راستش درسته که همه ما داریم وانمود میکنیم که اوضاع اونقدرا هم بد نیست و میتونیم تهدید رو به فرصت تبدیل کنیم، اما یه وقتایی آدم شوک میشه و باز اخبار عنان و اختیار فکر رو به دست میگیره و اوضاع رو به هم میریزه.
قبلا نیچه گفته بود هرچیزی که تو رو نکشه، قویترت میکنه ولی گاهی هم: « یه چیزایی هست که خیلیا رو میکشه و بقیه رو هم که نمیکشه ضعیفتر میکنه!!!»
عصر فناوری و ارتباطات از یه طرف، و تنهایی و بیماری همهگیر جهانی از یه طرف دیگه، داره تدریجی آدما رو میکشه و خوب ما ظاهرا چارهای نداریم که به روی خودمون نیاریم اما واقعا یه چیزایی اصلا سرجاش نیست!
امروز تو خبرا خوندم که ژاپن اولین وزیر تنهایی خودش را برای مقابله با نرخ بیسابقه خودکشی در یازده سال گذشته منصوب و معرفی کرده. تو ژاپن نرخ خودکشی خیلی در دوره پاندمی بالا رفته، به خصوص تو جمعیت زنان. بله، نخست وزیر ژاپن اولین وزیر تنهاییش رو به کابینه اضافه کرده، وزیری که وظیفهاش مساله «تنهاییه»!!!
هی داااد ببین عاقبت انسان قرن ۲۱ به کجا رسید؟؟؟
و از همه اینها غریبتر اینه که ما باز هم عادی زندگی میکنیم و به روی خودمون نمیاریم.
نمیدونم آیا شما هم به این چیزا فکر میکنین؟ که قراره آینده چی بشه؟ که قراره دنیا به کدوم سمت بره؟ که آیا زندگیمون قراره همینجوری بگذره و ما بهش عادت کنیم؟
یا بیخیال همه چیو بچسبیم به بیتکوین و سود و کار و زندگی روزمره.
راستی چی شد که اینجوری شد؟ آیا دنیا با این همه تشکیلات و پیشرفتاش به اینجا رسیده که آدما بمونن و تنهاییشون و وزیر تنهایی بیاد و آدما رو از خودکشی نجات بده؟ آیا کار ما اینه که بشینیم و ببینیم که این ویروس تا کجا بپر بپر میکنه و با جهشاش به علم آدمیزاد میخنده؟
راستی واقعا داستان چیه؟؟؟ کاش میدونستم!