همیشه گفتهام، از کتابهایی که دربارهی نوشتناند، نمیتوانم بگذرم. «پرنده به پرنده» هم از یکی از همین کتابهاست. آن لاموت تمام تجربیاتش در حوزهی نویسندگی و آموزههای کلاسهای نویسندگیاش را در این کتاب گرد آورده! درواقع کتاب پرنده به پرنده، نسخهی مکتوب کلاس نویسندگی خلاقانهی آن لاموت محسوب میشود.
و حالا من که بعد از مدتها کش آوردن زمان، خواندنِ این کتاب را تمام کردهام، آمدهام دربارهاش بنویسم. نوشتن دربارهی کتابی که دربارهی نوشتن است.
آن لاموت، یک نویسندهی آمریکاییست که کتابهایی در قالب داستان و ناداستان منتشر کرده و نقدهای متعددی برای مجلات و نشریات مختلف نوشته است.
او برای اولین بار ،سرطان پدرش و ماجراهای خانوادگی و طاقتفرسایشان در آن دوران را به دستمایهای برای نوشتن روایتی کمدی بدل کرد! تخصص آن لاموت دقیقاً همین است! او از تجربههای زندگی، طرح داستان و روایت میسازد. به گمانم او «ایده گرفتن از تجربههای زیسته» را زندگی میکند.
انگار اصلاً زندگی میکند تا برای نوشتن ایده پیدا کند. و حالا در کتاب پرنده به پرنده قصد دارد این سبک زندگی را هم به من، شما و تمامِ جانبرکفانِ راهِ نوشتن یاد بدهد.
آن لاموت هرچه را که در کولهبار تجربیات نویسندگیاش داشته، آورده و در طَبَق اخلاص بر دایرهی کتاب پرنده به پرنده ریخته! او با این کتاب آمده تا بگوید چطور جرأت کنید دست به قلم ببرید و «تکالیف کوتاه» و «پیشنویسهای ابتدایی افتضاح» بنویسید. او به شما یاد میدهد که چطور کمالگرایی بزرگ و دور از دسترستان را به کمالگراییهای کوچک و دمدست تبدیل کنید و شخصیت، طرح و صحنه بیافرینید.
آن لاموت در کتاب پرنده به پرنده یادتان میاندازد که چگونه مثل یک نویسنده به دوروبرتان نگاه کنید، «نظرگاه اخلاقی» منحصربهفردتان را برای نوشتن بیابید و با متوقف کردن «وِروِرهای ذهن عقلانیتان»، نوشتن را از سر بگیرید.
آن لاموت مصرانه عقیده دارد: «نگاهتان این باشد که افکار و احساسات شما، چیزهای ارزشمندیاند و سپس آنقدر سادهدل باشید که همهی آنها را روی کاغذ بیاورید.»
آن لاموت زخمها و حسادتهایش را آشکار میکند تا دلگرممان کند که ما تنها نویسندهی بیکتاب حسود در دنیا نیستیم. او برگههای یادداشت و یادداشتبرداریهای هولهولکی و در ظاهر احمقانه را میستاید و پرسشگری، جستجو و نظرخواهی را توصیه میکند. و درنهایت حباب دنیای رؤیایی بعد از انتشار کتاب را با سوزنِ واقعیت میترکاند.
آن لاموت به این سؤال اینطور جواب میدهد: «بهخاطر روح، بهخاطر جان. بهخاطر دل». از نظرِ او، خواندن و نوشتن به حسِ زندگیِ ما عمق میدهد و آن را در جمیع جهات وسعت میبخشد. آن لاموت ایمان دارد که «خواندن و نوشتن به ما فرصتی یگانه میدهد تا با مسخرگی و بیمعنایی زندگی برقصیم یا دستکم در همراهی و همنوایی با آن کف بزنیم، بهجای آنکه مکرر در مکرر زیر دستوپایش له شویم.»