در تعجبم ، هر طرف رو نگاه می کنم .آدم هایی رو می بینم که خودشون رو به آب و آتیش می زنن تا برا بچه هاشون همه چی رو فراهم کنن ،البته اون چیزهایی که به نظر خودشون لازمه رو.
غافل از اینکه برای بدست آردن خواسته هاشون بهترین لحظات کنار هم بودنشونو دارن از دست می دن.حتی نمی دونند دارن اشتباه می کنن .چون مهمترین چیزی که یه بچه احتیاج داره تا سالم رشد کنه یعنی یه خونه ی آروم و پر از محبته رو از اون دریغ می کنن. به خودم می گم که خوش به حال دوران بچگی ما ، زندگی تو اون زمان اونقدر برا خودش دغدغه داشت که خدا رو شکر پدر و مادرها وقت اینو نداشتن که بخوان زندگی رو برا ما ایده ال کنن.همونطوری بود که ما تو محیط کاملا طبیعی بزرگ شدیم . نه هیجانات کاذب نه آرزوهای عجیب نه نگرانی های الکی هیچکدوم رو نداشتیم.
در تعجبم از مادر و پدرهایی که کلی آرزوهای عجیب و قریب برای بچه هایشان دارند. از پدر و مادرهایی که تکلیفشون با خودشون مشخص نیست.بعد از کلی دوندگی و درست کردن یک زندگی معمولی حالا با عجله می خوان بچه هاشونو توی اوج قله های افتخار ببین . می خوان از همون اول ، بچشون زود حرف بزنه، زود راه بره، زود زبان انگلیسی یاد بگیره، به کتابخونی علاقه مند بشه،با چرتکه کلی محاسبات سخت و که خودمونم سر در نمی آریم و حل کنه و کلی آرزوهای طول و دراز دیگه رو خیلی سریع بهشون دست پیدا بکنه.
اما واقعا میگم که هنوز تکلیفمون با خودمون مشخص نیست چون هنوز خودمون کلی آرزوهای دست نیافته برا خودمون داریم .من به عنوان مادرشاید خودم هیچ کدوم از اون آرزوها رو اصلا برا خودم قبول نداشته باشم .شاید حتی حاضر نباشم روزی ده دقیقه هم که شده از زمان چک کردن تلگرامم رو برا خوندن چند صفحه کتاب بگذارم. یا بعضی از پدرهایی که تنها دغدغه شون پول در آوردن شده یا حتی به بهانه کار از زیر بار مسيولیت فرزندشون شونه خالی می کنند. از اینش بگذریم که اصلا مگه موفقیت یعنی خوب انگلیسی صحبت کردن یا سریع محاسبه کردن یا حتما تحت هر شرایطی پزشک شدن.ما بیشتر از این که موظفیم دکتر و مهندس تربیت کنیم باید فرزندانی متفکر و با اخلاق تربیت کنیم.قشر تحصیل کرده ای که هدف از زندگی را گم کرده و بدون هیچ تفکری فقط به یک جنبه از زندگی پرداخته است مطمینا دچار مشکل می شود.ما باید بدانیم برا فرزندانی سالم این وظیفه ماست که محیطی به دور از هر تلاطم مصنوعی ، که عمدتا هم تنها به فکر منافع مالی خودشان هستند فراهم کنیم.اول و آخرش هم اینه که نمی شه با شعار جلو رفت اول خودمون رو آروم کنیم یعنی از آرزوهای عجیب برا خودمون و زندگی مون دست برداریم وقتی خودمون آروم بشیم خودبخود زندگی آروم می شه، بچه مون آروم می شه و نتیجه اش اینه که تو یه خونه آروم استعدادها می تونن پیدا و شکوفا بشند.