این نوشتار خلاصه کوتاهی از فصول نهم تا سیزدهم کتاب راهنمایی بر ادبیات ارزیابی و پایش تاثیرات اجتماعی، نوشته کارلی و باستلو است که در زمستان سال 1399 با ترجمه امیر خرمی، توسط انتشارات همشهری در تهران به چاپ رسید.
همانطور که در فصول قبل تشریح شد در رویکردهای جدیدتر ارزیابی تأثیرات اجتماعی، از دیدگاه نخبه گرایانه فاصله گرفته شده و تلاش میشود که ارزیابی طی فرآیندی مشارکتی انجام شود. فعالیتهایی که برای اطمینان از مشارکتی بودن ارزیابی باید مورد توجه قرار بگیرد، سه حوزه اصلی را در بر میگیرد که در شکل زیر نیز به نمایش درآمده است. گام اول بر فعالیتهایی متمرکز است که بر انتشار اطلاعات برای عموم تاکید دارد. گام دوم شامل تدوین فرآیندهای مشخصی برای تعامل میان عموم و مسئولان سیاستگذاری یا برنامهریزی میباشد و در گام سوم جمعآوری اطلاعات موردنیاز ارزیابی تاثیرات اجتماعی مدنظر قرار میگیرد.
در عین حال باید توجه داشت که پیش از تدوین فرآیند مشارکت باید سوالات مشخصی در مورد دامنه مشارکت (اینکه شامل کل پروژه و یا جنبههایی از پروژه میشود) و مقیاس مشارکت (اینکه شامل کل یک منطقه میشود و یا بعد جغرافیایی کوچکتری را در بر میگیرد) مورد پرسش قرار گیرد و به این سوال کلیدی پاسخ داده شود که چه گروهی تا چه اندازه تحت تاثیر قرار میگیرد و تا چه اندازه و به چه شیوهای نیازمند است که مشارکت داده شود و با او تعامل برقرار شود. مشخص نمودن پاسخ این سوالات کلیدی است چرا که معمولا بودجه موردنیاز برای اجرای طرحهای ارزیابی تاثیرات اجتماعی که توسط دولت میتواند تزریق شود محدود است و باید اطمینان حاصل کنیم که با این بودجه توانستهایم کلیدیترین وجوه را مورد ارزیابی دهیم.
مساله دیگری که در خصوص مشارکت حائز اهمیت است این است که مشارکت نمیتواند با انگیزه مبهم صورت بگیرد، بلکه باید به شکلی نظاممند و مرتبط با نیازهای هر طرح یا پروژه انجام شود. به طور کلی ممکن است هدف از مشارکت در طرحها و پروژهها در قالب یکی از چهار هدف زیر دنبال شود. مشارکت در راستای همکاری با اجرای الزامات قانونی، مشارکت به مثابه ارتقای درک عمومی از پیچیدگیها و ضرورتهای برنامهریزی هر طرح یا پروژه، مشارکت به منظور کمک به تعامل بیشتر میان برنامهریزان و مردم و مشارکت به معنای کمک به فرآیند نظام تصمیمگیری عمومی.
در قسمتی از کتاب مجالی پیش میآید که اولویتها در ارزیابی تاثیرات اجتماعی مورد بحث قرار گیرد. در این بخش به این نکته پرداخته میشود که ارزیاب تأثیرات اجتماعی باید بتواند از مجموعه دادهها، به اطلاعات مفید و قابل فهمی در راستای تصمیمگیری دست پیدا کند که در آن اولویتهای انجام طرح یا پروژه مشخص باشد. یعنی دقیقا بتواند برآورد کند که چه چیزهایی در حین انجام طرح یا پروژه مزایا و چه چیزهایی هزینه محسوب میشود و چگونه میتوان هزینهها را تعدیل نمود و به یک تناسب قابل قبول در خصوص مزایا و هزینهها رسید. باید توجه داشت که در این برآوردها هم اولویتها از دید شهروندان و هم اولولیتها از نظر عالم اجتماعی باید منعکس شود و روشهای متفاوتی از دلفی و مصاحبه گروهی گرفته تا پیمایش و تحلیل محتوای رسانهای و سناریونویسی میتواند به کار گرفته شود.
مساله دیگری که به شدت باید در گزارش ارزیابی تاثیرات اجتماعی مورد توجه قرار گیرد نحوه جمعبندی و ارائه نتایج ارزیابی تأثیرات اجتماعی است. ما باید متوجه باشیم که در جمعبندی گزارش از ارائه یک جواب کلی در مورد ارزیابی تأثیرات خودداری کنیم که طرح توسعه انجام بشود یا نشود یا دقیقا چگونه انجام شود، خودداری کرده و به جای آن تعارضات ارزشی و مناقشهای را که در جهتگیریهای متفاوت هر طرح توسعه وجود دارد را نیز گزارش کنیم تا ابعاد مختلف هر تصمیمی روشن و مشخص شود. در عین حال در گزارش ارزیابی تاثیرات اجتماعی باید نقطه تمرکزمان بر روی خود مساله باشد. یعنی اینکه بتوانیم به روشنی بین هزینهها و فایدهها تمایز قائل شویم، احتمال وقوع هر تاثیر و درجه اهمیت آن را بیان کنیم و راهکارهایی برای تعدیل هزینهها پیشنهاد دهیم. این تمرکز بر روی مساله، ما را ناگزیر میکند که از یک استاندارد واحد برای ارائه گزارش کمی فاصله بگیریم ولی در عین حال معیارهایی کلی برای گزارش وجود دارد که باید رعایت کنیم. برای نمونه باید به روشنی گزارش دهیم که نتایج ما بر مبنای چه اطلاعاتی با چه درجه اعتباری به دست آمده است و به علاوه نتایج به صورت روشنی که برای عموم قابل فهم باشد و فقط در برگیرنده پیام اصلی باشد، منعکس شود. البته در موارد مناقشه برانگیزتر همیشه نیاز است که جزئیات بیشتری ارائه شود.
مساله مهم دیگر این است که گاهی ابعاد پروژه یا طرح به اندازهای وسیع است که خود باعث شکلگیری نوعی جریان مهاجرتی و اجتماعات جدید در محل اجرای پروژه میشود. بنابراین سطح و دامنه تاثیرات در چنین پروژههایی به شدت بالاست و نیاز است که توجه ارزیاب تاثیر اجتماعی متوجه تحول خدمات اجتماعی، مسکن، الگوی اشتغال و نحوه تعامل اجتماعات پیشین با اجتماعات جدید، در محل اجرای پروژه نیز متمرکز باشد.