کدام شهر است که این چنین باد در گوشش زمزمه عشق را نجوا میکند؟ کدام شهر است این چنین شایسته ستایش بوده است؟ جز شهر ایزدان و خدایگان که راه رفتن و پرسه زدن در آن را به تجربهای ناب بدل میکند؟ اگر شیراز شهر شاعران بلندآوازه است، یزد شهر نجواهای عاشقانه است؛ شهری که همواره در گوشهایش سرود مهر زمزمه میشود. یزد را باید با راه رفتن در کوچههای خشت و گل آن تجربه کرد، در آنها گام برداشت و تاریخ و زندگی پدران و مادران باستانی خود را در آنها به یاد آورد.
این شهر زیبا، مملو از خانهها و عمارتهای زیبایی است که در هر گوشه آن جلوهگری میکنند و گردشگران را به خود فرا میخوانند. یکی از این عمارتهای باشکوه، خانه یا عمارت حیرانی است. در این مطلب در نابرو با من همراه شوید تا بیشتر در مورد عمارت حیرانی یزد و دیگر دیدنی های یزدبرایتان بگویم.
بیگمان کنار اهمیت بناهایی چون مسجد جامع یزدکه یک شاهکار بیبدیل معماری است، یکی از جاذبههای تاریخی یزد، محله فهادان یا دانایان شهر (مشتق از کلمه فهد به معنای دانا) است که البته در تواریخ از آن به یوزداران هم یاد شده است. تاریخ این محله که یکی از بافتهای قدیمی و اعیاننشین یزد است به سالهای بسیار دور برمیگردد؛ بهگونهای که تا دوران سلجوقیان و حتی پیش از آن هم پیش میرود.
زمانهایی که معنای خانه، پیادهرو و شهر، با آنچه ما امروزه با آن مواجه هستیم، تفاوتی فاحش داشت و در آن میشد زیستی حقیقی را تجربه کرد. خانهها، گذرگاهها و ساباطها (سابات) علاوه بر کارکردی که درباره بهینهسازی فضا داشتند، چیزی از جنس زندگی و لطف و صفا را به رهروان یا ساکنان آن منتقل میکردند. خانهها، حیاطی داشتند، حوضی و باغچهای. در آنها میشد در تابستان و زمستان نفس کشید و با هم بودن را به شکلی منحصربهفرد تجربه کرد.
با تمام این احوال، یزد امروزی بسیار پرتکاپو و فعال شده و دارد چهره جدیدی از خود نشان میدهد. بسیاری از ساختمانهای قدیمی در فهادان، امروزه تغییر کاربری داده و خود را با شرایط روز منطبق کردهاند. کاربریهایی که از جمله آنها میتوان به مکانهایی در قالب کافه، رستوران و مراکز بومگردی اشاره کرد. این رویکرد موجب شده تا بافتهای سنتی، خود را با زندگی جدید هماهنگ کنند و به بافتی امروزی و جهانگردپسند تبدیل شوند. در میان این تغییر کاربریها، حتما باید نامی از خانه یاعمارت حیرانی آورده شود که هم کافه است و هم جایگاهی برای رشد و پرورش هنرهای مختلف.
از سر تصادف و چرخیدن در کوچه پس کوچههای محله فهادان، پایتان به عمارتی باز میشود که از آن به عمارت یا خانه حیرانی یاد میکنند؛ عمارتی متعلق به دوران قاجار که از اعصار گذشته به خدمت آینده و آیندگان در آمده است.
عمارت حیرانی همان جایی است که در پی سرگردانی و گام برداشتن، پای آدمی به حیاطی مصفا میرسد؛ ناگهان آنجا سست میشود، حیران میشود و دلش میخواهد که تا ابد در همان جایی که آمده است، بنشیند و دیگر کوله سنگینش را به دوش نکشد. آن روزگارانی را به یاد آورد که ابا و اجدادش در چنین خانههایی ماوا داشتند و زندگی را با خشت و گل و تلاش و همه رنجها و شادیهایش در آغوش میکشیدند.
این عمارت دو بادگیر زیبا دارد که ارتفاع بادگیر اصلی این ساختمان، پس از بادگیر باغ دولتآباد، در جایگاه دوم بلندترین بادگیرشهر یزد و همچنین دنیا قرار دارد و یکی از زیباترین بادگیرهای مستطیلی یزد است که به تالار نشستها متصل میشود.
عمارت حیرانی به ظاهر یک عمارت است، اما باطنی دارند که همه هنرها به آراستگی در آن جمع شدهاند. هنرهایی که دلشان میخواهد از شکوه گذشته بگویند و حیات و شوق و شور را دوباره به فضاهای تاریخی برگردانند.
بانیان این عمارت، هر بخشی از این بنای چهار ضلعی را که اکنون به عنوان میراث فرهنگی ایرانیان ثبت شده، به هنری اختصاص دادهاند. یک ضلع آن تالار یا ایوانی است که به نشستها، گردهماییها و کارگاههای هنری از جمله شعرخوانی، داستانخوانی و فیلمنامهنویسی اختصاص یافته است.
سایر اضلاع به هنرهای دیگری همچون موسیقی، هنرهای تجسمی و نمایش اختصاص یافتهاند. در کنار اتاقی که مخصوص فروش صنایع دستی است، یک گالری وجود دارد که در آن آثار نقاشی بهاءالدینی، نقاش معاصر، به معرض دید علاقهمندان گذاشته شده است. زیرزمین آن هم به مکانی برای اجراهای نمایشی تعلق گرفته که گویا هنوز چندان که باید و شاید راه نیفتاده است.
ضلع شرقی بنا هم که باب دل کافهنشینان است، کافهای است که در آن، هم نوشیدنیهای فرنگی و هم نوشیدنیهای سنتی و نیز انواع و اقسام دمنوشها عرضه میشود. قیمتها نیز با توجه به قیمتهای سایر کافهها، نرخی معقول و مناسب به نظر میرسند.
خانه حیرانی، عمارتی دو دره است که اکنون هر دو در آن باز است و امکان رفتوآمد از آنها مهیا. حوض زیبای آبیرنگ آن در میان سنگفرشهای حیاط، بسیار نشاطانگیز است.
دو طرف آن، دو باغچه مستطیل شکل وجود دارد که پر است از گلهای رز هفترنگ و همیشه بهار نارنجی و نهالهای تازه کاشته شده درختان سرو که در کنار رنگ آبی حوض، جلوهای تازه به فضای عمارت بخشیده است. نورپردازیهای زیبای ساختمان که مزین به طرحهای خط نستعلیق است برهر سردر خودنمایی میکند و گذشته، ادب، هنر و صنعت را به یکدیگر پیوند میزند.
علاوه بر اتاقی که به کافه اختصاص یافته، چندین میز و صندلی در حیاط نیز قرار گرفته که مشتریان میتوانند از آنها نیز استفاده کنند و با حضور در فضای زیبای حیاط، روحشان را جلا ببخشند. عکس بادگیر زیبای عمارت که بر حوض چهارگوش میافتد، خود یکی از منظرههای دیدنی این عمارت است.
خوب است بدانید که پشتبام این بنای تاریخی، یکی از زیباترین و نابترین چشماندازهای پشتبامهای یزد را دارد و امکان بازدید از آن برای مشتریان فراهم است. این عمارت دو بادگیر زیبا دارد که ارتفاع بادگیر اصلی این ساختمان، پس از بادگیر باغ دولتآباد، در جایگاه دوم بلندترین بادگیرشهر یزد و همچنین دنیا قرار دارد و یکی از زیباترین بادگیرهای مستطیلی یزد است که به تالار نشستها متصل میشود.
حیاط خانه با آجر خشت سنگفرش شده و ارسیهای رنگی تمامی درهای رو به حیاط را به خود مزین کردهاند. دیوارها کاهگلی است و درهای چوبی عمارت، لطف و صفایی خاص خود دارد. اینجا همانجایی است که میتوان ساعتها نشست و به صدای موسیقی و طعم خوش چای دلخوش کرد.
متن کامل را میتوانید در سایت نابرو بخوانید.