حدود 3 سال است که با #برند استاد رائفی پور آشنا شده ام و در این مدت، تقریبا تمام سخنرانی های 10 سال اخیر او(از سال 88) را گوش کرده ام، چه آن اوایل که بیش تر حول مضمونهایی با محوریت فراماسونری، اومانیسم، جادوگری و یهودیت سخن می راند و چه این چند سال که پیرامون مهدویت، امنیت غذایی، اقتصاد و سیاست و علوم استراتژیک و باز هم یهودیت صحبت می کند. در این مقاله قصد دارم به بیان نقاط قوت و ضعف فعالیتها و علی الخصوص سخنرانیهای ایشان بپردازم.
مدح:
اگر دقت کرده باشید، در ابتدای کلام از واژه ی #برند استفاده کردم. "استاد رائفی پور" نامی است که هر جوانی شاید بارها آن را شنیده باشد. فعالیت شبکه ای گسترده و پشتکار و جنب و جوش رائفی پور توانسته است او را به خوبی به جامعه جوان بشناساند و از وی حتی یک تفکر و طرز دید متفاوت عرضه کند. با اینکه رسانه ملی به ندرت او را دعوت می کند، توانسته به وسیله همین فضای مجازی ،که اتفاقا حکومت همواره از آن واهمه دارد، خود را مطرح نماید و نیز غالبا در سخنرانی هایش(با سوگند) این موضوع را یادآوری می کند که به هیچ نهادی وابسته نیست و تاکنون یک ریال بودجه از جایی نگرفته است و تکیه اش روی مردمی بودن تامین مالی موسسه "مصاف" است؛ و این یعنی اعتمادسازی که یکی از اصلی ترین مبانی برندینگ است.
خصیصه برجسته رائفی پور، مخاطب شناسی فوق العاده اوست. لحن ساده، صریح و خودمانی به هنگام بیان نظرات و معضل های سیاسی و اقتصادی، و حتی ظاهر کت و شلواری، مخاطبین او را به قول خودش تا لبوفروش های سرکوچه نیز گسترش داده است. او دقیقا می داند که هر روز چه مشکلی به اصطلاح در بورس است و از این طریق به خوبی با قشر جوان ارتباط می گیرد.
او در بسیاری از موضوعات روز پیشتاز بوده است. اولین بار او بود که به صورت تریبونی و رسمی، شفافیت در آرا و نیز شفافیت سایر امور حکومتی را با رجوع به سیستم سایر کشورها، مطرح کرد. بدون شک قدم های بزرگی در مسیر شناسایی مهدویت به جوانان و نوجوانان از دریچه ای بدیع، برداشته و توانسته به خوبی به شبهات اهل تسنن و برخی باستان گرایان پاسخ دهد. در زمینه های برجام، شبهات جنگ تحمیلی، فعالیتهای منطقه ای ایران، امنیت غذایی، معماری اسلامی، سبک زندگی و حتی محیط زیست و تغییرات آب و هوایی نیز، به خوبی به روشنگری می پردازد.
با یک کار تشکیلاتی قوی، سلاح می سازد، گونه گیاهی و جانوری احیا می کند، مراسم و کمپین و دوره های مهدویت برگزار می کند، بازی های ایدئولوژیک می سازد و بار بسیاری از نهادهای فرهنگی که بودجه های کلان می گیرند را به دوش می کشد. او قطعا مدیری توانمند است.
رویکرد منتقدانه اش نسبت به همه امور، وی را به شکل اپوزیسیون داخلی و هرچند بی خطری درآورده که جوانان صرفا، با شنیدن درد و دل های خودشان از زبان او، با وی همزاد پنداری می کنند و به گِردَش حلقه زده و برایش هورا می کشند.
این مورد تنها با گوش دادن سخنرانی هایش ملموس است. او "بسیار باهوش" و در مناظرات و بحث ها به اصطلاح بسیار حاضرجواب است؛ البته بسیار کم پیش می آید که خود را در دام سوالات بیندازد و به بهانه کمبود وقت، اغلب اول تا آخر مجلس را خود اداره می کند. اگرچه چرندیات کذبی که عده ای مغرض و یا ناآگاه از قول او در اموری مانند جن و جین و یا نمک گرفتن جوراب عراقی ها و ... مطرح می کنند، او را به واکنش وا می دارد، اما همیشه سعی نموده تا با استفاده از هر بستری وجهه خود را حفظ نماید.
ذم:
شاید مهم ترین و برجسته ترین نقطه ضعف سخنرانی های او، تکرارهای زننده و بعضا عجیب مطالب(از لحاظ شباهت) است. البته از دید دیگر، شاید نتوان زیاد به ایشان خرده گرفت چراکه مخاطب این سخنرانی ها ،بیشتر، عامه مردم هستند و قطعا درصد زیادی از آنها، برای بار اول است که این حرف ها را می شنوند. از طرفی پایین آمدن نسبی کیفیت به علت بار کاری زیاد، امری اجتناب ناپذیر است.با این حال برای مخاطب های پیگیر، نبود محتوای جدید، ضعف بزرگی است و می تواند عدم کفایت مطالعات ایشان را به ذهن متبادر سازد؛ برای مثال به کَرّات پیش آمده که محتوای یک سخنرانی کاملا مشابه سخنرانی های قبلی است، و یا بعضا ، کاملا می توان حس کرد که او برای یک سخنرانی حتی یک کاغذ هم مطلب جدید آماده نکرده و تنها با تکیه بر فن بیان خود، مخاطب را به گوش دادن وا می دارد.
همانطور که در بالاتر گفتم، لحن صریح وخودمانی او، بعضی اوقات برایش مشکلاتی نیز ایجاد کرده است، البته نه به خاطر صراحت، بلکه به خاطر بی دقتی در بیان اشتباه و نابجای برخی الفاظ و شوخی ها؛ مثل بیان بدی که ایشان در مورد عبور نور از منشور توسط ایزاک نیوتون داشتند و یا قضیه ی "برو دوغتو بنوش" که در مورد آقای مهدوی کیا پیش آمد، یا توییتی که در رابطه با وزیر ارتباطات منتشر کردند و در ادامه واکنش های منفی زیادی داشت و چند روز بعد خود رائفی پور مجبور به عقب نشینی شد.
دامنه زیاد مطالعات بین رشته ای و در نتیجه اظهار نظرهای بی دامنه او، از نکاتی است که رائفی پور را نسبت به سایر سخنرانان برجسته می سازد. با اینحال طبیعی است که با تنوع این مطالعات، از عمق آنها کم شده است. به نوعی بیشتر از آنکه به وی جنبه تخصصی بدهد، از او، یک سخنران و شاید "مجلس گرم کن" خوب ساخته است. هرچند که همین حُسن یا نقص، او را در جامعه مطرح کرده اما قطعا از عیار علمی او کاسته و به نوعی به سلبریتی قشر خاصی از جوانان بدل نموده است.
در پایان باید علی اکبر رائفی پور را یک پدیده دانست. پدیده ای که مخاطب را حتی بهتر از خودش می شناسد.