ویرگول
ورودثبت نام
زانا کوردستانی
زانا کوردستانی
خواندن ۲ دقیقه·۲ ماه پیش

داود گودرزی نویسنده‌ی اهوازی

استاد "داود گودرزی"، نویسنده، مترجم، منتقد، آشنا به سه زبان خارجی، مدرس و آزاده‌ی ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۳۸ خورشیدی، در اهواز، در خانواده‌ای اصالتن اهل روستای چهاربره‌ی بروجرد و اکنون ساکن کرج است.


وی در شهریور ماه سال ۱۳۵۹ خورشیدی، همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به نیروهای رزمنده پیوست. پس از دو ماه از شروع جنگ و چند روز محاصره و درگیری در مرز استان خوزستان با اصابت گلوله مجروح، و سپس اسیر شد، و اکنون جانباز ۵۰ درصد است و ۱۰ سال از بهترین سال‌های عمرش را در اسارت سپری کرد.

وی داوری جشنواره‌های متعددی را بر عهده داشته است، و چندین عنوان برتر در جشنواره‌های کشوری و استانی کسب کرده است.


از وی تاکنون آثاری به نام‌های زیر چاپ و منتشر شده است:

ناوک عشق - چمدان (مجموعه داستان‌های نویسندگان استان همدان) - وسوسه‌های گل شبدر - یادنامک (مجموع داستان‌های منتخب کشوری) - راه رفتن کلاغ - پنجاه و دو خاطره از مرحوم حاج ابوترابی، پدر معنوی آزادگان - هلا (داستان کوتاه) - راز سیب سرخ (داستان کوتاه) - بوی خاطرات تو - به وقت پریشانی - غم‌های فراموش شده - غروب‌های دلتنگی - خاطراتی که جا ماند - خزان غم‌ها - ترکش خاطرات - یادگاری از گذشته - روزهای سخت - روزگار غریب و...



◇ بخشی از کتاب ناوک عشق:

«گوینده‌ی عراقی با صدای بلند این بار بدون هیچ توهینی به امام گفت: آیت‌الله خمینی در گذشت... نمی‌دانم چطور آن لحظات را بازگو کنم، تنها می‌توانم بگویم تا نیم ساعت تمام اردوگاه تبدیل به کربلا شد. صدای شیون و زاری و سینه‌زنی از همه جا بلند شد. هر چند دقیقه یک نفر بی‌هوش می‌شد و او را به بیمارستان اردوگاه منتقل می‌کردند. چه غوغایی بود. هرچه بچه‌ها را به صبر و استقامت و تداوم راه امام خمینی(ره) دعوت می‌کردیم، فایده‌ای نداشت...»




گردآوری و نگارش:

#زانا_کوردستانی



منابع

www.khuzestan.navideshahed.com

www.roozaligudarz.ir

www.gisoom.com

www.defapress.ir

www.ketab.ir

www.ibna.ir

و...

داستان کوتاهامام خمینی
مردی گمنام عاشق لیلا و رها...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید