زمین را از یاد برده ایم آری!
زمین را که حالا زیر دود ، زباله ،سرب و بیماری پنهان شده از یاد برده ایم...
نفس هایمان به هوایی عادت کرده است که در آن خبری از صدای گنجشک ها ، کلاغ ها و پرنده های دیگر نیست اصلا انگار دیگر پروانه ای وجود ندارد که مانند بچگی دنبالشان بدویم و دستمان را تا آسمان دراز کنیم که شاید بتوانیم بگیریمشان!
دیگر باخیال راحت نمیتوانیم به آسمان آبی نگاه کنیم و با یک نفس عمیق هوایش را استشمام کنیم...
نمیدانم شاید مقصر اصلی خودمان هستیم! آری همین مایی که خواسته و ناخواسته زمین را پر از آلوگی کردیم و حالا دلمان لک زده برای هوای تازه اما انگار زمین هم با ما قهرش گرفته !
کاش بلد شویم نازش را بکشیم تاشاید روی خوش نشانمان دهد؛
آری کاش حال زمینمان زود زود خوب شود...کاش♡