ویرگول
ورودثبت نام
رسانه هنری زیباترین قلم
رسانه هنری زیباترین قلم
خواندن ۲ دقیقه·۲ سال پیش

مرگ باورها و کیاندخت سلطانی_ انتشارات حوزه مشق


https://hozeyemashgh.ir/?p=14243&preview=true

??انتشارات بین المللی حوزه مشق با مدیریت دکترفردین احمدی ناشر برگزیده کشور شد.



مرگ باورها

در اعماق وجودم دردی را حس می‌کنم که نه از من است نه از جنس من!
درد ناباوری...!
مرگ باورها..»«
چون شیشه ای ترک خورده در تناقض سرما در هجوم آتش ....»
شبیه یک قاب عکس سوده وافتاب خورده ،در پستوی اتاقی متروک که همدمی به جز غبار برایش نیست .

ساعتی که آونگ شادمانی‌اش را لحظه‌های ملتهب وتب دار زندگی به سکوت مرگ کشیده!
عقربه‌های زنگ خورده‌ای که به دار روزهای خاموشی وفراموشی آویخته شده!
خسته از یک تکرار بی وقفه ....تکرار
من در من وتنهایی ...
سایه‌ای از من نشسته در اینه غمگین تر که می‌خواهد باور کند این دنیای هزار رنگ را!!
چگونه باور کند افتاب را؟؟
وقتی زندگی به شب نشسته است!

چگونه باور کند مهتاب را؟؟
وقتی هیچ نگینی بر انگشتر آسمانش نیست!
باور کند دریا را ؟؟اما چگونه؟
وقتی ساحل همه سر شوق وصال و
دریا همه جانش به گریز از معشوق
دست رد میزند سینه ساحل را!

می‌خواهم زمین را باور کنم!
اما چگونه ؟؟
بخشش گندم زارش یا طغیان خون بارش را؟!
کوه را باور کنم؟
اما چگونه؟
صلابت واستواریش را
یا دنیا ..دنیا ...صخره‌های سکوت وتهی از کلامش را؟؟این بی تفاوت سنگ را...!

باور کنم درخت را؟؟ اما چگونه؟
فریفته به شرری که آتش می‌کشد هیمه خام را!؟
چگونه باور کنم باران را؟؟
بوسه‌اش وقت سحر بر گل سرخ
یا شرارت وسیلابش را؟؟

می‌خواهم اشک را باور کنم...
بگو چگونه ؟؟
وقتی به قحطی لبخنددر چشم من جز
خیسی یک نیشخند نیست!

چگونه باید پرواز را باور کنم وقتی آسمان
همه راهش بن بست....وزمین یک قفس است!؟
بهشت که هرگز باور نخواهم کرد
وقتی در سایه نامش دنیای آدم جهنم شد

سیب را میشود باور کرد؟!؟
طعم وعطر عشق بود یا مسلخ آدم؟؟؟
درهجوم این همه نابا وری چگونه به باور
خویشم برسم؟؟
وقتی اندوه بی کران درونم به قتل تمام
باورهای من خنجر کشیده!
از چه ناباور شدم؟
در جهانی بی رحم در این خاکدان غریب
کدام راه عبور برای نجات آدم را باید
فریاد کرد؟

دلم اینجا که منم ....بس تنگ است
می سراید افاق ...که جهان تاریک است
وچه آدم تنهاست...!
قلب من در فراق شادی به مثال سنگ است!
اما حقیقت این است.....!!
نه به کوه....
نه به اشک...
نه به خاک ...،.
نه به دشت
نه به آن آبی آرام بلند..
نه به خورشید پس از یک باران
دل ما را صبر نیست...!
دل ما غمگین است و
به شیرینی آن لحظه شادی که ندیدیم
قسم ...غم همان اکسیر آغاز وپایان
جهان است عزیز!!!
زندگی بی جریان از شادی
خالی وپوچ پر شده از هیچ است
که اگر پوسیدم.....که اگر ‌پوسیدی
همه از نقش سراب ارزو بود به نام زندگی
❤️?



چاپ انواع کتاب:
شعر،داستان،دلنوشته،رمان،کتاب کودک،
کتاب کار،ترجمه کتاب کتاب،
سفرنامه،زندگینامه،نمایشنامه،فیلمنامه و...
با شرایط ویژه

و
تبدیل پایان نامه ارشد و رساله دکتری به کتاب با بهترین شرایط


و اکسپت مقاله همایشی، کنفرانسی در یک هفته

در

انتشارات بین المللی حوزه مشق
به مدیریت دکتر فردین احمدی


ترجمه کتابپایان نامهکتاب سفرنامهانتشارات حوزه مشقفردین احمدی
رسانه هنری زیباترین قلم وابسته به انتشارات حوزه مشق
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید