زانا کوردستانی
زانا کوردستانی
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

یون فوسه شاعر نروژی

آقای "یون فوسه" به عنوان بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس معاصر نروژی و یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌نویسان زنده دنیا شناخته شده است، که توانست در سال ۲۰۲۳ میلادی، به عنوان صد و شانزدهمین برنده نوبل ادبیات، این مهم را به دست بیاورد.


وی این جایزه را «برای نمایشنامه‌ها و نثرهای بدیعش که صدای ناگفتنی را می‌دهد» به دست آورد.

آکادمی سوئدی نوبل در جریان اعلام این نویسنده به عنوان برنده نوبل ادبیات امسال، از کتاب‌های «دیگر نام»، «من چیز دیگری است» و «نام جدید» که در فاصله سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ منتشر شدند به عنوان دستاوردهای بزرگ فوسه یاد کرده است.

همچنین "آندرس اولسون" رئیس کمیته نوبل در قالب بیانیه‌ای ضمن مقایسه فوسه با نویسندگانی همچون "ساموئل بکت"، "توماس برنهارت" و "گئورگ تراکل"، این نویسنده نروژی را به عنوان فردی توصیف کرده که پیوندهای زبانی و جغرافیایی را با تکنیک‌های هنری مدرنیستی ترکیب می‌کند.

او کارنامه‌ی ادبی قابل توجهی از جمله ۴۰ نمایش‌نامه،‌ چندین رمان، شعر، مجموعه مقاله، کتاب کودک و ترجمه دارد، و یکی از پر اجراترین نمایش‌نامه‌نویسان اروپا محسوب می‌شود.

یون فوسه در سال ۱۹۵۹ میلادی، در غرب نروژ به دنیا آمد، دوران کودکی را در ساحل دریا قد کشید و بالید و در برگن به مدرسه و دانشگاه رفت و جامعه شناسی و فلسفه خواند.

منتقدان صاحب نام و محققان بسیاری درباره یون و آثارش کتاب ها و رساله های زیادی نوشته اند، آن چنان که حجم آنها از آثار خود یون افزون تر است.

فوسه نخستین‌بار در سال ۱۹۹۹ میلادی به دنبال اجرای نمایش‌نامه‌ «کسی می‌آید» در پاریس به شهرت رسید. او پیش از نوشتن نخستین نمایشنامه‌اش، ۱۵ سال رمان، داستان و شعر برای کودکان نوشته است. وی به درخواست یک کارگردان جوان نروژی کای یونسن، در سال ۱۹۹۴ نمایشنامه «و ما هرگز از هم جدا نمی‌شویم» را نوشت. سال ۱۹۹۶ برای «کسی می‌آید» موفق به دریافت جایزه ایبسن شد.

او زبان تئاتری را در اواخر قرن بیستم متحول کرد و نگاهی نو به آن بخشید. ویژگی منحصر به فرد در آثار فوسه، زبان و فرم روایی اوست. او در نمایشنامه‌هایش از شیوه‌ای شاعرانه استفاده می‌کند، او کلمات را به صورت پلکانی و متقاطع می‌نویسد، تقریبا شبیه شعر نو، که همین ویژگی او را از بین دیگر نمایشنامه‌نویسان هم عصرش متمایز می‌کند.

آثار عظیم او که به زبان نروژی نینورسک نوشته شده و ژانرهای گوناگونی را در بر می‌گیرد، شامل انبوهی از نمایشنامه، رمان، مجموعه شعر، مقاله، کتاب کودکان و ترجمه است.

اغلب آثار فوسه در ایران، با ترجمه "محمد حامد" در نشر نیلا منتشر شده است، نشر شباهنگ و نی هم آثاری از او منتشر کردند.

از آثاری که از این نویسنده در ایران ترجمه و منتشر شده است می‌توان به دختر با بارانی زرد، کسی می‌آید، مجموعه‌های نمایشی سگ‌های مرده و صورت‌های مرگ، دخترک روی مبل و زمستان، و هرگز جدا نمی‌شویم، شب آوازهایش را می‌خواند، اسم، دیدار، سایه‌ها، بیدار و خواب، آن‌جا، بنفش، ساکالا و آزادی اشاره کرد.



