بسیاری از آثار هنری جهان، فقط "قشنگ" نیستند، از آن هم فراتر می روند. آن ها نوعی آرمان و هدف را در برابر ما قرا می دهند. ممکن است که شما در مقابل کلمه ی "آرمانگرایی" حس ناخوشایندی پیدا کنید. به نظر می رسد "آرمانگرایی" قصد دارد خصوصیاتی برجسته را به کسی یا چیزی بچسباند. انگاری می خواهد عیب و نقص کسی را چیزی را با یک زر ورق ِ شیک بپوشاند. ظاهرا این کلمه در این روزگار، دارای بار منفی است. چرا که هنرمند آرمانگرا تمام چیزهای ناراحت کننده و ناقص را حذف می کند و فقط خوبی و تمام عیار بودنش را نشان ما می دهد. حالا چقدر می توانیم این هنر را تحسین کنیم؟... آیا در این تحسین کردن، نسبت به واقعیت ظلم نکرده ایم؟!...
مثلا نقاشی ای را در نظر بگیرید که طبیعت در آن، مکانی زیبا و آرامبخش است. جایی برای لذت بردن از یک مهمانی اشرافی. اما واقعیت چیست؟ خدمتکارانی که بساط این مهمانی را مهیا می کنند، کجا هستند؟ آنها از صحنه ی این نقاشی حذف شده اند. روستاییان و خدمه ای که در استثمار این اشراف زادگان هستند از صحنه ی زندگی حذف شده اند.