در ادامه وسواسهای فکری من، حالا وقت عکاسیِ بخش دیگهای از لوازم هنری من هست یعنی لوازم شمع سازی!! برخلاف وسایل گلدوزی یا وسایل نقاشی روی سفال، برای این هنر دیگه پول زیادی واسه خرج کردن نداشتم در نتیجه فقط تونستم هر چیزی رو در حداقلترین حالت ممکن بگیرم
توی شهر ما پارافین پیدا نمیشه یا اگر هم باشه به سختی پیدا میشه همین باعث شد به سختی بتونم پارافین بگیرم چون سفارش اینترنتی هم کلی پول پست داشت و خلاصه الان دو سه سالی هست هربار میرم بازار یه شات یا یه قوطی شیشهای میگیرم با رویای اینکه توش یه شمع خوشگل درست کنم و این وسایل رو خریدم
دیگه وسایل خاصی ندارم و حساسیت خاصی هم روی این وسایل ندارم دقیقا برعکس وسایل گلدوزی و وسایل نقاشی روی سفال که هزار تا عکس ازشون گرفته بودم و از تک تک اجزا هم کلی عکس گرفته بودم اما برای وسایل شمع سازی چون علاقهام به اندازه قبلیها نبود دیگه روی اجزاش حساس نشدم و به همین عکسها بسنده کردم
پ.ن: اون ماشین گوشه عکس رو توی ۱۵ سالگیم خریده بودم، اون زمان فکر میکردم یه دختر خوب دختری هست که نه پول لباس بخواد، نه چیزی برای خودش از پدر و مادرش بخواد و در نتیجه وقتی بعد مدتها هیچی نخواستن ازشون میخواستم برام یه ماشین یا اسلحه (بروز عقدههای بچگی در نوجوانی) برام بگیرن با کلی خوشحالی میگرفتن چون میدونستن زهره تا مدتها با همون ذوق میکنه و دهنش بسته میشه(:
پست شماره ۴۷ / ۲۵۸ کلمه
تاریخ ۸ دی ۱۴۰۲
سایت ویرگول