زهره ترقوئی | Zohreh Targhoei
زهره ترقوئی | Zohreh Targhoei
خواندن ۷ دقیقه·۱ سال پیش

وسواس شماره ۵: عکاسی لوازم نقاشی سفال

نمای کلی لوازم نقاشی روی سفال
نمای کلی لوازم نقاشی روی سفال

می‌رسیم به یکی از پرجزئیات‌ترین بخش وسایل من جایی که میشه گفت در طول ۵ سال شاید بالای ۵ میلیون برای جمع کردن این میز هزینه کردم بخش وسایل نقاشی روی سفال رو حالا به ۲ بخش تقسیم کردم

_بخش یک وسایل حرفه‌ای: برای زمانی که شاید بتونم استودیو هنری خودم رو داشته باشم یا حداقل به صورت یه مدرس حرفه‌ای آموزش بدم

_بخش دو وسایل مبتدی: برای حال حاضرم که بتونم از سر دلخوشی گاهی اوقات که نیاز دارم با هنر فریاد بزنم و صدام رو برسونم برم سراغشون و کارهام بخشی از قلبم و غمم و شادیم رو با خودشون ثبت کنن!!

گلایه ...

اینجا لازمه یک گلایه هم داشته باشم، چیزی که شاید این روزها دیگه قشر هنرمند یا هنر دوست خیلی بهش توجهی نداشته باشن اما برای من به شدت حساس شده!! در زمان‌های دور هنر بال پرواز یک هنرمند بود چیزی که بهش توانایی خلاقیت و ترکیب و تغییر رو می‌داد یک هنرمند سعی می‌کرد با الهام گرفتن از طبعیت آثاری خلق بکنه که پیش از اون وجود نداشتن هرچند عجیب هرچند غیرواقعی یا حتی زشت باز هم هرکس سبک کاری خودش رو داشت امروزه اما به لطف شبکه‌های اجتماعی از قبیل اینستاگرام یا پینترست دیگه هنرمندان به دنبال ریسک کردن نمیرن و اکثریت از یک الگوی تکراری تقلید می‌کنن مثلا تو حوزه "نقاشی روی سفال" اکثر کارها روی همون بشقاب‌های دیوارکوب با همون سبک و سیاق کالیگرافی یا نهایتا نقاشی‌های کاریکاتور مانند یا جملات انگیزشی هست نه بیشتر از اون!

یکی دیگه از چیزهایی که بال پرواز هنرمندان امروز رو بسته میل بیش از حد اونها به تجاری سازی هنرشون هست امروز اکثر کسانی که سمت هنر میان آنچنان شور و اشتیاقی برای یادگیری یا برون‌ریزی افکار و احساساتشون ندارن بلکه بیشتر می‌خوان ازش یه پولی به جیب بزنن!! پولی به جیب زدن قطعا چیز بدی نیست اما وقتی در هنر این بشه هدف اصلی شما اونوقت هست که خلاقیت و ریسک پذیری رو کور می‌کنه و نهایتا از شما یه موجود ربات مانند می‌سازه که فقط تقلید از ترند‌های اینستاگرامی انجام میده تا توجهی جلب کنه و فالووری بدست بیاره و پولی به جیب بزنه یا بدتر از همه تبدیل میشن به مدرسین پکیج فروش حوزه هنر!!

بخش دو، وسایل مبتدی

نمای کلی وسایل مبتدی
نمای کلی وسایل مبتدی

به هرحال بعد از کمی گلایه کردن وقت عکاسی از وسایلی هست که با هزاران خون دل و طعنه و کنایه جمع کردیم بخشی از وسایل رو که به تازگی برای رنگ زدن و طراحی سفال‌ها به کار بردم برمی‌دارم و روی میز می‌چینم و شروع می‌کنم به عکاسی کردن

طبق معمول سلسله وسواس‌های من، وقتی از نمای کلی وسایل عکس می‌گیرم دلم می‌خواد ذره به ذره و جز به جز از تک تک وسایل هم عکس بگیرم، گویا هرچقدر بیشتر عاشق یه سری وسایل هستم و بیشتر سر خرید و جمع کردنشون زجر کشیدم این عشق و علاقه‌ام برای عکس گرفتن ازشون بیشتر و بیشتر هم میشه!! مثلا سر عکاسی از وسایل گلدوزی اصلا در این حد حساس نبودم فوقش یه ده بیست تا عکس کلی از زاویه‌های مختلف گرفتم و نهایتا چند تا عکس از زاویه‌های جزئی‌تر و نزدیک‌تر!!

نمای جزئی وسایل مبتدی
نمای جزئی وسایل مبتدی

اما در مورد وسایل نقاشی روی سفال، حساسیتم به مراتب بیشتر و بیشتر بود دلم می‌خواست از تک تک اجزا و ریز به ریز جزئیات عکس‌های بیشتری داشته باشم از اسم و برند هر وسیله گرفته تا حتی شماره رنگ‌ها و برچسب قیمت‌ها دوست داشتم تمام جزئیاتشون توی عکس‌ها باشن

بخش وسایل مبتدی برای من تقسیم به دو تا پک شده بود یک بخش اونی بود که در زمان عکاسی داشتم ازشون استفاده می‌کردم(عکس‌های بالا) و بخش دوم هم همون‌ وسایلی بودن که اونها رو توی کارتن‌ها بسته‌بندی کرده بودم که شامل وسایل داخل عکس‌های پایین میشه

نمای کلی وسایل مبتدی
نمای کلی وسایل مبتدی

تموم این وسایل طی ۵ سال با وسواس و حساسیت بالا خریده شدن می‌تونم بگم من یکی از آدم‌های خوش شانس زابل بودم که قبل از رفتن خانم ناروئی (مدرس این هنر زیبا در فنی حرفه‌ای) تونستم این هنر رو یاد بگیرم!! متاسفانه بعد از این دوره من خیلی پیش مربی التماس کردم تا دوره‌های هنری دیگه نظیر ویترای و کاشی‌ شکسته رو بذاره اما گفت بخاطر وضعیت معیشت مردم زابل از طرف اداره خواستن که دوره‌های کم خرج‌تر مثل گلدوزی و خامه‌دوزی و سوزن دوزی برگزار بشه (:

نمای جزئی وسایل مبتدی
نمای جزئی وسایل مبتدی

هنوز یادمه وقتی تابستون سال ۹۷ رفتم دوره نقاشی روی سفال پدرم بیشتر از هرکس دیگه‌ای ناراحت بود البته اون اخلاق‌های عجیبی داره وقتی از کارت ناراحت باشه جلوی روت فقط سکوت می‌کنه و اخم‌هاش توی هم میره و دیگه چیزی نمیگه اما پشت سر چنان با مادرت غر و لند می‌کنه که وقتی اونها به گوشت می‌رسه واقعا از زندگیت سیر میشی!

مامان همش بهم می‌گفت که بابات ناراحته، میگه دخترای مردم دکتر و مهندس شدن اونوقت دختر ما رفته سفال‌گری یاد گرفته!! مگه پولای من باد آورده هست که برای رنگ و شِلَک بِلَک خرج بشه؟ من واسه این پولا زحمت کشیدم ولی این خانم (اشاره به من) چه می‌فهمه؟ میره راحت خرجشون می‌کنه اصلا انگار نه انگار که این پولای زحمت منه بدبخته!

نمای جزئی وسایل مبتدی
نمای جزئی وسایل مبتدی

برای همین بود که در طول مدت دو ماهه دوره نماکاری سفال من هر روز صبح با پای پیاده میزدم می‌رفتم فنی‌حرفه‌ای و بعد از ظهر هم دوباره پیاده برمی‌گشتم و اون پولی که پدرم به عنوان کرایه تاکسی بهم می‌داد (اون زمان ۲۰ هزار تومن برای هر روز/یعنی رفت و برگشت هر سری ۱۰ هزار تومن) رو نگه می‌داشتم تا باهاش وسایل رو ذره ذره بخرم، مثلا یه روز ۱۶ هزار تومن برای خرید یه قلمو دادم، یه روز ۳۰ هزار تومن برای خرید چسب چوب دادم، یه سری وسایل مثل ترانسفر رو به صورت اینترنتی از سایت هنری سفارش دادم تا اینکه کلاس تمام شد و من همچنان میل به خلق هنر داشت توی دلم جوونه میزد و می‌خواستم بیشتر حسش کنم اما پول خرید وسایل بیشتر مثل سفال یا رنگ‌هایی که تمام شدن رو نداشتم و در کنارش فشار طعنه‌ها و تمسخر‌های پدر و مادر و حتی برادر نوجوون کم‌عقلم که در اون زمان مثل طوطی هرچی پدر و مادرش می‌گفتن رو تکرار می‌کرد به قدری روی من زیاد شد که دیگه نتونستم مقاومت کنم و به خودم قول دادم برای یه مدت این بساط رو جمع کنم و ذره ذره وسایلش رو بگیرم تا روزی که رفتم دانشگاه یه شهر دیگه همونجا هم پاره وقت هنرم رو کار کنم و بفروشم!! آخ که چه رویاهایی داشتم ... می‌خواستم توی تهران درس بخونم و عصرها توی یه شرکت کار کنم یا وسایل هنریم رو بساط کنم چقدر امیدوار بودم آخه!!

بخش یک، وسایل حرفه‌ای

نمای کلی وسایل حرفه‌ای
نمای کلی وسایل حرفه‌ای

حالا می‌رسیم به بخش پرزحمت ماجرا!! چیزی که شما در قالب یک عکس می‌بینین طی ۵ سال صبوری بدست اومده با رویای اینکه یک روز توی خونه خودم به دور از هر تحقیر و تمسخری کاری رو بکنم که قلبم رو به لرزه درمیاره و روحم رو جلا میده! هر ماهی که پول تو جیبی گرفتم یا سرکار رفتم یا پولی دستم رسیده یه بخشی ازش رو برای خرید وسایل نقاشی روی سفال اختصاص دادم، یه بار رنگ خریدم، یه بار قلمو خریدم، یه بار ترانسفر خریدم، تک تک اجزا رو با بند بند وجودم دوست دارم چون هر دونه قلمو حاصل یک ماه صبوری من بوده یه جاهایی پیاده رفتم یه جاهایی مریضی‌ام رو درمان نکردم تا پولی بمونه برای خرید این وسایل و خلاصه مثل بچه‌هام هستن!

نمای جزئی وسایل حرفه‌ای
نمای جزئی وسایل حرفه‌ای

شاید دقیقا به خاطر همین سختی کشیدن در به دست آوردن ساده‌ترین وسایل مورد نیازم هست که حالا مصرف کردنشون اینقدر برام سخته!! همیشه مجبور بودم مخفیانه و یواشکی اینا رو بخرم تا کسی متوجه خریدشون نشه و تمسخرم نکنه هرچند مادرم ادعا می‌کرد صرفا حرفای بابام رو منتقل می‌کنه اما گاهی احساس می‌کردم عقده‌های خودش رو هم لا به لای حرف‌های بابا به من می‌چسبونه انگار که دوست نداشت من ازش بالاتر بشم یا چیزی بیشتر از اون بلد باشم!

نمای جزئی وسایل حرفه‌ای
نمای جزئی وسایل حرفه‌ای

به هرحال این وسایل بخشی از گنجینه قلب منه!! درحالی که دخترای همسن من خونه و همسر و زندگی ساختن و دغدغه جهیزیه دارن، جهیزیه من اما همین وسایل و ابزارهاست که اگر کسی منو بخواد با خودم می‌تونم ببرم!

نمای جزئی وسایل حرفه‌ای
نمای جزئی وسایل حرفه‌ای

این بخش که روش زوم کردم به این دلیل هست که تازه اینها رو خریدم غلط نکنم حدود یک و نیم میلیون شد، پولی بود که باید باهاش دندونامو درست می‌کردم اما دندونام رو فدا کردم و ریختن تا من بتونم چند تا قلمو و آبرنگ بخرم

در نهایت اینها همگی وسایل مرتبط با حوزه نقاشی روی سفال بنده هست، وسایلی که در یک نگاه باید با حمایت خونواده‌ام یکجا می‌خریدم و توی یه کارگاه یا استودیو خونگی کارم رو شروع می‌کردم اما اونقدر تحت فشار بودم و اونقدر تحقیر شدم که هر ذره رنگ یا قلمویی رو پنهانی خریدم و تهش حتی دلم نمیاد ازشون استفاده کنم انگار فقط جمع کردم که با خودم خاکشون کنم(:

پست شماره ۴۵ / ۱۴۹۵ کلمه

تاریخ ۶ دی ۱۴۰۲

سایت ویرگول

نقاشی سفالوسواس فکریاختلالocdاختلال وسواسرنگ‌آمیزی بزرگسالان
هیچ مطلبی بی‌هدف نوشته نشده، با خوندن هر مقاله به اعماق ذهن و مغز من سفر می‌کنی و در مسیر شکافت و بررسی احساسات و دغدغه‌هام سهیم می‌شی پس با دقت بخون!!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید