این ترم بین درسای دانشگاهم دو واحد تقریبا جذاب دارم به نام «مطالعات رادیو». برای اون کلاس باید چند دقیقهای از یک برنامه که از رادیو ایران پخش شده بود رو تحلیل میکردیم. متن زیر تقریبا بخشهایی از اون کارنوشته.
قبل از همه چیز باید بگویم که آن چند دقیقه برنامه یک فاجعه بود. لحن مجریها رسمی؛ مثل گویندههای اخبار. اما در عین حال سعی میکردند از روی متنی بخوانند که تقریبا شفاهی نوشته شده بود. به دلیل همین تناقض اصلا سرگرم کننده نبود. حتی متن به درستی گفتاری نشده بود و فهمیدن آن به خاطر اینکه مجری ها بریده بریده میخواندند مشکل بود.
برنامههای رادیویی به ویژه برنامههایی که از قبل ضبط و تدوین میشوند. دارای متن نوشته شدهای هستند که به گوینده کمک میکند به کلمات تسلط داشته باشد و گفته هایش در رادیو با گفتار روزمره که دارای زوائد است تفاوت داشته باشد. متن رادیویی اما نمیتواند همچون نوشتار باشد. زیرا مخاطب امکان بازیابی ندارد بنابراین باید رموز آن آنقدر ساده باشد که مخاطب بتواند با شنیدن آنها را بفهمد.
در این برنامهی رادیویی رموز گفتاری خیلی کم و رموز نوشتاری بیش از اندازه مورد استفاده قرار گرفت. این ضعف در کنار لحن رسمی و صدای نامناسب مجریان برای این گونهی خاص از برنامه باعث میشود که برنامه شنیدنی نباشد. واضح است که منظورم از رموز نوشتاری کلمات و نحوهی چینش آنهاست.
اگر این برنامه را با یکی از پادکست ها مقایسه کنیم متوجه تفاوت ها و اشتباهات رادیو در به کارگیری کلمات خواهیم شد؛ برای مثال پادکست «چنل بی» که جزء محبوب ترین و پرمخاطب ترین پادکست های فارسی زبان است. گاه وقایعی چند لایه و پیچیده بیان میشود نحوه روایت علی بندی برای وارد شدن به ماجرا گویای این نکته است که پادکست چنلبی نیز متن از قبل نوشته و برنامهریزی شده دارد. اما به هیچ عنوان متوجه نمیشویم که علی بندری از روی مطلب بخواند. چراکه رموز به خوبی گفتاری شده اند و مناسب شنیده و فهمیده شدن هستند.
برنامهی رادیویی مخاطب کمتری نسبت به پادکست پیدا میکند به این دلیل که لحن رسمی دارد. گویندهی مناسب استفاده نمیشود. گوینده ها روی متن تسلط کافی ندارند و متن به درستی به صورت گفتاری نوشته نشده است. نوشتاری بودن نقطه ضعف رادیو است. تصور کنید همین محتوا را سازندهی چنل بی مینوشت و اجرا میکرد قطعا جذاب تر از کار در میآمد.
دلیل این تفاوت این است که سازندگان پادکست برای ساخت پادکست انگیزههای زیادی دارند که یکی از آنها انگیزه مالی است. میتوانند به طور دقیق آمار شنونده هایشان را بدانند. اما سازندگان برنامه های رادیویی کارمند صدا و سیما هستند. حقوق ثابت میگیرند و اطلاع دقیقی از شنونده هایشان ندارند. به مرور دچار رخوت خواهند شد و سعی میکنند آنتن را پر کنند. طبیعی است که دقت و حوصلهی کافی برای تهیه متون برنامه به خرج ندهند.
اینکه دیگر کسی به رادیو گوش نمیدهد اما مخاطب پادکست رو به افزایش است تنها به خاطر انعطاف پذیری بیشتر پادکست نیست. بلکه به دلیل کیفیت بالاتری است که پادکستها ارائه میکنند. حتی اگر کیفیت سیستمهای صوتی صداو سیما را نداشته باشند. یا صدایشان مانند مجری های حرفهای رادیو پرورش یافته نباشد.