هر روزه بیزینس های جدیدی شروع به کار میکنن و دنبال این هستن تا کاربر های بیشتری رو به سمت خودشون جذب کنن.برای ورود به این مسابقه بزرگ نیازه تا کاری کرد کاربر ها به محصول ما حس خوبی داشته باشن یا به عبارتی اون رو دوست داشته باشن تا باز هم ترغیب بشن کاربر ما باقی بمونن.
در این مقاله سعی داریم به سه مورد از مواردی که باعث میشه کاربر محصول مارو دوست داشته باشه بپردازیم.
به طور خلاصه مزایایی هست که ما به کاربر هامون میدیم که در نتیجه باعث میشه اونا محصول مارو استفاده کنن
از نظر تئودور لوییت اقتصاد دان:مردم صرفا محصول مارو نمیخرن!بلکه اونا انتظاراتشون از مزایای مارو میخرن
به زبون ساده تر هرچی مزیت های پیشنهادی ما با خواسته کاربر همسو تر باشه،کاربر بیشتر به سمت ما میاد.
به عنوان مثال نتفلیکس یک سرویس پخش کننده ویدیو هست و کاربران از این سرویس برای سرگرم شدن استفاده میکنن.اگر به عقب برگردیم در گذشته نتفلیکس بصورت آنلاین دی وی دی اجاره میداد و با گذشت زمان و تغییر نیاز های مشتری ارزش جدیدی رو برای اونها که تماشای فیلم و سریال بصورت آنلاین بود ارائه کرد.
چرا باید اهمیت بدیم؟
ارزش های پیشنهادی به ما کمک میکنه تا مسیر بهتری برای تجربه کاربری طراحی کنیم و همینطور تا جوابی مناسب برای سوال: آیا محصول ما مشکل و یا حتی نیازی رو برطرف میکنه یا نه پیدا کنیم.
اگر جواب ما شاید و نمیدونم بود باید یک قدم به عقب برگردیم و عمیق تر دنبال جواب بگردیم.
اینو باید یادمون باشه ممکنه کاربر به خاطر ظاهر زیبا سمت محصول ما بیاد اما چیزی که باعث میشه از محصول ما استفاده کنه اینکه ما چقدر تونستیم انتظاراتش رو بر آورده کنیم.
اگر نتونیم نیاز کاربر رو برطرف کنیم رایگان کردن امکاناتمون هیچ توفیقی نداره!
خوبه قبل از اینکه بخوایم ارزش جدید به محصولمون اضافه کنیم از خودمون بپرسیم که: ارزش ما چقدر به کاربر کمک میکنه تا نیازهاش برطرف بشه؟به اندازه کافی جذابیت داره که کاربر تمایل داشته باشه ازش استفاده کنه؟
چه کاری از دستمون بر میاد؟
ببیند کاربر ها همونطور که شما انتظار داشتید از محصول استفاده میکنن یا نه؟
برای رسیدن به جواب این سوال میتونید از تست کاربرد پذیری استفاده کنید.
البته که شما میخواین رفتار کاربر رو زمانی که خودش به تنهایی با محصول روبه رو میشه ببینید پس بهتره برید دنبال دیتاهایی که جواب این سوالات رو بده:چه صفحاتی رو بیشتر نگاه کردن؟تو کدوم صفحات بیشتر موندن؟
تحقیقات کمی مثل پرسشنامه کمک میکنه تا اطلاعات خوبی از کاربر ها بدست بیارید!
شما این فرصت رو دارید تا ازشون بپرسید چرا محصولتون(حتی محصول رقیب) استفاده میکنن.
میخواین یه راز رو بهتون بگم؟اگر با کسانی که قبلا از محصول شما استفاده میکردن اما دیگه استفاده نمیکنن مصاحبه کنید میتونید به دیتا های خیلی خوبی برسید!
بین رقبای خودتون بگردید و ببینید اونا برای حل مسائل چه قدم هایی برداشتن.
اینو یادتون باشه رقیب ها فقط شامل کسایی نمیشه که بیزینسشون با شما یکیه!
نتفلیکس و یوتوب هردو پلتفرم های نمایش ویدیو هستن اما یک تفاوت کوچیک دارن یوتوب صرفا پخش ویدیو انجام میشه اما نتفلیکس درکنار پخش، تولید ویدیو هم انجام میده.ارزش پیشنهادی هردو یکسانه سرگرم کردن کاربران هست.
ولی این ارزش یکسان مانع پیشرفت اون یکی شده؟قطعا نه
پس ارزش پیشنهادی یکسان با رقیب هیچ مانعی برای رشد ما نیست.
اولین جایی که کاربر با محصول شما ارتباط میگیره کجاست؟درسته لندینگ شما!
نه تنها ارتباط خوب برقراری کردن بسیار مهمه بلکه باید اونو به سرعت انجام بدین!تحقیقات نشون میده شما تنها 10 ثانیه فرصت دارین تا ارزش پیشنهادی خودتون رو به کاربر ارائه کنید.
چرا باید اهمیت بدیم؟
اگر شما ارزش پیشنهادی خیلی خوبی داشته باشید ولی نتونید خودتونو به خوبی مطرح کنید کاربر نه تنها از محصول شما استفاده نمیکنه و بلکه داخل سایت شما ثبت نام هم نمیکنه!
زمان برای کاربر ها حرف اول رو میزنه.
زمانی که یک کاربر با محصول شما ارتباط میگیره ممکنه صفحات وب دیگه ای هم باز کرده که از قضا امکان داره رقیب های شما هم تو همین صفحات باشن!پس کاربر ما با دریایی از اطلاعات مواجه و ما فقط 10 ثانیه فرصت داریم تا کاربر رو ترغیب کنیم از محصول ما استفاده کنه.
چه کاری از دستمون بر میاد؟
شاید در این حین وسوسه بشید و بخواید خودتونو بهتر از رقیباتون جلوه بدین(که حتما هستید? )ولی کاربرهاچیزی رو میخوان که اونارو به محصول شما جذب کنه.بهشون نشون بدین که استفاده از محصول شما برای اون ها چه مزایایی داره.به عبارت دیگه درباره ارزش پیشنهادیتون صحبت کنید نه خود محصول!
2)کمک کنید تا تصمیم گیری کنن!
برای ایجاد انگیزه که کاربر به سمت محصول ما بیاد تکنیک هایی وجود که داخل رشته ای به اسم اقتصاد رفتاری برسی میشه. این رشته بسیار گستردست و خودش یه دنیای کامل برای مطالعست ما اینجا به چندتا از نکته هاش اشاره میکنیم.
1)به تعداد افرادی که با محصول شما تعامل داشتن اشاره کنید.
2)نظرات کاربر های خودتونو نشون بدین که استفاده از محصول شما چه فایده ای براشون داشته.
3)پیشنهادات جالب خودتون برای کاربر را برجسته کنید.
3)پیام هاتونو آزمایش کنید
میتونید ارتباطتون با مشتری را آزمایش کنید تا متوجه بشید که آیا کاربر ارزش های پیشنهادی شمارا درک میکنه ؟
اینجا میتونید از آزمایش پنج ثانیه استفاده کنید.به این صورت که صفحه لندینگ خودتو به مدت پنج ثانیه به کاربر نشون میدین و بعد از اون چند سوال کوتاه ازشون میپرسید.
با این آزمایش کوتاه میتونید به راحتی فرضیه های خودتونو آزمایش کنید و اگر مشکلی داشت به راحتی میتونید دوباره تکرار کنید.
تجربه دامنه گسترده ای داره.مثل تجربه ای که کاربر از یادگیری و استفاده محصول شما داره. تجربه خوب باعث می شه کاربران شما همچنان با محصولات و خدمات شما ارتباط برقرار کنه.
تجربه خوب منحصرا به ظاهر محصول شما محدود نمیشه بلکه به میزان موفقیت شما نسبت به برآورده کردن انتظارات کاربر هاتون بستگی داره.
افرادی که تازه به کاربر های شما اضافه شدن نسبت با افرادی که جز کاربر های قدیمیتون هستن انتظارات متفاوتی از محصولتون دارن و در ادامه کاربر هایی که از رقیبای شما استفاده میکنن و به کاربر های محصول شما اضافه میشن انتظارت متفاوت تر!
چرا باید باید اهمیت بدیم؟
کاربر ها وقت و انرژی خودشون رو برای استفاده از محصول شما به کارمیبرن تا بتونن بیشترین سود از استفاده سرویس های شمارو ببرن.
اگر مراحلی که برای کاربر در نظر گرفتید آسون باشه و کاربر با آزمون خطا به راحتی بتونه با محصول شما ارتباط بگیره تونستید تجربه مورد نظر کاربر رو براش رقم بزنید!مشخصه که هیچ کاربری دوست نداره وقت و انرژی خودش رو هدر بده و اگر رقیب شما بتونه بهتر از شما به این نیاز پاسخ بده کاربر های خودتونو از دست میدید حتی کاربر های وفادارتون!
چه کاری از دستمون برمیاد؟
1)انتظارات را درست پایه ریزی کنید!
این موضوع به ارتباطی که با کاربرتون ایجاد کردین برمیگرده به این معنا که اگر با ارتباطتتون انتظاری رو در کاربر ایجاد کردید محصولتون هم باید با اون انتظار همسو باشه.
2)ورود آسان!
همه چیز از جایی شروع میشه که کاربر میخواد شروع به استفاده از محصول شما کنه.مشخصه که این ورود هرچی آسون تر باشه کاربر برای استفاده مشتاق تر میشه.اما اگر مجبور بشه با مسائل زیادی دست و پنجه نرم کنه مشخصا خسته میشه و از ادامه فرآیند منصرف میشه.
برای جلوگیری از این اتفاق بهتره تلاش کنیم جریان خوبی رو برای کاربر برنامه ریزی کنیم،در اینجا به چند مورد اشاره میکنیم:
1)یک نقطه شروع را پیشنهاد کنید. کاربران می توانند در یک رابط کاربری جدید کمی احساس سردگمی داشته باشن.پس بهتره به اونا سر نخ بدیم تا بتونن کم کم باهامون پیش بیان.
2) قدم به قدم راهنمایی کنید. اگر کاربران شما باید یک سری مراحل را برای انجام یک کار انجام دهند، راه پیش رو را به بهشون نشون بدین و در تمامی مراحل باهاشون همراهی کنید. شما میتونید دستورالعمل ها یا راهنمایی های متنی رو هنگامی که کاربران برای اولین بار با یک ویژگی خاص ارتباط برقرار می کنند، اضافه کنید.
3)تست یوزابیلیتی
محصول خودتون رو مقابل کاربر بزارید و بینید چجوری باهاش تعامل برقرار میکنه.از اونا بخواید تا بلند بلند و فکر کنن و هرچی که بیان میکنن رو یادداشت کنید.این تست به شما کمک میکنه تا بفهمید آیا کاربر کاری که انتظار دارید رو انجام میده؟حسش نسبت به محصول چیه؟کجاهارو اشتباه میکنه و کجاهارو بیشتر کلیک میکنه.
نتیجه کلی
عوامل زیادی روی حس کابر نسبت به محصول شما تاثیر میزاره که از بطور کلی ارزش پیشنهادی،ارتباط موثر و ایجاد تجربه خوب از مهم ترین اونهاست.
تحقیقات کیفی کاربر به شما کمک می کند تا ارزیابی کنید که آیا ارزش پیشنهادی شما متناسب با نیازهای کاربران شما است؟ و مشخص میکنه که چطور میتونید نیاز های کاربر هاتونو برطرف کنید. یافته هاتونو به ارتباط موثر تبدیل کنید و ازش هاتونو داخل ارتباط بگونجونید.
اگر قصد دارید یک ارزش جدید یا یک پیام رو در لندینگتون ارائه بدید از آزمایش پنج ثانیه استفاده کنید.با این آزمایش میتونید به راحتی متوجه بشید کاربر پیام شمارو درک کرده یا نه؟
این عوامل وقتی کارسازن که شما کاربر هارو جذب خودتون کردید.پس تمام توجه خودتونو جمع کنید تا بتونید به درستی ارزش های خودتونو به کاربر ارائه بدید.
