
