▪نمونه‌ی شعر:

(۱)

[A human being is here by Jon Fosse]

A human being is here

and then disappears

in a wind

that vanishes

inwards

and meets the rock’s movements

and becomes meaning

in always new unity

of what is

and what is not

in a silence

where wind

becomes wind

where meaning

becomes meaning

in lost movement

of everything that has been

and at once is

from an origin

where the sound carried the meaning

before the word divided itself

and since then never left us

But it is

in all past and it is in all future

and it is

in something

that doesn’t exist

in its vanishing border

between what has been

and what shall come

It is infinite and without distance

in the same movement

It clears up

and disappears

and remains

while it disappears

And it lights up

its darkness

while it speaks

of its silence

It is nowhere

It is everywhere

It is near

It is far

and body and soul meet

there as one

and it is small

and as big

as everything that is

as small as no thing

and where all wisdom is

and no thing knows

in its innermost self

where nothing is divided

and everything is at once itself and everything else

in the divided

which is not divided

in endless boundary The way I let it disappear

in obvious presence

in vanishing motion

and walk around in the day

where tree is tree

where rock is rock

where wind is wind

and where words are an incomprehensible unity

of everything that has been

of everything that disappears

and thus remains

as conciliatory words

◇ برگردان فارسی:

[یک انسان اینجاست]

یک انسان اینجاست

و سپس غیب می‌شود

در درون خود

همراه با باد ناپیدایی که می‌وزد

و ملاقات می‌کند با تکانه‌های صخره

و در می‌آید به شکل معنا

در وحدتی همیشه تازه

در سکوت محض  

از آنچه هست و آنچه نیست

جایی که باد

باد می‌گردد

جایی که معنا

معنا می‌یابد

در حرکتی بی‌اختیار

از همه آن چیزهایی که بوده است

و به یکباره است

از یک منشأ

جایی که صدا، معنا را با خود می‌برد

پیش از آنکه کلمه خودش را بشکند و تقسیم کند

و دیگر از آن پس

هیچگاه ما را ترک نخواهد

اما، آن در تمام گذشته و در تمام آینده جاری است

و آشکار است 

در چیزی که نیست

چیزی در مرز محو شدن

میان آنچه بوده

و آنچه خواهد شد

آن نامتناهی و بدون فاصله است

در همان حرکت پاک و

محو می‌شود 

و آنجا می‌ماند

در حالی که ناپدید می‌گردد

روشن می‌گردد

تاریکی‌اش

در حالی که سخن می‌گوید

از سکوتش

هیچ جا نیست

همه جا هست

نزدیک است

دور است

و جسم و روح

به هم می‌آمیزند

و یکی می‌شوند

و کوچک است

تا اندازه‌ایی بزرگ

بسان هر چیزی که هست

به کوچکی هیچ چیز

و همه حکمت در آنجا است

و هیچ نمی‌داند در درون خود

جایی که هیچ چیز تقسیم نمی‌شود

و همه چیز به یکباره

خودش می‌گردد

و هر چیز دیگری در آن 

تقسیم شده

که تقسیم نمی‌شود

در مرز بی‌پایان

طوری که اجازه دادم

ناپدید گردد 

در حضور آشکار

در حرکت ناپدیداری

حالا بیا و

در روشنا قدم بزن

در جایی که درخت درخت است

جایی که صخره صخره است

جایی که باد باد است

و جایی که کلمات

در یک وحدت گنگ (نامفهوم) هستند

از همه چیزهایی که پیش از این بوده است

از هر چیزی که ناپدید می‌شود و همچنان باقی خواهد ماند

به شکل کلماتی آشتی دهنده.


▪ترجمه: #سعید_جهانپولاد




گردآوری و نگارش:

#زانا_کوردستانی



دوران کودکیرمان داستانیون فوسهeverything that
مردی گمنام عاشق لیلا و رها...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید