Just Impossible Is Impossible
تاریخ نویسی یعنی: رویداد متفاوت، ارزش ثبت شدن دارد!
این جمله میشل فوکو، فیلسوف نامی، از نظر استاد بهترین تعریف برای توجه به تاریخنگاری درست است:
هیچ دو جملهای در جهان مثل هم نیستند.
آنچه در ادامه مینویسم، برداشتی است آزاد از کلاس درآمدی بر تاریخنگاریِ علم، که مدتی است به همت گروه مطالعات علم موسسه حکمت و فلسفه و با تدریس استاد پیشکسوت تاریخِ علم، دکتر حسین معصومی همدانی در حال برگزاری است و فرصت بسیار خوبی است که در خلال گشت و گذار تاریخی در جریان علم و اندیشه بشری در نکات متفاوت و دقیقی که مطرح میشود تاملی داشته باشیم؛ تاملی نه از جنس گزارش مو به مو، بلکه میزان لذت خودم از این شنیدهها رو با شما به اشتراک میگذارم.
تامل اول:
تاریخ بیان تفاوتهاست و نه توجه به اشتراکها... همان بلایی که خیلی از روشنفکران ما در آن گرفتارند!
کلینگری ممنوع!
این نکته، جملهای بود که استاد در انتهای جلسه ششم در پاسخ به پرسشی مربوط به واژهی جعلیِ قرون وسطی اسلامی:)) مطرح کردند که البته بسیار محل تامل و راهگشا بود ولی خب اگر بخواهم به این شکل از آخر به اول بیایم و ادامه دهم، شاید کمی خاطره گیجشدگی فیلم انگاشتهTENET برایمان زنده شود و این اصلا چیز خوبی نیست... پس به ابتدای زنجیره بحث و اهمیت تاریخخوانی و شنیدن از گذشته برای ورود به هر حوزهای از اندیشه و دانش میروم.
هرچند در دوران باستان و قرون میانه توجه سیستماتیک به تاریخِ علم و تاریخنگاری علم صورت نمیگرفته؛ اما نمیتوان گفت که هیچ اشاره تاریخی هم به آثار گذشتگان پیش از خود نداشتهاند. این مسيله بیشتر به این سبب بودکه خود اندیشه و نظر و نه تاریخی بودن آن اندیشه و جایگاهش در بین سایر نظریهها و یا پرداختن به علتها و انگیزههای یک نظریهپرداز علمی دارای اهمیت بوده است. با اینحال ارسطو از کسانی مثل ارشمیدس و دموکریتوس نام برده است و نیز در کتاب Aporia به طبیعتشناسانی که آنها را فیزیولوگوس مینامد اشاره و در مورد چالشها و دشواریهای روش ایشان صحبت کرده است.
اولین زندگینامههای تاریخ در همین دوران نوشته شده است.
درواقع این منابع مربوط به زمانی است که فلسفه، خودش یک شیوه زندگی است. آنچه در این گزارشهای اندک اهمیت دارد محتوای آنهاست و نه اینکه چه کسی آن را بیان میکند. بسیاری از مطالب بدون ارجاع و ذکر نام و منبع بیان میشود و این امر ناروا و غیرعرفی نبود.
اما به طور خاص باید دقت شود که تاریخ علم و تاریخ نویسی علم دو مسئله جدای از یکدیگر هستند.
تامل دوم:
تاریخِ تاریخنگاریِ علم
تاریخِ علم و تاریخنگاریِ علم دو مسئله جداگانه هستند. شاید به نظر بیاید که هر دو به یک نتیجه ختم خواهند شد، اما اگر مسئلهی روش برای ما یک نکته مهم و محوری در علم باشد، آنگاه محل جدایی این دو عنوان مشخص میشود و این توجه، همان چیزی است که در بررسی مروری تاریخِ تاریخنگاری علم، یعنی مرور نوشتهها و اسناد تاریخی در مورد ثبت پدیدهها، افراد و کشفهای مهم علمی، خودش را نشان میدهد.
شاید به قول استاد تاریخِ علمْ نگاری، واژهی بهتری باشد برای این منظور، اما وقتی پای در زمانی و عدم دسترسی به منابع اصلی در میان باشد، باید از تک تکِ این واژهها ابهامزدایی شود. تاریخنگاری به بیانی، نقلِ تاریخ نیست بلکه بازسازی و تحلیلِ رویدادها، با توجه به منابع در دسترس است.
اما چرا این روایت و بازسازی اهمیت دارد و به چه کار علم میآید؟
پاسخِ این پرسش را باید از ویژگیِ فزایندگی علم جستجو کرد. حتی اگر انباشتگی، ویژگی منحصر به فرد علم نباشد، اما ارتباطِ علّیِ بین نظریههای علمی و نیز ماهیتِ غیرانسانیِ علم- عدم وابستگی به فرد و وابستگی به طبیعت- روشن میسازد که سلسله نظریههای پیشین و بازسازی درست آنها به زبان کنونی چه اندازه میتواند کمک کننده باشد. این توجه به گذشته، علاوه بر روشن ساختن چگونگی پیشرفت علم در دورههای زمانی مختلف، به کشف روشِ علمی و ویژگیهای ساختاری یک نظریهی علمی منجر میشود.
در ادامه این ارتباط را بیشتر توضیح خواهم داد...
اما تا پیش از آن لطفا برداشت خود را از تصویر بالا در یکی دو جمله بنویسید.
سپاس.
آناکاوانه؛ دریچهای فلسفی به دنیایِ علم، هنر و تکنولوژی.
مطلبی دیگر از این انتشارات
روانشناسی ادراک زمان
مطلبی دیگر از این انتشارات
درد دل های فلسفی
مطلبی دیگر از این انتشارات
داروین و روش علمی ۱