مصطفی زارع بیدکی
مصطفی زارع بیدکی
خواندن ۳ دقیقه·۷ سال پیش

چگونه یک دیکتاتور در اذهان جوانان به یک روشنفکر و آزاده بدل گشت؟!

بعد از حدود چهل سال از تبلیغ تنفر و انزجار به حق از نظام شاهنشاهی، هنوز نتوانسته ایم نسل جوان را نسبت به گذشته کشور در مقایسه با جمهوری اسلامی آگاه کنیم.

رضاخان میر پنج و پسرش محمدرضا دست نشانده بودند و اگر هم تمایلی به پیشرفت ایران داشتند، باید این اقدامات را در راستای سیاست های اربابان خود انجام می دادند چنانکه اگر این ادعای پیشرفت کوچکترین مغایرتی با منافع کدخدایان داشت، مثل تکه زباله ای آنها را حذف می کردند که نمونه های بسیاری از آن را در تاسیس راه آهن، کشف حجاب، استبداد به اصطلاح منور در شبه مدرنیزاسیون رضاخانی و درنهایت تسلیم چندساعته و در اوج ذلت رضاخان و همچنین سرنگونی دولت مصدق، انقلاب سفید و تجهیز ارتش و تبدیل شدن به ژاندارم منطقه در دوران محمدرضا شاه بارها و بارها تفسیر و توضیح داده شده است.چنانکه مصدق صراحتا تاسیس راه آهن در دوران رضا شاه را خیانت نامید و فرح نیز، همسرش را غلام حلقه به گوش امریکا خوانده است، اما چرا هنوز که هنوز است، عده ای جوان شعار رضا شاه روحت شاد سر می دهند!


ایراد کار کجاست؟! طبیعتا اولین انگشت اتهام به رسانه ها و در صدر آنها صدا و سیما بر می گردد...، صدا و سیمایی که مدت هاست نه انقلابیون و نه منتقدان حق بحث و ارائه نظرات خود را ندارند، انقلابی ها در این رسانه غریبه و منتقدان نیز محکوم به حذف و برچسب خوردن هستند. نتیجه این رفتار استبداد گونه، تبدیل شدن هر کانال کذاب و هر صفحه اینستاگرامی معاند به منبع اطلاعات مردم است. نتیجه این خودبرتربینی، مظلومیت مدافعان حرم و سیاه نمایی های بی انتها علیه حافظان جان و امنیت مردم است، ثمره ی چهل سال سانسور درد های جامعه ، تبدیل شدن مستبدی به نام رضاشاه به یک روشنفکر متعقل در سطح افکار جوانان است. تلاش برای کودک نگه داشته شدن مردم نتیجه ای جز این موارد نخواهد داشت.

ما ادعای مبارزه با تفکرات و سیاستهای شرق و غرب عالم را داریم اما در عرصه رسانه ای مدام در حال درجا زدن و حتی بعضا عقب گردیم. هزینه های گزافی برای فیلم هایی به شدت ضعیف چه در بحث فنی وچه در بحث محتوایی از قبیل معمای شاه می کنیم، اما نتیجه عکس می گیریم. درنهایت نیز "شهرزاد" و "من وتو" تبدیل به منابع تاریخی پهلوی در نزد مردم می گردند.

مردم پذیرای حقیقت اند اما سیاه نمایی را پس می زنند.باید به تفکرات متفاوت همانند اول انقلاب، میدان داد تا آزادانه نظرات خود را به بحث و مناظره بگذارند ، انتقاد هر چند ظاهری ویرانگر دارد اما در نهایت بسیار سازنده است.

صدا و سیما باید در خدمت مردم باشد نه ارباب مردم، دردها را بازگوید نه بر آنها سرپوش گذارد، مطالبه گر رفع کاستی ها و عیوب باشد و نه توجیه کننده آنها.البته نمی توان از صدا و سیمایی که بودجه اش را از دولت می گیرد انتظاری جز این داشت و لذا اولین قدم برای درهم شکستن این بتکده، خصوصی سازی در سایه نظارت کامل است.

هر چند که نباید پیشرفتهای حاصله در پخش برنامه هایی مانند ثریا، جهان آرا، پایش، حرف مردم و ... را نادیده گرفت اما هنوز سیاستهای تبلیغاتی کلی همان استبداد منور رضاخانی است...سیاستی که می گوید هر کار که ما می کنیم بی نقص وخوب است ، به هیچ کس ربطی ندارد و وظیفه مردم تنها پذیرش است. سیاستی که تمام قد در کنار قراردادهای محرمانه نفتی و خودروسازی می ایستد، فسادهای موجود را انکار نموده و مردم را در جریان مهم ترین مسائل کشور قرار نمی دهد و خود را از مردم جدا می داند.

#مصطفی_زارع_بیدکی

رضاخانصدا و سیماانقلابیفرهنگیانتقاد سازنده
یه دانشجوی داروسازی...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید