زهرا زینل پور
نویسنده ،منتقد،مدرس نویسندگی
چکیده
اگزیستانسیالیسم یا مکتب اصالت وجود ،مکتبی فلسفی است، مبنی بر اینکه انسان موجودي است که وجود او بر ماهیتش تقدم دارد؛ بدین معنا که انسان پیش از اینکه جهان اطراف خود را بشناسد و یا حتی پیش از اینکه خود را به دیگران بشناساند، وجود مییابد، متوجه خود میگردد و آن گاه در جهان سر برمیکشد و تعریفی از خود ارائه می دهد. و سرگردانی، احساس وانهادگی و تنهائی و دلهره، بیچارگی و غم نوستالژي از ویژگیهاي اصلی این مکتب است که این مسائل را سارتر بنیانهاي اصلی اندیشۀ یک اگزیستانسیالیست میخواند. تنهائی ناشی از وانهادگی، دلهرهاي دائمی را براي او رقم میزند. این دلهرة صرفاً دنیوي، برخاسته از مسئولیتی است که انسان در مواجهۀ با خود ، با آن رو به رو میگردد و به انتخاب و عمل وادار میشود؛ دلهرهاي که منشأ آن نیز در رویارویی با انتخاب و عمل می باشد. چیزي خارج از انسان «به جز خودش» وجود ندارد،آنچه که می تواند نشان دهندة وضع انسان در این جهان باشد، این است که او در این جهان وجود دارد، ولی نمی داند چرا؟ و نیز راهی براي او وجود ندارد که از طریق آن دریابد چرا؟ فقط هنگام درد و دلتنگی است که انسان به وجود خود و معناي خویش پی میبرد. او در این حال سنگینی مسئولیتی را بر دوش خود احساس میکند و در کل اگزیستانسیالیسم بر آزادی،مسئولیت و معنای زندگی در جهانی بیمعنا تأکید دارد . اما چرا چنین نظریهای در قرن نوزدهم مطرح شد و نه سدههای پیشین؟ دلیل آن تراژدی و مصیبتی است که جهان در طی این قرن و در اثر جنگ های مختلف مشاهده کرد. اگر نگاهی به زندگی خود آلبر کامو بیندازیم، به راحتی میتوانیم به ارتباط میان سرآغاز اگزیستانسیالیسم و تراژدی شخصی پی ببریم. در این مقاله به صورت مختصر به دو اثر آلبرکامو (بیگانه و افسانه سیزیف) از دیدگاه اگزیستانسیالیسم میپردازیم.
ویژگیهای اگزیستانسیالیسم
1ـ آزادی و انتخاب:انسان آزاد است که انتخاب کند و مسٔولیت انتخابهای خود را بپذیرد.
2ـ پوچی و بیمعنایی:جهان فی نفسه بیمعناست و انسان باید معنای زندگی خود را بیافریند.
3ـ تنهایی و اضطراب:انسان در این جهان تنهاست و با اضطراب ناشی از آزادی و مسٔولیت خود روبروست.
4ـ اصالت وجود:انسان باید اصالت وجود خود را دریابد و بر اساس ارزشهای خود زندگی کند.
آلبر کامو
آلبرکامو یکی از فلاسفۀ قرن بیستم و از نویسندگان مشهور و روزنامه نگار و خالق کتاب «بیگانه» است. وي به خاطر آثار مهم ادبی که به روشنی به مشکلات وجدان بشري در عصر حاضر می پردازد، برندة جایزة نوبل ادبیات شد و دو سال بعد در یک سانحۀ تصادف درگذشت.با وجود اینکه کامو یکی از متفکّران مکتب اگزیستانسیالیسم است ، او همواره این برچسب خاص را رد می کرد. از آثار داستانی او می توان «بیگانه» ، «طاعون» ، «سقوط» ، «مرگ خوش» ،«آدم اول»و از نمایش نامه ها «کالیگولا »، «مرثیه اي براي راهب» ، «سوءتفاهم»، «حکومت نظامی»، «عادلها » ، »تسخیرشدگان» و ازآثار غیر داستانی «پشت و رو»، «عیش»، «افسانۀ سیزیف»، «انسان طاغی» و »یادداشتها » را نام برد. در سال ۱۹۱۴ پدر کامو در جنگ جهانی اول شرکت کرد و کشته شد. آلبر در سال ۱۹۳۴ با سیمون هیه ازدواج میکند، ولی دو سال بعد از او طلاق گرفت. در سال ۱۹۳۹ او به صورت داوطلبانه در جنگ جهانی دوم شرکت کرد ولی به علت بیماری کنار گذاشته شد. در سال ۱۹۴۰ مقالهای درباره وضعیت مسلمانان الجزایر نوشت، مسالهای که باعث از دست دادن شغل و در نهایت مهاجرت به فرانسه شد. او در سال ۱۹۴۱ به جنبش مقاومت فرانسه علیه نازیها پیوست و به سردبیر نشریه زیرزمینی کمبت تبدیل شد. تمام این ماجراها و هم چنین چندین اتفاق دیگر که در زندگی کامو رخ داد، بر روی وی اثر گذاشت و باعث بروز چنین نقطه نظر غمانگیز و بدبینانهای نسبت به زندگی شد. بدون تردید همین زاویه دید سنگ بنای او در فلسفه اگزیستانسیالیسم شد.
بیگانه آلبرکامو
داستان رمان بیگانه که به شیوه اول شخص و از دید یک شخصیت بیتفاوت و بیاحساس به نام مورسو روایت میشود، سعی میکند فلسفه اگزیستانسیالیسم را در قامت یک فرد به نمایش بگذارد. صحبتها، تفکرات و اقدامات مورسو همان چیزهایی هستند که به عقیده کامو در یک شخصیت اگزیستانسیالیست وجود خواهد داشت. اگزیستانسیالیسم، چیزی که عرضه میکند، نتایج ظهور چنین تفکری در یک فرد و میزان درستی چنین تفکری از جمله مسائل مهمی هستند که در رمان بیگانه از آلبر کامو مورد بحث قرار گرفتهاند.داستان با جملهای که نه تنها معرف این اثر است بلکه به نوعی خلاصهای از آن هم ارائه میدهد. مورسو به جای تمرکز بر روی اتفاق مهمی که رخ داده است (مرگ مادر)، درباره این موضوع فکر میکند که او چه وقتی از دنیا رفت، امروز بود یا دیروز، چرا که در تلگرافی که به دستش رسیده تنها معلوم شده که مراسم تدفین فردا برگزار میشود. در همین ابتدای کار و با مواجهه با چنین جملهای، خواننده در اگزیستانسیالیسم فرو میرود. مورسو با چنین عدم ابراز احساساتی نشان میدهد که نسبت به زندگی کاملا بیتفاوت است. مرگ مادر برای او اهمیتی ندارد، در اصل تنها مساله نگرانکننده برای او این است که باید به مراسم تدفین برود. زمانی که در نهایت به مراسم میرسد، باز هم با چنین بیتفاوتی مواجه میشویم. او تمایلی به باز کردن تابوت ندارد و بیشتر بابت گرمای هوا ناراحت است. در بخش ابتدایی رمان، کامو نه تنها خواننده را با فلسفه اگزیستانسیالیسم آشنا میکند، بلکه این تفکر را در قالبی جسمی به نمایش میگذارد.
همین نمایش جسمی اگزیستانسیالیسم باعث تمایز بیگانه با آثار دیگر شده است. بر خلاف کتابهای مختلفی که سعی میکنند به شیوهای آکادمیک و نظری چنین فلسفهای را آموزش دهند، کامو این کار را در قالب یک شخصیت انجام میدهد، شخصیتی که نشان میدهد شخصی با چنین تفکراتی در جامعه چگونه رفتار خواهد کرد. نه در دنیای بیرونی که مورسو در آن زندگی میکند و در دنیای درونی تفکرات او هیچ نظم و ترتیب عقلانی وجود ندارد.
در اعمال مورسو هیچ منطق عینی دیده نمیشود. برای مثال او بدون هیچ منطقی میخواهد با ماری ازدواج کند یا یک فرد عرب را بکشد. مورسو در طول داستان اساسا درباره چیزهای جزئی و بیاهمیت صحبت میکند. او درباره آب و هوا، غذایی که میخورد، کارهایی که در طول روز انجام داده است و… حرف میزند، درباره احساس یا تفکرات او نسبت به بقیه مردم، مکانها و مسائل دیگر چیزی نمیخوانیم. یک انسان غرق در اگزیستانسیالیسم به همین ترتیب بیتفاوت و بیاحساس خواهد بود. مورسو هیچوقت مردم را قضاوت نمیکند، در نهایت هم خودش بدون هیچ دلیل مشخصی به خاطر کشتن یک عرب، اعدام میشود.
افسانهی سیزیف آلبرکامو
خلاصه کتاب «افسانه سیزیف» نوشته آلبر کامو: این کتاب به بررسی مفهوم «پوچی» در زندگی انسان میپردازد. سیزیف، قهرمان اسطورهای، محکوم است که تا ابد تخته سنگی را به بالای کوه ببرد، اما سنگ هر بار به پایین میغلتد. کامو این داستان را به عنوان استعارهای از زندگی انسان مدرن در نظر میگیرد که با وجود کارهای بیهوده و تکراری، باید به دنبال معنا و ارزش در زندگی خود باشد.
مجازات سیزیف، نمادی از وضعیت بشر:
در اسطوره های یونان باستان سیزیف، پادشاه شهر کورینت ( Corinth ) مردی باهوش و توانمند بود.اما سیزیف بیش از هر چیزی بابت مجازاتی که در نهایت به اون محکوم شد شناخته میشه. اون محکوم شد که تا ابد سنگی رو از کوه بالا ببره. وقتی به بالای کوه رسید سنگ به پایین خواهد غلتید و اون مجبوره که دوباره از اول سنگ رو بالا ببره.
خدایان برای اینکه سخت ترین مجازات رو برای سیزیف انتخاب کنن کلی فک کردن تا در نهایت مطمئن بشن مجازاتی سخت تر از این ممکن نباشه. اما چیزی که این مجازات رو برای سیزیف وحشتناک میکنه سختی کار نیست، بلکه آگاهی از بیهودگی و بی هدف بودن انجام این کار سخته.
به همین دلیل هم هست که سیزیف به عنوان قهرمان پوچی شناخته میشه چون اون کاملا از پوچی سرنوشت خودش اگاهه اما باز به زندگی ادامه میده.
کامو مجازات سیزیف رو به سرنوشت تمام بشریت نسبت میده. همه ما چه ساعت ۹ تا ۵ رو به کارمندی بگذرونیم چه هر شغل دیگه، تمام عمرمون رو مشغول سخت کار کردن هستیم، در حالیکه مثل سیزیف، انتهای همه ی کارهامون بیهوده به نظر میان.
اما نکته جالبی که کامو بهش اشاره میکنه اینا که همه چیز هم اونقد تاریک نیست. اگر چه سیزیف مجازات سنگینی داره اما به واسطه این مجازات به نوعی حس ازادی می رسه چون می دونه که قرار نیست فردای بهتری بیاد به همین خاطر از داشتن توهم فردای بهتر هم رها میشه. اون دیگه وضعیت خودش رو با کسی مقایسه نمی کنه بلکه به سادگی اون چیزی که هست رو می پذیره و بهش تن میده.
کامو میگه اون لحظه ای که سیزیف از کوه پایین میاد تا دوباره سنگ رو بالا ببره احتمالا انگار نوعی حس رضایت رو تجربه می کنه. یعنی اگه ما فک میکنیم سیزیف گاهی بابت سرنوشت تلخش ناراحت میشه، باید بدونیم گاهی هم حس رضایت رو تجربه میکنه.
نتیجه
آلبرکامو با وجود اینکه خود سبک اگزیستانسیالیست را در آثارش انکار میکند اما همواره خواننده شاهد آن در اکثر آثار او که برگرفته از زندگی اش و جنگ و سختیهاست میباشند.
پوچی و همانند دانستن خودکشی و ایمان به زندگی پس از مرگ از ویژگیهای نوشتههای آلبرکامو میباشد.
منابع
۱ـ درکی،حمید،(1403)،داستان نویسی به زبان ساده،قزوین، انتشارات سرشار، چاپ اول.
۲ـ تسلیمی،علی،(1388)،گزارههایی در ادبیات معاصر ایران(داستان)،تهران،کتاب آمه،چاپ اول.
۳ـ سارتر،ژان پل،(1354)،آنچه من هستم،ترجمه مصطفی رحیمی،تهران،نشر آگاه،چاپ اول.
۴ـ کامو،آلبر،(1386)،بیگانه،ترجمه خشایار دیهمی،تهران،نشرماهی،چاپ اول.
۵ـ کامو،آلبر،(1400)،اسطوره سیزیف ،ترجمه مهستی بحرینی، تهران ،نشر نیلوفر، چاپ پنجم.