زیبا مغربی
زیبا مغربی
خواندن ۹ دقیقه·۳ سال پیش

کتاب سوپ جوجه برای روح چگونه نوشته شد؟

یا چطور یک کتاب پرفروش بنویسیم؟

بسیاری از وبلاگ نویسان رویای نوشتن یک کتاب پرفروش را در سر می‌پرورانند. کتابی که زندگی میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر خود قرار دهد! شما هم دوست دارید همچین تجربه هیجان انگیزی را تجربه کنید!در این مقاله، درباره نویسنده پرفروش، “جری گیلیز” می خوانید که اسرار شخصی خود را در مورد چگونگی نوشتن یک کتاب پرفروش فاش می‌کند. جری گیلیز، کتاب پرفروش «عشق پول» را در سال 1978 نوشت، آن هم در روزهای قبل از اینترنت و آمازون.او می‌گوید:  دو چیز باعث موفقیت من شد!


1. یک باور قاطع به اینکه من چیز ارزشمندی برای گفتن دارم.
2.تمایل به کنار گذاشتن هر چیز دیگری در زندگی‌ام، از جمله درآمد و تمرکز تمام انرژی‌ام روی نوشتن.


او بیان می کند: پس از ترک شغلم به عنوان یک روزنامه‌نگار تلویزیونی در نیویورک و نقل مکان به میامی، به سختی از پس زندگیم برمی‌آمدم. سپس، عشق پول بیرون آمد و صدها هزار دلار به سمتم سرازیر شد. این یک داستان منحصر‌به ‌فرد یا غیر معمول نیست، بسیاری از نویسندگان پس از اولین کتاب پرفروش خود، ثروت چشمگیری به دست آورده‌اند.در روند حرکت از فقر به رفاه، حقایقی را کشف کردم که در طول سی سال نویسندگی پرفروش گردآوری شده بود. بنابراین، در اینجا راز های نوشتن یک کتاب پرفروش و کسب درآمد را با شما درمیان می‌گذارم.


چگونه یک کتاب پرفروش بنویسیم؟


بسیاری از ما این عبارت را شنیده‌ایم: «شما میانگین پنج نفری هستید که بیشترین زمان را با آنها می‌گذرانید».از آنجایی که همه نویسندگان به تشویق و تمجید نیاز دارند، ضروری است اطرافیان شما بتوانند این لطف را در حق شما بکنند. به ویژه، شما باید نویسندگان را در حلقه دوستان خود بگنجانید. و به طور مشخص، نویسندگانی که از شما موفق‌ترند. این مورد مهمی است که زیاد در مورد آن نمی‌شنوید. در عوض، می‌شنوید که چگونه نویسندگان عمدتاً تنها و منزوی هستند، بنابراین برای راهنمایی و پشتیبانی، کسی در دسترس شما نیست که این اساساً یک دروغ بزرگ است.

با نویسندگان ارتباط برقرار کنید.


درست است که اکثر نویسندگان چیزهای زیادی را برای خود نگه می‌دارند، در غیر این صورت کار زیادی از دستشان بر نمی‌آید. اما خوشبختانه به این واقعیت برخوردم که نویسندگان پرفروش در مکان‌های زیادی حضور دارند و در آن مکان‌ها بسیار دوستانه و قابل دسترس هستند.

یک نویسنده میلیونر پرفروش ترجیح می‌دهد با نویسنده‌ای مبتدی با حداقل دستمزد معاشرت کند تا یک سرمایه‌دار بانکداری یا سازنده مولتی میلیونر.زمانی که در رادیو NBC در نیویورک مصاحبه می‌کردم، مجبور شدم با تعدادی از نویسندگان پرفروش صحبت کنم، اما تا زمان ملحق شدن به انجمن روان‌شناسی انسان‌گرا و فعالیت در آن، فرصت حضور در این شرکت را پیدا نکرده بودم.

یکی از چیزهای شگفت انگیزی که کشف کردم این بود که آن‌ها قبل از نوشتن اولین کتابم با همان انرژی، استقبال و احترامی با من رفتار می‌کردند که بعد از پرفروش شدن کتاب.به لطف مارک ویکتور هنسن، که من را به اولین همایش NSA دعوت کرد، به انجمن ملی سخنرانان پیوستم. سپس، کنفرانس نویسندگان سانتا باربارا، جایی که با افرادی مانند ری بردبری و ریتا مای براون آشنا شدم. در نهایت، The Inside Edge، گروه پشتیبانی رهبری مشهور [مسترمایند] بود که جک کنفیلد، لوئیز هی، وین دایر، نورمن کازنز، من و سوزان جفرز به تأسیس آن کمک کردیم و بیشتر اعضای هیئت مشاوران آن، کتاب‌هایی درباره موفقیت نوشته بودند.

در این مقاله فرصت کافی برای فهرست کردن تمام مزایای معاشرت با نویسندگان دیگر وجود ندارد. راهبردی که می‌توانید بررسی کنید این است که با برخی از نویسندگان موفق تماس بگیرید و بفهمید که آیا آنها در کنفرانس‌های نویسندگان یا سایر انجمن‌های حرفه‌ای شرکت می‌کنند یا خیر، و اگر چنین است، آیا مایلند برای گفتگو با شما ملاقات کنند یا خیر.

البته، اگر نویسنده‌های پرفروشی در شهر خود دارید، می‌توانید با آنها تماس بگیرید و درخواست مصاحبه شخصی کنید. به عنوان یک روزنامه‌نگار سابق، گاهی اوقات از این ترفند استفاده می‌کردم و فقط از نویسنده مورد علاقه‌ام می‌پرسیدم که آیا می‌توانم برای یک مقاله یا خبرنامه احتمالی با آنها مصاحبه کنم. اکنون ما وبلاگ‌هایی برای خدمت به این هدف داریم. مهم نیست که یک نویسنده پرفروش چقدر ثروتمند، مشهور و پرمشغله باشد، او به ندرت نویسنده جدیدی را که بخواهد چند دقیقه با آنها وقت بگذراند، رد می‌کند.

دو دوست در دنیای انتشارات موفقیت به من کمک بسیاری کردند. یکی جک کنفیلد بود و دیگری ویکتور هنسن. اولین باری که جک کنفیلد را دیدم زمانی بود که می‌خواستم برای NBC با او مصاحبه کنم. مدت زیادی است که من و مارک ویکتور هنسن با هم دوست هستیم، پس از آن که او یک یادداشت فوق‌العاده برایم نوشت و به من گفت که “Money love” یا “عشق پول” چقدر برای او ارزش دارد و به من کمک کرد تا در این زمینه در شغل معلمی هم فعال شوم.

داستان نگارش سوپ جوجه برای روح



کتاب‌های «سوپ جوجه برای روح»، بیش از نیم میلیارد نسخه به ۴۷ زبان فروخته‌ است. این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های واقعی کوتاه از معلمان، رهبران و مردم عادی است، برخی از آنها خنده دار هستند و برخی دیگر غمگین اما همه آنها پیامی نشاط آور دارند که دارای 101 داستان برای گشایش قلب و احیای مجدد روح است.

فکر می‌کنم جک و مارک وقتی برای اولین بار در مورد کتاب سوپ جوجه صحبت می‌کردیم، شگفت‌زده بودند زیرا دو چیز را می‌دانستیم: یکی، چقدر موفقیت‌آمیز عمل کرده و هر دوی آنها را میلیونر کرده بود و دومین شگفتی بزرگ این بود که آن‌ها از ابتدا برای این نوع کتاب برنامه‌ریزی دقیقی نکرده بودند، درباره کتابی که داستان‌هایی از زندگی مردم عادی همان منطقه بود.مدت کوتاهی پس از ملاقات با مارک و ویکتور هانسن، آنها من را به‌عنوان مهمان خود به همایش سالانه انجمن ملی سخنرانان که در آن سال در نیواورلئان برگزار می‌شد دعوت کردند، من هیچ یک از سخنرانان حرفه‌ای گروه را نمی‌شناختم، بنابراین از اینکه متوجه شدم چند نفر من را از طریق کتاب “عشق پول” می‌شناسند، شگفت‌زده شدم.

یکی از مزایای بزرگ دیدنِ آن همه سخنران بزرگ در یک مکان، دیدن و شنیدن بهترین سخنرانی‌های آنها در طی چندین روز، این بود که بهترین داستان‌های آنها را شنیدیم. من و جک و مارک در مورد این واقعیت صحبت کردیم که هر سخنران حداقل یک داستان فوق‌العاده در سخنرانی خود داشت. داستانی که می‌توانست به پرفروش‌ترین کتاب تبدیل شود! این داستان‌ها، گاهی خنده‌دار یا الهام بخش بودند و گاهی تکان دهنده و گاهی هر سه.

نمی‌دانم کدام یک از ما ابتدا به این ایده فکر کردیم، اما شروع کردیم به بحث درباره رفتن به نزد همه این سخنرانان برتر و جمع‌آوری داستان‌های آنها برای یک کتاب. جک و مارک با این ایده شروع به کار کردند، زیرا من درگیر کارهای دیگری بودم و عمدتاً در سفر و کارگاه‌های خارج از کشور فعالیت می‌کردم. اتفاقی که رخ داد درس ارزشمندی برای همه ما فراهم کرد.از آنجایی که بسیاری از مشهورترین و موفق‌ترین سخنرانان، تنها یک داستان پایانی قدرتمند داشتند که سال به سال برای مخاطبان استفاده می‌کردند، تمایلی به انتشار گسترده‌ آن در یک کتاب نداشتند. همچنین برخی از آنها از انواع داستان‌هایی بودند که باید شفاهی به مخاطب گفته می‌شد تا بیشترین تأثیر را داشته باشد. قدرت و تأثیر آنها ممکن بود با ظاهر شدن در کتاب کاهش پیدا کند.

برای تغییرات آماده باشید


بنابراین، جک و مارک تمرکز خود را تغییر دادند. آن‌ها متوجه شدند که بسیاری از مردم داستان‌های عالی، تکان دهنده، خنده دار و الهام بخش دارند. داستان‌هایی از زندگی خودشان و به این ترتیب “سوپ جوجه برای روح” متولد شد. آن‌ها همچنین به دلیل پشتکار و تعهد خود (دو ویژگی که هر نویسنده‌ای به آن نیاز دارد) کار مهمی را انجام دادند زیرا  حدود ۱۵۰ ناشر مختلف کتاب «سوپ جوجه برای روح» را در طول یک سال یا بیشتر رد کردند. سرانجام، یک شرکت کوچک مستقر در فلوریدا به نام “Health Communications” انتشار آن را به عهده گرفت.اینجا چند درس ارزشمند برای همه نویسندگان حرفه‌ای و تازه‌کار، از تجربیات جک و مارک وجود دارد و من فکر می‌کنم باارزش‌ترین آنها این بود که: وقتی شرایط تغییر کرد، آماده بودند با آن همراه شوند، آن‌ها معیارهای داستان‌های کتاب را تغییر دادند و زمانی که بارها و بارها پذیرفته نشد، سرخورده نشدند و به راه خود ادامه دادند. هر انسانی که به کار خود ادامه دهد، شکست نمی‌خورد. او ممکن است نویسنده بزرگی نباشد، اما اگر از فضیلت‌های قدیمی کار سخت و مداوم استفاده کند، در نهایت به نوعی برای خود، عنوان نویسنده حرفه‌ای را ایجاد خواهد کرد.


خوشحال باشید  و درباره کاری که انجام می‌دهید صحبت کنید


توصیه بسیاری از نویسندگان این است که نویسنده نباید در مورد آنچه می‌نویسد صحبت کند. درست است که صحبت بیش از حد با افراد زیادی درباره کتاب، مقاله یا پست وبلاگ آینده شما می‌تواند انرژی هر پروژه خلاقانه‌ای را بگیرد اما من با این فرض موافقم که باید در مورد کاری که در زندگی خود انجام می‌دهید صحبت کنید. به خصوص چیزهایی که قصد دارید در کتاب خود بگنجانید.بسیاری از موفقیت‌های من در نوشتن و تبلیغ “عشق پول” از این واقعیت ناشی می‌شود که من قبل از اینکه کتاب را به ناشری ارائه دهم درباره آگاهی از آسایش و امنیت مالی صحبت می‌کردم. مردی به نام لئونارد آور را شناخته بودم که درباره مفهومی عجیب درباره پول صحبت می‌کرد و می‌گفت: نگرش شما در مورد پول به خودی خود نتایج مالی خاص خودش را برای شما به همراه خواهد آورد.این ایده باعث هیجان و تحریک خلاقیت من شد و به یکی از سمینارهای عصرانه او رفتم و شروع کردم به ابداع استراتژی‌های خودم برای عملی کردن ایده‌های او. من سخنرانی‌ها و کارگاه‌هایی درباره ارتباطات و روابط انجام می‌دادم. اکنون نکات کوچکی را در مورد آگاهی از امنیت مالی و نحوه استفاده از آن در زندگی خود مطرح می‌کردم.مردم مشتاق شدند و بیشتر خواستند و از آن به‌ بعد همه چیز در مورد شتابی است که انرژی تولید می‌کند. به صحبت‌های شاد ادامه دهید، در مورد کارهایی که دوست دارید و درباره کارهایی که انجام می‌دهید صحبت کنید.«اگر در مورد موضوع کتابتان یا هر چیز دیگری که می‌نویسید، مشتاق و هیجان زده هستید و متوجه شده‌اید که ایده‌های شما در زندگی خودتان یا زندگی هر کس دیگری تغییری ایجاد می‌کند، در مورد آن صحبت کنید.»

درباره کتاب خود سخنرانی کنید


یک استراتژی عالی برای عملی کردن این مفهوم این است که حتی قبل از شروع نوشتن کتاب خود، یک سخنرانی 30 دقیقه‌ای واقعی در مورد این موضوع آماده کنید. این کار همچنین به شما امکان می‌دهد تا ایده‌های خود را معرفی کنید و روی مهمترین موضوع تمرکز کنید. حتی می‌توانید به سازمان‌های محلی مراجعه کنید و در آنجا ترتیب یک سخنرانی را بدهید. اگر بتوانید چند گفتگوی رایگان برای گروه‌های خیریه یا موارد مشابه انجام دهید، این یک ابزار تحقیقاتی بازاریابی عالی است.این همچنین به کاری کمک می‌کند که همه نویسندگان مشتاق باید انجام دهند. در دنیای نشر امروزی، یک نویسنده باید بسیاری از کارهای بازاریابی و تبلیغات را خودش انجام دهد. بنابراین بسیار مهم است که نه تنها یک پیشنهاد یا نسخه عالی به ناشر ارائه دهید، بلکه همچنین بگویید چه مخاطبانی کتاب را خواهند خرید و چگونه قصد دارید به آنها دسترسی پیدا کنید.اگر در آستانه نوشتن یک کتاب پرفروش هستید، خواندن مقاله طرح کلی یک کتاب را از دست ندهید!

نوشتن کتابنویسندگیکتاب پرفروشسوپ جوجه برای روحجک کنفیلد
کوچ نویسندگی و یادگیری http://zibamaghrebi.ir/
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید