به گمانم کمتر کسیست که به شان و منزلت اجتماعیاش فکر نکند یا در مورد اینکه دیگران در موردش چطور فکر میکنند دغدغهای نداشته باشد. اکثر ما دلمان میخواهد اطرافیانمان و در مقیاس بزرگتر، افراد جامعهمان به ما به دیدهی احترام نگاه کنند. احترامی که اغلب اوقات به جایگاه اجتماعیمان گره خورده است و همین موجبات اضطراب را فراهم میکند.
و این اولین بار است که آلن دوباتن به این اضطراب توجه کرده و حتی برایش اسمی در نظر گرفته است!
دوباتن، اضطراب جایگاه اجتماعی (Status Anxiety) (که به اضطراب موقعیت، اضطراب منزلت و اضطراب وضعیت هم ترجمه شده) را اینطور تعریف میکند:
«این اضطراب، نوعی نگرانی تباهکنندهای است که میتواند گسترههای مختلف زندگی ما را نابود کند. نگرانی از اینکه نتوانیم خود را با آرمانهای موفقیت که جامعه تعیین کرده، تطبیق بدهیم و از شان و احترام محروم شویم.»
به گفتهی او «تمایل به داشتن جایگاه اجتماعی مانند همهی تمایلات دیگر کاربردهایی دارد از جمله ایجاد انگیزه برای بکارگیری استعدادها، ترغیب به متمایز دیده شدن و ممانعت از رفتارهای زیانبار. ولی افراط در این تمایل هم میتواند کشنده باشد.»
کتاب اضطراب جایگاه اجتماعی در دو بخش تنظیم شده که در بخش اول از «موجبات» یا علل ایجاد این اضطراب میگوید و با شرحی کامل و آوردن مثالهای متعدد از عواملی میگوید که موجب ایجاد اضطراب جایگاه اجتماعی میشود؛ عواملی مثل:
در بخش دوم کتاب، دوباتن «راهحلها»ی کاهش اضطراب جایگاه اجتماعی را معرفی میکند.
او ابتدا از دریچهی فلسفه به این اضطراب نگاه میکند و با بررسی دیدگاه فلاسفهی مختلف در مورد منزلت اجتماعی، کمک میکند تا نگاه متفاوتی به این موضوع پیدا کنیم.
در قسمت بعدی از این بخش، «هنر» را بهعنوان راهحل دیگری برای کاهش اضطراب جایگاه اجتماعی پیشرویمان میگذارد و از تلاش نویسندگان رمانهای کلاسیک و نقاشهایی میگوید که با هنرشان سعی داشتهاند دیدگاه جامعه نسبت به ارزشهای نهادینه شده را تغییر دهند و ارزشهای درونی را جایگزین منزلت اشرافزادگی و جایگاه اجتماعی کنند.
در قسمت «سیاست» دوباتن صحبت از این موضوع را به میان میآورد که چطور سیاست و تبلیغات میتواند ارزشها و نگاه افراد به جایگاه اجتماعی را شکل دهد و آگاهی سیاسی را یکی از مهمترین راههای غلبه بر ارزشهایی میداند که به نادرستی در جامعه نهادینه شدهاند.
در بخش «دین»، دوباتن مرگاندیشی و توجه به معنویات را بهعنوان راهحلهای دیگری برای کاهش اضطراب جایگاه اجتماعی معرفی میکند.
او معتقد است: «نظاره به ویرانهها موجب میشود از انگارههای کمالگرایانه و تلاش برا تحققشان دست بکشیم.»
همچنین از نظر او: «چشماندازهای گسترده نیز مانند ویرانهها، اضطراب را کاهش میدهد چون همانگونه که ویرانهها نشانی از زمان لایتناهی بهنظر میرسند، چشماندازها نیز نشاندهندهی بیکرانگی فضایند، فضا و زمانی که جسم ضعیف و ناپایدار ما در مقابل آن همانند بید یا عنکبوت بیاهمیت جلوه میکند.»
در آخرین قسمت از بخش «راهحلها» گروه بوهمیا را معرفی کند. گروهی که اوایل قرن نوزده میلادی از دل مردم اروپای غربی و آمریکا بیرون آمدهاند. کسانی که بیشباهت به صوفیها در ایران نیستند.
این افراد لباس ساده میپوشیدند، اهل کتاب بودند، در قسمتهای ارزان شهر سکونت داشتند و برای پول اهمیتی قائل نبودند.
پیداست که تفکر بوهمیایی با سادهزیستی و بیتوجهی به معنویات در تلاش بود تا به کلیشههای رایج در مورد منزلت اجتماعی پشت پا بزند و به این شکل، از اضطراب جایگاه اجتماعی کم کند. از نظر بوهمیاییها ویلا و قایق تفریحی نماد تکبر و سبکسری بود و منزلت را در شیوهی گفتگوی الهامبخش یا تالیف کتاب شعری عمیق میدیدند.
دوباتن این نکته را به ما گوشزد میکند که فلسفه، هنر، سیاست، دین و آیین بوهمی قصدشان کنار گذاشتن سلسله مراتب و جایگاه اجتماعی نیست بلکه تلاش کردهاند تا بر اساس ارزشهایی تازه، انواع جدیدی از سلسله مراتب را بسازند. در واقع قرار است کمک کنند تا دربارهی آنچه که بهعنوان خوب و بد یا شکست و موفقیت به خوردمان دادهاند درک متفاوتی پیدا کنیم.
کتاب اضطراب جایگاه اجتماعی را مریم تقدیسی ترجمه و نشر ققنوس منتشر کرده است. ناگفته نماند انتشارات چترنگ این کتاب را با عنوان اضطراب منزلت و با ترجمهای از زهرا باختری وارد بازار کتاب کرده است. همچنین اضطراب موقعیت هم که آن را سیدحسن رضوی ترجمه کرده، ترجمهی دیگری از این کتاب و از نشر ملیکان است. نشر نون هم این کتاب را با ترجمهی مهدی نمازیان و عنوان اضطراب وضعیت منتشر کرده است.