زهره ترقوئی | Zohreh Targhoei
زهره ترقوئی | Zohreh Targhoei
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

وسواس شماره ۴: عکاسی لوازم گلدوزی

نمای جزئی از لوازم گلدوزی
نمای جزئی از لوازم گلدوزی

در ادامه بررسی رفتارهای وسواس‌گونه من، از بخشی که شروع به عکاسی از تک تک لوازم و وسایلی که طی سال‌ها خریدم و یه گوشه انبار کردم حالا می‌رسیم به بخش لوازم هنری که این بخش خودش ۳ زیر مجموعه داره شامل:

_ لوازم گلدوزی

_ لوازم نقاشی سفال

_ لوازم شمع سازی

و این بخش اختصاص به لوازم گلدوزی داره، البته که صرفا لوازم گلدوزی نیست بلکه شامل "گلدوزی"، "خامه دوزی"، "پارچه‌ساز تزئینی" و امثال این‌ها میشه، همشون دوره‌هایی هستن که در طی این‌ سال‌ها تو فنی‌حرفه‌ای آموزشش رو دیدم و از اون‌جایی که پدر و مادرم جز تحقیر و تمسخر من کاری نمی‌کردن همیشه مجبور بودم یواشکی پول‌های کرایه تاکسی یا پول تو جیبی‌ اندکم رو کنار بذارم یا از پول دارو‌هام بزنم و به جاش این‌ها رو بخرم فکر می‌کنم برای همین هم تبدیل به یه عتیقه جمع کن شدم یعنی به جای استفاده از این وسایل فقط جمعشون می‌کنم و هر از گاهی ازشون عکس می‌گیرم.

وسایل گلدوزی

نمای کلی وسایل گلدوزی
نمای کلی وسایل گلدوزی

اول با وسایل گلدوزی شروع می‌کنم رنگی رنگی‌ترین بخش از وسایلم همین بخش هست چون اون زمان (سال ۱۴۰۰) یه پولی در حد ۵ میلیون تومن از بابای عزیزتر از جانم با کلی دعوا و بدبختی و گریه زاری گرفته بودیم و همون تایم می‌رفتم کلاس گلدوزی و چقدررر امیدوار بودم که این کلاس فرصتی میشه برام تا من بتونم یه پولی بدست بیارم برای همین‌ هم هرچی مربی می‌گفت من می‌رفتم می‌خریدم

نمای نزدیک‌تر وسایل گلدوزی
نمای نزدیک‌تر وسایل گلدوزی

حالا که همه وسایل رو چیدم روی میز شروع می‌کنم به گرفتن عکس‌های کلی از وسایل و بعد از اون هر بار زاویه دوربین رو نزدیک‌تر می‌برم تا از ریز به ریز اجزا هم عکس گرفته بشه، عملی وسواس‌گونه که خودمم نمی‌دونم چرا دارم انجامش میدم فقط اینو می‌دونم اگر انجامش ندم مغزم منو دیوونه می‌کنه

نمای جزئی وسایل گلدوزی
نمای جزئی وسایل گلدوزی

هر بار که جزئی‌تر از وسایل عکس می‌گیرم گویا یه چیزی توی مغزم میگه خب حالا جزئی‌تر و جزئی‌تر عکس بگیر و اینجاست که داستان ترسناک میشه چون اگه بخوام به حرفش گوش بدم باید هر سری میز رو خالی کنم به مثال یک استودیو عکاسی تبلیغاتی محصولات شروع کنم به عکس‌برداری از تک تک ابزارها (نخ‌ها،منجوق‌ها، خرج‌کار و ...) و اونوقت هست که این داستان هیچ پایانی نداره پس یکی میزنم تو گوشم و به صدای تو سرم میگم خفه شه!!!

نمای کلی وسایل گلدوزی
نمای کلی وسایل گلدوزی

در نهایت به مغزم میگم ببین یه عکس کلی برای بار آخر گرفتم دیگه بس کن لطفا، از تک تک اجزا هم از نمای نزدیک فیلم و عکس گرفتم حالا دیگه از همشون یه نسخه الکترونیک داری میشه لطفا جمعش کنم؟؟

مغزم میگه "اوومم باشه ... اما نه!! صبر کن صبر کن یه چیز دیگه مونده!"

من میگم "خدایا یعنی چی باقی مونده؟؟"

و اون میگه "خب هنوز از دوخت‌های گلدوزیت عکس نگرفتی!!"

و من میگم "یعنی اگه از اونا عکس بگیرم دیگه ساکت میشی؟ باشه از اونا هم عکس می‌گیرم"

و اون میگه "خب چیه مگه!! من بخاطر خودت میگم یه روزی خواستی هنرت رو نشون بدی یه چهارتا عکس ازش داشته باشی"

نمونه دوخت‌های گلدوزی من
نمونه دوخت‌های گلدوزی من

و در پایان با عکاسی نمونه‌ دوخت‌های گلدوزیم امیدوارم مغزم برای ذره‌ای هم شده به آرامش رسیده باشه و من رو وسط این هیاهو ول کنه!! وقتی به این فکر می‌کنم که همسن و سال‌هام دانشمند و فیزیکدان و شیمیدان شدن و اونوقت من بزرگترین دغدغه مغزم عکس‌برداری از عتیقه جمع کردن‌هام هست واقعا شرمنده خودم میشم!! اما کسی این موضوع رو اصلا یه مشکل نمی‌بینه که بخواد بهش اهمیت بده یا در رفعش کمکی بهم بکنه فقط خودمم که می‌فهمم چی می‌گذره!!

وسایل خامه دوزی

نمای کلی وسایل خامه‌دوزی
نمای کلی وسایل خامه‌دوزی

حالا نوبت می‌رسه به سری بعدی وسایل یعنی وسایل خامه‌دوزی، برخلاف گلدوزی این‌ها چیز زیادی نیستن چون وسایل خامه‌دوزی به شدت گرون هست، پارچه مخصوص خامه‌دوزی "گاندی" هست و نخ مخصوصش نوع خاصی از "نخ ابریشم نتابیده" که گرون‌تر از نخ‌های دمسه معمولی برای گلدوزی هستن و همین باعث میشه مجموع هزینه‌ها خیلی زیاد بشه و من در اون زمان هیچ علاقه خاصی به نخ و سوزن نداشتم فقط رفتم یاد گرفتم که یه مدرک به مجموع مدرک‌هام و یک مهارت به مجموع (از هر انگشت زهره یه هنر می‌باره) اضافه بشه تا روزی که "آقای ایکس" یا بابالنگ دراز منو می‌بینن بهم افتخار بکنن

نمای جزئی وسایل خامه‌دوزی
نمای جزئی وسایل خامه‌دوزی

بعد از کلی تلاش و پول جمع کردن تونستم همین مقدار وسیله رو تهیه کنم این هم به این شکل بود که هر سری می‌رفتم بازار یه دونه نخ یا یه ذره پارچه می‌خریدم تا بتونم بدوزم ولی حقیقتا دوختش خیلی سخت بود برای من نسبت به گلدوزی و همین مسئله میل من رو کمتر می‌کرد

نمونه دوخت‌های خامه‌دوزی
نمونه دوخت‌های خامه‌دوزی

این هم نمونه دوخت‌های خامه‌دوزی بنده هست، در اون زمان امیدم به زندگی خیلی زیاد بود می‌خواستم از این دوخت نمونه‌های تلفیقی و زیادی بدوزم و اونها رو به شکل قاب در بیارم و ازشون یک نمایشگاه هنری در سطح شهر برگزار کنم و بنر خودم رو توی شهر بزنم با عکس خودم که شاید یه جایی از این شهر "آقای ایکس" اونو ببینه و بفهمه من چقدر آدم خفن و مشهوری شدم!! می‌خواستم شهردار و فرماندار رو دعوت کنم و ارتباط سازی کنم باهاشون، می‌خواستم تبدیل به یه آدم پرنفوذ بشم که بتونم گره از کار مردم بردارم

عکس کل پارچه‌ها
عکس کل پارچه‌ها

در نهایت از مجموع پارچه‌هایی که خریدم شامل پارچه‌های گلدوزی و پارچه‌های گاندی که مناسب خامه‌دوزی هستن یک عکس دسته جمعی می‌گیرم اینها همشون با کلی اشک و بیچارگی بدست اومدن یه روزهایی چقدر به اینها امیدوار بودم اما امروز فقط در حد یه عکس دسته جمعی به درد می‌خورن همشون نشونه‌های شکست‌های گذشته من هستن و هیچی جز درد برای من ندارن فقط انگار با زرق و برق پوشالی‌شون خودم رو دلداری میدم که ببین چه زندگی قشنگ و رنگی رنگی داری زهره!!

وسایل پارچه‌ساز تزئینی

نمای کلی وسایل پارچه‌ساز
نمای کلی وسایل پارچه‌ساز

حالا نوبت می‌رسه به وسایل پارچه‌ساز تزئینی که درست مثل وسایل خامه‌دوزی اونها هم چیز زیادی نیست چون این یه دوره بسیار کوتاه بود و اصولا به درد خیاطی می‌خورد نه به درد چیز دیگه، توی این دوره که فقط با پارچه‌های ساتن ممکن هست ما پارچه رو از پشت با یک مدل مشخصی از کوک‌های ساده چین میدیم تا پارچه شکل خاصی مثل چین‌های دامن به خودش بگیره و از اون برای روی "کوسن" یا "جلوی لباس بچه‌ها" استفاده میشه که بیشتر جنبه تزئینی داره و تو خیاطی کاربرد داره در نتیجه به کار من چندان نیومد!!

عکاسی وسایل مصرفی

عکس وسایل مصرفی
عکس وسایل مصرفی

حالا از بین تمام وسایلی که عکسشون رو گرفتم از وسایل گلدوزی و خامه‌دوزی بگیر تا پارچه ساز، اون وسایلی که قصد دارم طی چند ماه پیش رو حتما مصرفشون کنم رو جدا می‌ذارم و یک سری دیگه که فعلا کاری بهشون ندارم رو جمع می‌کنم و اینها که عکس نهایی ازشون گرفتم همون وسایلی هستن که قصد مصرف اونها رو دارم که مشخصا وسایل پارچه‌ساز تزئینی و بخشی از وسایل گلدوزی هستن و وسایل خامه‌دوزی هم به علت سختی کار فعلا جمع شده تا بعد!!!

نمای جزئی وسایل مصرفی
نمای جزئی وسایل مصرفی

یادمه اون زمان که چند میلیونی پول داشتم اینقدر به این وسایل امیدوار بودم که همشون رو با یه ذوق خاصی خریدم، مثلا شال خریدم تا روش گلدوزی کنم و بفروشم، پارچه و گیره مو خریدم تا باهاشون گیره‌ موی گلدوزی شده بسازم یا دستکش خریدم که گلدوزی شده بفروشم و یه پولی بدست بیارم هی ...

این هم مروری بود بر وسواس عکاسی از وسایل گلدوزی بنده از زیر مجموعه وسواس‌های من در تمیزی اتاق و وسایلم!! امیدوارم طی یکسال آینده این وسایل به نصف برسه و همشون جمع بشه چون احساس کسی رو دارم که گویا دکترها جوابش کردن و قراره ۶ ماه دیگه بمیره و همش به این وسایل نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم زهره یعنی چقدر حرص و طمع و عقده توی وجودت داشتی که اینها رو خریدی و پس‌انداز کردی؟ فکر کردی هزار سال قراره زندگی کنی؟ واقعا بی‌معنی هست!!!

پ.ن: این هم پشت صحنه پر از شلوغی دیوونه‌ کننده اتاق تو اون مدت عکاسی، این عکاسی از وسایل با این حجم از لوازم ریز و جزئیات و چیدمان و عکاسی جز به جز و دوباره جمع کردنشون چندین روز طول کشید!!

پشت صحنه عکاسی
پشت صحنه عکاسی

ما توی شهرمون و لهجه‌مون یه اصطلاحی داریم برای کسی که ذره به ذره هر چیزی رو جمع می‌کنه مثل عتیقه جمع کن‌ها و برای خودش همچین بند و بساط‌هایی می‌سازه بهش میگن "پَتک وَرچین" تو گویش ما "پَتک" یعنی موهای زائد بدن حالا چه صورت باشه چه بدن فرقی نداره و "وَرچیدن" یعنی برداشتن چیزی، "پَتک وَرچین" یعنی کسی که ذره ذره چیزی رو برمی‌داره مثل برداشتن موهای زائد با موچین!! این معمولا به حالت تعریفی گفته نمیشه بیشتر لحن تمسخر داره، حالا خودم انگار یه پتک ورچین شدم!!!

پست شماره ۴۳ / ۱۴۷۲ کلمه

تاریخ ۲ دی ۱۴۰۲

سایت ویرگول

گلدوزیوسواس فکریعکاسی
هیچ مطلبی بی‌هدف نوشته نشده، با خوندن هر مقاله به اعماق ذهن و مغز من سفر می‌کنی و در مسیر شکافت و بررسی احساسات و دغدغه‌هام سهیم می‌شی پس با دقت بخون!!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید